چهارراه استانبول فيلمي است به نويسندگي، تهيهکنندگي و کارگرداني مصطفي کيايي؛ فيلمسازي که در سالهاي اخير با ساخت فيلمهايي چون بعدازظهر سگيسگي، ضد گلوله، خط ويژه، عصر يخبندان و بارکد نوع خاصي از سينما را پي گرفته؛ که آن را ميتوان نزديکترين سينما به جريان غالب سينماي دنيا دانست. يک سينماي قصه گوي خوش ساخت و خوش بر و رو که هم استانداردهاي سينما در همه جوانبش را حفظ ميکند و هم اينکه تکيهاش روي تماشاگران است.
به گزارش آریا، چهارراه استانبول ريشه در يک روز تلخ و يک ماجراي تلخ دارد. بعد از آن تراژدي عظيم آتش سوزي و سپس فروريختن ساختمان پلاسکو در زمستانسال گذشته، مصطفي کيايي که به تازگي کارهاي اکران فيلم بارکد را تمام کرده بود، از ساخت فيلمي درباره اين اتفاق تلخ خبر داد. در حقيقت شهر هنوز در تبوتاب آوارشدن آن ساختمان خاطره انگيز بود که کيايي عنوان کرد قصد دارد ششمين فيلم خود را با موضوع اتفاقات ساختمان پلاسکو بسازد. کيايي گفت که نام فيلمش پلاسکو خواهد بود؛ اگر چه پيش از آغاز پيش توليد اين نام را به چهارراه استانبول تغيير داد.
چهارراه استانبول فيلم پرستارهاي است. فيلمي مثل ديگر فيلمهاي سازندهاش با حضور عوامل درجه يک جلو و پشت دوربين. بهرام رادان، محسن کيايي، سحر دولتشاهي، ماهور الوند، رعنا آزادي ور، مهدي پاکدل، سعيد چنگيزيان، پوريا رحيمي سام، بابک بهشاد، خسرو احمدي، تينو صالحي، حسين اميدي و مسعود کرامتي گروه بازيگران چهار راه استانبول را تشکيل ميدهند. اين ترکيب پرستاره بهترين امکان را در اختيار کيايي براي درخشيدن در جشنواره فجر قرار ميدهد. با اين اوصاف چنين به نظر ميرسد که مصطفي کيايي پس از يکسال غيبت در جشنواره، امسال با چهارراه استانبول ميکوشد حرفهايي براي گفتن داشته باشد.
او که بهخصوص در سه دوره از چهار دوره اخير با بارکد، عصر يخبندان و خط ويژه حضور موثري در جشنواره داشته؛ با چهارراه استانبول قصد دارد اين تاثيرگذاري را امتداد بخشد. بهخصوص که موضوع اين فيلم از اين رو که داغي به بزرگي فقدان چند جوان بر دلها نهاد، از يادها نرفته و هنوز داغ و خون چکان به انتظار مانده تا روايت شود؛ و اين نيز فيلم مصطفي کيايي را صاحب شانس بسيار بسيار بالايي ميکند. حتي اگر به گواهي گفتهها و شنيدهها چهارراه استانبول روايت بيکموکاست ماجراهاي ساختمان پلاسکو نباشد.
در حقيقت ساختن فيلمي که قصهاش به يکي از مهمترين اتفاقاتسال گذشته مرتبط است مهمترين نکته براي تماشاي فيلم و به ديگر عبارت، مهمترين عامل جذابيت اين فيلم است. ترکيب بازيگران هم با آن چينش کنجکاوي برانگيزش به ياري مضمون فيلم ميآيد تا مثل ساختههاي قبلي کيايي يکي از فيلمهاي مهم جشنواره جلوه کند. نکته اما به گفته کارگردان فيلم در اين است که فيلم خارج از سوژه و قصه جذابي که دارد، سعي کرده است اتفاقات آن روز را به خوبي به تصوير بکشد. اين شايد مهمترين نکته درباره چهارراه استانبول باشد.
چهارراه استانبول اگرچه به گفته کيايي درباره پلاسکو نيست؛ اما ظاهرا قصه اصلي فيلم با اتفاق پلاسکو گره خورده و درواقع به بهانه روايت داستان فيلم، ٢٤ساعت قبل و ٢٤ساعت بعد از ماجراي پلاسکو را در فيلم ميبينيم. فيلم روي داستان دو شخصيت به نامهاي بهمن و احد تمرکز کرده است؛ دو رفيقي که توليدي ورشکستهاي در پلاسکو دارند و از دست طلبکاران و اهالي پلاسکو فراري اند. اين دو که با کوهي از مشکلات مواجهند، روز حادثه، بهترين زمان براي فرارشان از دست طلبکاران ميشود...
مصطفي کيايي که سابقه نشان داده فيلمهايش همواره شانس بسيار بالايي در آراي مردمي دارند؛ به استناد سوژه کنجکاوي برانگيز و جذاب، بازيگران سرشناس و محبوب و البته سر و شکل حرفهاي و خوش آب و رنگ چهارراه استانبول، اينبار نيز براي رقابت بر سر دريافت اين سيمرغ پاي به جشنواره ميگذارد. از اين نظر اين فيلم نيز در راستاي ديگر فيلمهاي کيايي قرار دارد که اولويت اصلي شان کسب سيمرغ مردمي بهنظر ميرسد؛ اگرچه استانداردهاي بالاي فيلمهاي مصطفي کيايي آنها را در بخشهاي بازيگري، کارگرداني، فيلمنامه، طراحي صحنه، لباس، جلوههاي ويژه و تدوين نيز در زمره مدعيان اصلي جلوه ميدهد.
آقاي کيايي عزيز؛ ظاهرا فيلم خيلي دشواري را تمام کردهايد...
آن قدر که حتي نميتوانم درباره سختيهاي کارمان حرف بزنم. ببينيد فيلم ساختن به خودي خود کار سختي است و وقتي قرار ميشود فيلمي مثل اين را بسازيد که درباره يک رخداد مهم است، سختيهاي آن دو چندان هم ميشود. يعني در اين فيلم من هم بهعنوان بخش خصوصي تهيهکننده فيلم بودم و هم اينکه به نحو ناراحت کنندهاي خيلي از ارگانها رغبتي براي همکاري و همراهي نداشتند. درست است که حالا اين سختيها را پشتسر گذاشتهايم و فيلم آماده شده است، اما اين موضوع واقعا دردناک بود که ما که مثلا قرار بود درباره يک اتفاق مهم فيلم بسازيم، اما، متاسفانه در اين راه تنهايتنها بوديم و تقريبا هيچ ارگاني رغبت نداشت با اين فيلم همکاري کند. در حقيقت تنها جايي که از چهارراه استانبول حمايت کرد، سازمان آتش نشاني بود؛ که همين جا بايد ازشان تشکر کنم. آن هم البته به اين دليل بود که ميدانستند اين فيلم درباره قضيه پلاسکو است.
از اين موضوع بگذريم که ظاهرا درد مشترک تمام کساني است که فيلمهايي از اين دست ميسازند. ما که فيلم را نديده ايم؛ اما از عکسهايش معلوم است که در مرحله فيلمبرداري و حتي پس توليد هم روزهاي سختي داشتيد...
خيلي. فيلم چه زمان فيلمبرداري و چه بعد از آن بسيار دشوار و نفسگير بود. درواقع چه در روزهاي سخت و نفسگير فيلمبرداري و چه در مرحله فني خيلي خيلي سنگين و زمانبر کار روزهاي دشواري را گذرانديم. بهخصوص که در کار ويژوال افکتهاي خاصي وجود دارد و بايد در اين جنبه کم نميگذاشتيم...
وسواس خاصي داشتيد؟
نه مسأله وسواس نبود. من اصولا در تمام فيلمهايم نهايت تلاشم را ميکنم که به يک کيفيت مطلوب و دلخواه برسم؛ و اين از اهميت بالايي براي ما برخوردار است. اما نکته مهمي که در اين فيلم با آن مواجه بوديم اين بود که داريم درباره حادثه و اتفاقي خاص صحبت ميکنيم که مردم خاطرات بصري خيلي قوي با آن دارند، اما اکنون اين فضا موجود نيست يعني ساختمان پلاسکو اکنون وجود ندارد. اين کار ما را خيلي دشوار ميکرد و بايد کاري ميکرديم که حداقل اگر قرار نيست به آن خاطرات بصري چيزي بيفزاييم، در قياس با آن کمبود نداشته باشيم...
الان وقتي فيلم را ميبينيد؛ حداقل از جنبه همان جلوههاي بصري احساس رضايت ميکنيد؟
بايد نتيجه کار را در جشنواره ديد، چون درنهايت مخاطب است که بايد درباره فيلم قضاوت کند. اما در کل بازسازي يک فضاي خاطرهاي که يک زماني بود و الان نيست، جذابيت خاص خود را داشت. يعني هم جذاب بود و هم اينکه البته اين کار ما را بسيار سخت ميکرد. ما در تمام روزهاي کارمان سعي کرديم شرايط و اتفاقات آن روز را ترسيم کنيم و البته چون هيچ چيزي از ساختمان باقي نمانده بود، ساخت و طراحي دکور بسيار سخت بود و ما فقط و فقط تلاش مان اين بود که به بهترين شکل کار را پيش ببريم. اما در پاسخ شما؛ حالا که فيلم را نگاه ميکنم ميبينم که حداقل درباره اين جنبه از کار گروه ما نمره خوبي گرفته است.
انتظار سيمرغ در اين زمينهها را داريد؟
حقيقتش من زياد درگير و به فکر اين موضوعات نيستم. مهمترين نکته براي من اين است که ارتباط مناسب و ويژهاي با مخاطب داشته باشم. اگر هم ته دلم اشتياق جايزه و... را هم داشته باشم، باز از الان که کسي فيلمها را نديده نميشود درباره سيمرغ و نتيجه رقابت صحبت کرد.
اما بايد اين را بگويم که تمام بچهها با انرژي و احساس خاصي با ما همکاري کردند و احساس تعهد مطلوبي نسبت به فيلم داشتند. اما اينکه آيا اين تلاش و تعهد در فيلم ديده خواهد شد يا نه؛ من درباره استفاده از ويژوال افکت که در فيلمهاي قبلي من کمتر ديده ميشد، چندان تجربهاي ندارم و اين يک مورد جديد در فيلمهاي من بود و بنابراين نميتوانم واکنشها را پيشبيني کنم. اما باز هم همين قدر بگويم و تکرار کنم که گروه ويژوال افکت و طراحي صحنه ما زحمات زيادي کشيدند.
اصلا چه شد که خواستيد درباره ساختمان پلاسکو فيلم بسازيد؟
وقتي حادثه پلاسکو رخ داد و ماجراهايي که پيش آمد؛ درحال و هواي آن اتفاق به اين فکر افتادم که اتفاق پلاسکو با اينکه حادثه تلخي است، اما بار دراماتيک خوبي براي توليد فيلم سينمايي دارد.
آن زمان کار ديگري در دست داشتيد؟
بله؛ قرار بود فيلم ديگري بسازم و فيلمنامه ديگري در دست داشتم. درواقع حتي ٧٠درصد آن را هم نوشته بودم. اما زماني که آن اتفاق افتاد و کل جامعه را درگير کرد، احساس کردم جوي ايجاد شده است که همه به اين موضوع توجه دارند. شرايط آن روزها طوري بود و جامعه چنان تحتتأثير آن اتفاق قرار گرفته بود که شرايطي مشابه که تا اينقدر همه گير شده باشد به ذهن نميرسيد و حداقل اينکه من به ياد نداشتم که مشابه آن جو را با توجه به اهميت اتفاق تجربه کرده باشيم. بنابراين سعي کردم قصهام را براساس اين اتفاق روايت کنم که بخشي از آن به حادثه فرو ريزي ساختمان پلاسکو مربوط ميشود.
آيا از فيلمها و عکسهاي مستند آن اتفاق که کم هم نبودند در فيلم استفاده کرده ايد؟
نه اصلا. البته آن تصاوير و عکسها را در اختيار داشتيم، اما از آنها فقط بهعنوان مرجعي براي بازسازي آن روز و آن اتفاق استفاده شد. درواقع فقط و فقط براي اينکه داستان فيلم را به واقعيت نزديکتر کنيم.
چرا؟
جاي ديگري هم اين را گفته ام که چهارراه استانبول درباره پلاسکو نيست و فقط قصه اصلي فيلم با اتفاق پلاسکو گره خورده است؛ يعني که ما در اين فيلم داريم قصه ميگوييم و بنابراين چون ميخواستيم داستان خودمان را روايت کنيم، نميخواستيم از هيچ تصوير آرشيوي استفاده کنيم.
از کساني که در صحنه اتفاق حضور داشتند چه؟ از آتشنشانان حاضر در پلاسکو هم استفاده نکردهايد؟
چرا؛ اتفاقا خيلي از آتشنشاناني که سر صحنه فيلمبرداري حضور داشتند، همانهايي بودند که در صحنه واقعي نيز ماموريت داشتند و اين کار را برايشان خيلي دردآور کرده بود.
ميتوانيد مهمترين ويژگي چهارراه استانبول را از ديد خودتان بگوييد؟
اين فيلم در کارنامه من ساز جداگانهاي نيست و من نگاهي که در فيلمهاي قبلي داشتم، اينجا نيز آن را دنبال کردهام. درواقع مثل تمام کارهايي که تا به امروز ساختهام اين فيلم نيز ويژگيهاي خاصي دارد که ميتواند مخاطب را به خود جذب کند. اما از نگاه خودم مهمترين نکته که زمان نوشتن سناريو و ساختن چهارراه استانبول در پي دستيابي بهش بوديم اين بود که براي تماشاگرمان قصه بگوييم و اين قصه را در قالب يک درام جذاب روايت کنيم. به عبارت بهتر مهمترين ويژگي چهارراه استانبول اين است که يک قصه سرراست تعريف ميکند.
گفتهايد فيلم تان درباره اتفاقات پلاسکو است. ميتوانيد بگوييد اتفاقات پلاسکو يعني چه؟ يعني قرار است در سينما حکايت آتشسوزي و آوار شدن پلاسکو را بر پرده ببينيم؟ مثل يکسري از فيلمهاي ژانر فاجعه؛ که فيلم با فاجعه آغاز ميشود و بعد تلاش مثلا آتشنشانان و امدادگران را ميبينيم و در پايان نيز با روشنشدن سرنوشت آن ساختمان فيلم به پايان ميرسد؟
اگر آنطور بود و مثلا اگر محور فيلم قرار بود ساختمان پلاسکو باشد که ديگر نميشد به جذابيت چنداني دست يافت. آن وقت ميشد فيلمي درباره اتفاقي که همه تماشاگرانش از پيش انتهاي داستان را ميدانند؛ چون همه مردم ميدانند که پلاسکو درنهايت فرو ميريزد. اما من در اين فيلم اين را بستر ماجرا قرار داده و سعي کردهام قصه بگويم. به عبارت بهتر در اين فيلم برايم قصهگويي خيلي مهمتر از حادثه بوده است.
براي آشنايي خوانندگان با حالوهواي فيلم درباره قصه فيلم کمي توضيح ميدهيد؟
قصه فيلم از شب قبل از پلاسکو شروع ميشود. ما دو نفر داريم که قرار است ماجراي آنها را ببينيم. اين قصه در حرکت درام با موضوع آن حادثه گره ميخورد و به عبارت بهتر وقتي اتفاق پلاسکو رخ ميدهد، فيلم در روند قصهپردازيش درباره اين اتفاقات صحبت ميکند. در حقيقت بايد بگويم که نکطه مهم و دراماتيک فيلم اتفاقات پلاسکو است که بعد از اينکه آوارشدن پلاسکو رخ ميدهد، مسير و داستان فيلم به سمت ديگري ميرود. درباره قصه فيلم فقط بايد اين را بايد بگويم که ريتم و ضرباهنگ آن از تمام فيلمهايم بيشتر است.
آيا مثل چند فيلم اخيرتان در اين فيلم همزمان را شکستهايد؟ اصلا اينگونه پاسخ دهيد که آيا چهارراه استانبول ساختار کلاسيک دارد يا نه؟
روايت چهارراه استانبول خطي است. يک بار ديگر ناچارم بگويم که قصه اين فيلم حادثه پلاسکو نيست، اما کاراکترهاي قصه بههرحال درگير آن ميشوند. فيلم از 24ساعت قبل از حادثه تا 24بعد از آن را روايت ميکند.
در فيلمهاي شما يکي از نکات جذاب آنها وجود رگههاي طنزآميزي است که باعث ميشود تلخي موضوعات فيلمها تعديلشده و حس خوبي براي تماشاگران به ارمغان آورد. آيا اين يکي فيلم هم لحظههاي طنزآميز دارد؟
من در فيلمهايم هميشه سعي ميکنم يک رگههايي از کمدي را درون کار بياورم و به عبارت بهتر کارهايم کمي شوخوشنگ هستند. چهارراه استامبول هم بله؛ اين خصيصه را دارد و شايد در برخي از سکانسها خندهدار باشد. اما در کل، داستان بسيار جدي است.
وقتي داشتيد سناريوي فيلم را مينوشتيد، آيا به بازيگران خاصي در آن زمان فکر ميکرديد؟
نه؛ من هيچوقت قبل از شروع فيلم و قبل از نوشتن فيلمنامه به بازيگر خاصي فکر نميکنم. يعني در فيلمهاي من کسي از قبل انتخاب نميشود. اول سعي ميکنم فيلمنامه را تمام کنم و بعد براي اينکه بخواهيم به بازيگران فکر کنيم، وقت هست.
چرا؟
خب هر کس به يک شکل کار ميکند ديگر... اما من به اين دليل انتخاب بازيگران را به بعد از اتمام سناريو موکول ميکنم که عقيده دارم اگر زمان نوشتن بازيگر خاصي مد نظرم باشد، حضور او روي نوشته من تأثير ميگذارد و بنابراين سعي من هميشه بر اين بوده که بعد از اتمام فيلمنامه به اين موضوع فکر کنم.
چه زماني بازيگران اين فيلم انتخاب و قطعي شدند؟
چند روز قبل از شروع پيش توليد انتخابهاي موردنظر را انجام دادم.
آيا توانستيد با تمام گزينههاي ذهنيتان همکاري کنيد؟
همين قدر بگويم که بازيگران حاضر در فيلم اکثرا انتخاب اول من بودند. البته اگر بخواهم دقيق بگويم، به غير از يک يا دو نفر بقيه عوامل انتخاب اول و قطعي بودند.
در روزهايي که همه فيلمسازان در تبوتاب انتخابشدن يا نشدن فيلمهاشان در جشنواره بودند، جوري صحبت ميکرديد که انگار از انتخاب فيلم تان در جشنواره مطمئن بوديد. چگونه به اين اطمينان رسيده بوديد؟
اين را که کسي نميتواند بگويد مطمئن بوده يا نه؛ اما در اين حد بايد بگويم که براي اينکه جزو اين بيستودو فيلم باشم، نسبت به کارهاي قبلي که انجام داده ام کار جديدي نکردهام و يا چيز جديدي را اضافه نکردهام. آثار قبلي من هم عموما مانند همين فيلم مورد توجه قرار گرفته؛ و اگر خاطرتان مانده باشد ميتوانم بگويم تمام فيلمهايم در جشنواره انتخاب شده و خوشبختانه مورد توجه هم قرار گرفتهاند و اکرانهاي موفقي را تجربه کردهاند. بههرحال هيأت انتخاب هم جزوي از مخاطبان محسوب ميشوند، ديگر؛ و از اين رو که من براي تماشاگر و با هدف جلب رضايت او فيلم ميسازم، هيأت انتخاب هم رضايتش جلب شده و اين فيلم را هم انتخاب کرده است. بهطور قطع اعضاي اين هيأت هم با قصه و روايت فيلم ارتباط گرفتهاند.
ظاهرا گفتهايد اين فيلم بهترين اثر من است. درست است؟
نه؛ اين حرف را محسن کيايي زده است. اين سليقه اوست. اما من از طرف خودم ميتوانم بگويم که فکر ميکنم چهارراه استانبول هيجانش از تمام فيلمهايم بيشتر باشد./ نگار باباخاني
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰