پ
کد خبر: ۶۸۱۸۸
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۲

مجيد مظفري به همان اندازه که در سينما و تلويزيون صاحب‌نام است و مخاطبان او را با بازي‌هاي متفاوت و بويژه سيماي روزگار جواني‌اش در دهه‌هاي 60 و 70 به ياد مي‌آورند، به‌همان قدر گزيده‌کار و سنجيده‌گزين است و گويي نقش‌هاي مختلفش را با وسواسي ويژه انتخاب مي‌کند.

به گزارش آریا، مظفري حالا مدتي است در تلويزيون کم‌کارتر شده؛ اما در همان دوران اوج فعاليت‌هايش در مجموعه‌هاي موفقي چون «ميعاد در سپيده‌دم»، «روزهاي زندگي» و «خانه‌اي در تاريکي» ايفاي نقش کرد و با تصوير ويژه و مثبتش در نقش جوان مبارز و انقلابي ميعاد در سپيده‌دم به چشم آمد.

بازيگر نقش حامد اين مجموعه از خاطراتش مي‌گويد:

سوال اول را اين‌طور آغاز کنم که شما چطور به اين مجموعه دعوت شديد و نقش چه جذابيت‌هايي داشت؟

اين سريال که در فضاي انقلاب روايت مي‌شد، در دهه70 توليد شد. اين نوع سريال‌ها آن زمان، حال و هوا و جذابيت‌هاي خاص خودشان را داشتند و متني هم که من خواندم، بسيار جذاب بود و ترغيبم کرد در اين نقش بازي کنم. يادم هست سريال در سطح جامعه هم گرفت و مردم خيلي دوستش داشتند.

دليل اصلي اين اقبال مردم را در چه مي‌دانيد؟ ميعاد در سپيده‌دم چه ويژگي‌هايي داشت که مخاطب را جذب کرد؟

در آن دوران سريال‌هاي اينچنيني کمتر ساخته مي‌شد و به همين علت پخش چنين سريالي بيشتر به چشم آمد. من در فضاي ساخت اين سريال با آقاي سلطاني، کارگردان کار آشنا شدم که انسان والايي است و به لحاظ شخصيت، دوست‌داشتني و کاربلد. ارتباط او با آدم‌ها در پشت‌صحنه کار بسيار خوب بود و در ضمن حضور اسماعيل عفيفه هم که تهيه‌کنندگي را به عهده داشت، باعث شد اين تجربه خوب مجدد ادامه پيدا کند و من علاوه بر ميعاد در سپيده‌دم، در مجموعه خانه‌اي در تاريکي و نيز يک تله‌فيلم با اين دو نفر همکاري کردم.

نقشي که شما در مجموعه ميعاد در سپيده‌دم ايفا کرديد، به نسبت نقش‌هايي که تا قبل از آن بازي کرده بوديد، خاص‌تر محسوب مي‌شد و شمايل متفاوتي هم داشت. اين تجربه براي خودتان چطور بود؟ چقدر نقش را دوست داشتيد؟

تجربه خيلي خوبي بود و از همان زماني که فيلمنامه را خواندم، مي‌دانستم سريالي است که قرار است مورد توجه قرار بگيرد. انتخاب‌هايي که آقايان سلطاني و عفيفه از ميان بازيگران انجام دادند، بسيار نزديک به نقش‌ها بود و به باورپذيري هرچه بيشترشان براي مخاطب کمک مي‌کرد.

خاطره برجسته و بارزي از روزهاي بازي در مجموعه در خاطرتان مانده است که برايمان تعريف کنيد؟

يادم هست براي ضبط چند صحنه از مجموعه، به کردان رفتيم و يکي دو روزي آنجا بوديم. در آن مدت با سرماي شديدي مواجه شديم و يادم مي‌آيد سرما خوردم و حسابي مريض بودم. با اين حال نوع کار و افرادي که کنارمان حضور داشتند، آن قدر همراه و همدل بودند و بازي در مجموعه برايم جذابيت داشت که با آن حالم حاضر نبودم کار را ترک و دو‌سه‌روزي استراحت کنم. وقتي براي بازي در آن کار مي‌رفتيم، بسيار پرانرژي و با حال خوب جلوي دوربين مي‌رفتم و هر صبح که بيدار مي‌شدم، شوق و ذوق بازي در نقشم را داشتم. بعد از اين‌که کار تدوين شد و به مرحله پخش رسيد، ديدم اين انرژي و شور بر بازي‌ام هم تاثير گذاشته و کاملا قابل احساس بود. ضمن اين‌که به مردم هم انتقال پيدا کرده بود و تبديل به سريالي شد که هنوز گاهي که مخاطبان من را مي‌بينند، از سريال صحبت مي‌کنند و در خاطرشان مانده است.

خب اين عامل موفقيت بزرگي براي يک مجموعه تلويزيوني محسوب مي‌شود، بخصوص که 19 سال از توليد و پخش‌اش گذشته و هنوز در خاطر مخاطبان است. گمان مي‌کنم اين قضيه براي يک بازيگر حس خاصي داشته باشد...

بله، دقيقا همين‌طور است.

سريال ميعاد در سپيده‌دم در فضا و برهه تاريخي متفاوتي روايت مي‌شد. چقدر به لحاظ نوع گفتار و گويش و پوشش سعي مي‌کرديد فضاي آن دوران را رعايت کنيد؟ در اين خصوص چقدر وسواس وجود داشت؟

همين‌طور بود. همه گروه همدل و همراه بودند و وقتي همه عوامل يک مجموعه درست کنار هم قرار گرفته باشند، کار بدرستي پيش مي‌رود و خطاي کمتري در آن به چشم مي‌خورد. در ميعاد در سپيده‌دم همه انگيزه‌هاي خوبي داشتند و براي همين قابل باور شد.

در اين مجموعه نقطه مقابل شخصيت شما، الياس با بازي جمشيد جهانزاده بود که شخصيتي منفي داشت و حتي مي‌خواست شما را ترور کند! اين تضاد ميان شما دو نقطه خير و شر چقدر به هرچه بيشتر جان گرفتن نقش‌هايتان کمک مي‌کرد؟

من و جمشيد جهانزاده در يکي دو کار مشترک ديگر چون فيلم سينمايي «جنگ نفتکش‌ها» هم بازي کرديم و اتفاقا جالب است آنجا هم نقش مقابل هم بوديم! آقاي جهانزاده، هم از نظر اخلاقي و هم نوع بازي بسيار خوب است و وقتي هنرپيشه‌ها درست کنار هم قرار بگيرند و با هم ارتباط برقرار کنند، انرژي مثبتي به يکديگر مي‌دهند و موفق مي‌شوند. همکاريمان با هم واقعا برايمان لذت‌بخش بود.

جالب است در آن دوران مردم جامعه هم نگرانتان بودند که نکند آخر سر ترور بشويد و با نگراني مجموعه را دنبال مي‌کردند! بازخوردهايي که در آن دوران از جانب مردم مي‌ديديد چطور بود؟ اتفاق ويژه‌اي در خاطرتان مانده است؟

بله، در آن دوران، هم جرايدي که با من مصاحبه مي‌کردند و هم مردمي که در کوچه و خيابان مي‌ديدم، همه اصرار داشتند بدانند در قسمت بعدي مجموعه چه اتفاقي رخ خواهد داد که البته ما به دليل حساس بودن قصه و حفظ جذابيت آن چيزي را لو نمي‌داديم و مردم با کنجکاوي هر هفته مجموعه را تماشا مي‌کردند.

بعد از بازي در اين مجموعه با فاصله کوتاهي در مجموعه روزهاي زندگي و بعد خانه‌اي در تاريکي ايفاي نقش کرديد و به رغم نقش‌هاي خوبي که در هر سه اين مجموعه‌ها داشتيد، بعد از آن تا حدودي کم‌کار شديد. اين گزيده‌سنجي چه علتي داشت؟

نه. من کم‌کار نشدم، بلکه حجم توليدات تلويزيون کمتر شد. قصه‌ها تغيير پيدا کرد و انتخاب‌هاي من هم کمتر شد.

به طور کلي در انتخاب نقش‌هايتان ويژگي‌هاي خاصي را مدنظر داريد؟ بر چه اساسي بازي در پروژه‌هاي تلويزيوني و سينمايي را مي‌پذيريد؟

اگر توجه کرده باشيد، مي‌بينيد من کارهاي تکراري در کارنامه‌ام ندارم و تلاش مي‌کنم پروژه‌هايي را بپذيرم که تکرار يا تيپ‌سازي در آنها به چشم نخورد. اين دو نکته بسيار مهم هستند و از آنها مهم‌تر، نقش کارگردان و گروه عواملي است که قرار است با آنها کار کنم. اين انرژي و شوق و ذوقي که گفتم، بايد در بين همه عوامل وجود داشته باشد و فضايي ايجاد نشود که آدم هر روزي که از خواب بيدار مي‌شود اعصابش خرد شود که چرا دوباره بايد به آن محيط برگردد.

اين فضا در ميعاد در سپيده‌دم چقدر محسوس بود؟

يادم هست نه فقط من، بلکه ديگر همکاران همچون عوامل گريم و لباس و صدا و همه با انرژي حاضر مي‌شدند. اين انرژي و برخورد را سعيد سلطاني در تمام کارهايش دارد./زهرا غفاري



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰