پ
کد خبر: ۱۹۸۸۳۰
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۵

نصف جهان: نامش علیرضا مسعودی است اما دوستانش علی مشهدی صدایش می‌زنند. فعالیت رسمی خودش را با نویسندگی و متن‌های طنز چند آیتم از "ساعت خوش" مهران مدیری آغاز کرد.  علیرضا مسعودی، طرح اولیه فیلمنامه سریال "قرارگاه مسکونی" را از خاطرات واقعی خود در دوران سربازی‌اش الهام گرفته و نوشته‌ است. حالا می‌توان "نوروز رنگی" را هم در کنار این مجموعه تلویزیونی قرار داد که برشی از خاطرات زندگی علی مشهدی به حساب می‌آید.

در کارنامه کاری‌اش دو اثر تلویزیونی "آخر خط" و "نوروز رنگی" را کارگردانی کرده اما سراسر کارهایی که نام‌شان آمده با طراحی و نویسندگی او ساخته و پخش شده است. سریال‌ها و فیلم‌هایی مثل "ارث بابام"، "کوچه اقاقیا"، "آشتی‌کنان"، "سه در چهار"، "سه دونگ سه دونگ"،"ورود زنده‌ها ممنوع"، "آقا و خانم سنگی"، "ما خیلی با حالیم"، "ثبت با سند برابر است"؛ البته در کنار این آثار، بارها هم به عنوان بازیگر جلوی دوربین خیلی از کارها مثل "لیسانسه‌ها"، "اکسیدان"، "سفر در خانه"، "تنهایی لیلا"، "بزنگاه" و در "خندوانه" به عنوان هنرمند استندآپ کمدی شناخته شد.

 

داشتنِ قصه، همه‌چیز را حل می‌کند

* سریال "نوروز رنگی" را مردم دیدند؛ برای اینکه مردم پای گیرنده‌های تلویزیون بنشینند مدیران صدا و سیما باید چه رویکردهایی را دنبال کنند؟

مهم‌ترین مسئله، قصه است، اگر قصه‌ای خوب باشد به نظرمن همه‌چیز حل می‌شود. به نظرمن همیشه همه کارهای موفق را ببینید فیلمنامه قوی داشته است. من فکر می‌کنم باید اولویت اول مدیران، قصه و فیلمنامه خوب باشد.

 

فرمول موفق تلویزیون در ماه رمضان چه بود؟

* به هر کار کمدی نگاه کنیم چه نوروز و چه رمضان، نوشته‌ها و جای پای شما در فیلمنامه‌هایش پررنگ بوده است. می‌دانید مناسبتی مثل ماه رمضان یک چند سالی است در تلویزیون دچار مشکل شده و به کمکِ نوستالژی‌های گذشته‌اش، پیش می‌رود. جای خالی چند اتفاق رمضانی در کارها احساس می‌شود؛ سفره‌ها، رفتارها، برخوردها و اتفاق‌هایی که مردم را یاد رمضان می‌اندازد یا کمدی‌هایی به سبک رضا عطاران، سعید آقاخانی و رامبد جوان و کسانی که برای ماه رمضان سریال ساختند؛ باید چه کار کرد ماه رمضان کنداکتوری داشته باشد همه نوع سلیقه‌ای را بتواند راضی کند؟

به نظرمن مدیران نگاه کنند همان فرمول موفقی که سال‌ها مردم به آن‌ها توجه داشتند و جواب داده، چه بوده و چرا رها شده است. دوباره به همان فرمول و سبک و سلیقه برگردند. اگر مدل کارهای رضا عطاران دیده می‌شده همان را تکرار کنند. درست است رضا عطارانی دیگر در تلویزیون کار نمی‌کند اما آدم‌هایی حضور دارند که بتوانند جای خالی رضا عطاران را پُر کنند؛ البته نه به آن قدرت و استعدادی که رضا عطاران داشت، رضا برای خودش سبکی داشت و با همه این تفاسیر می‌توان آن موفقیت‌ را تداوم بخشید.

 

قصه‌هایم میدان انقلاب به پایین است/ خنداندن مردم سخت شده!

* همه دوست داشتید رمضان هم یک سریالی کار کنید؛ فیلمنامه رمضانی نوشته‌اید اما خودتان کارگردانی کنید. به نظر شما چه سوژه رمضانی به دردِ جامعه امروز می‌خورد؟

یک اصطلاحی دارم من مدلم قصه‌های میدان انقلاب به پایین است. خانواده‌های متوسط رو به پایین جامعه که البته همیشه شادند. در تمام سریال‌هایی که نوشته‌ام و یا کارگردانی کردم آدم‌های قصه در هر شرایط مالی ضعیف هم که باشند همیشه شادند. کاراکترهایی داشتیم در اوج بدبختی، یک حال خوبی دارند.

خیلی دوست دارم قصه ماه رمضانی بسازم که به مشکلات امروز مردم بپردازد. الان شرایط مردم خیلی سخت شده و به همان میزان هم خنداندن مردم خیلی سخت‌تر شده است. هرچه قدر مشکلات اقتصادی یک جامعه بیشتر شود خنداندن آن جامعه سخت‌تر می‌شود. به نظرمن 20 سال پیش مردم خیلی راحت‌تر می‌خندیدند و الان خیلی خنداندن‌شان سخت‌تر است.

 

خاطره‌ای از افطار در مشهد؛ نان و پنیر و چایی شیرین

* "نوروز رنگی" خاطرات علی مشهدی است حتماً در میانِ این همه خاطره، اتفاقات جالب و جذابی هم از ماه رمضان دارید؛ یکی از آن خاطره‌های رمضانی را برای ما تعریف کنید.

آن موقع یک زیبایی که وجود داشت مسجدها افطاری می‌دادند؛ مسجدهایی که خیلی فعال بودند. تمام عشق و علاقه‌مان این بود ماه رمضان بشود و افطاری به مسجد برویم. افطار هم خیلی ساده بود نان و پنیر و چایی شیرین. خادمی داشتیم که وقتی می‌رفتیم اولین کاری که می‌کرد، می‌گفت زبان شما را ببینم، از زبان تشخیص می‌داد روزه‌ایم یا نه.

به همین خاطر قبل از اینکه برویم مسجد یک ساعت قبل، آن‌قدر این زبان را در دهان‌مان می‌چرخاندیم تا زبان‌مان خشک شود. به خادم نشان می‌دادیم زبان خشک است و داخل می‌رفتیم تا افطاری بخوریم. واقعاً چقدر لذت‌بخش بود آن نان و پنیر و چایی شیرینی که در مسجد می‌دادند.

 

کسی به ما نگفت مسجد و روحانیت را نشان بدهیم

* اسم مسجد را آوردید؛ سال‌هاست در سریال‌ها و فیلم‌هایمان به مسجد نمی‌پردازیم که زمانی پایگاه اصلی مردمی بود و مشکلات در آنجا برطرف می‌شد و در سریال "نوروز رنگی" به کارکردهای مسجد اشاره کردید که مشکلات همسایه‌ها و خانواده‌ها در آنجا برطرف می‌شد.  چطور شد داستان‌تان را وارد این فضا کردید و نمی‌ترسیدید که به شما انگِ شعارزدگی بزنند؟

اصلا سفارشی در کار نبود و هیچ‌کدام از مدیران نگفتند حتماً مسجد و روحانیت را نشان بدهم. نه اصراری و نه درخواستی کردند. هر آنچه در آن دوران اتفاق می‌افتاد را به تصویر کشیدم.

 

رضا عطاران دید و خوشش آمد

* آخر خط" را دادید تا رضا عطاران ببیند، "نوروز رنگی" را هم نشان دادید؟

رضا عطاران دو قسمت از کار را دیده بود و کلی لذت برد. جالب است بدانید عطاران قسمت اول تا ششم فیلمنامه سریال را هم خوانده بود و همان موقع گفت خیلی خوب است.

 

فیلمنامه آن‌قدر باید قوی باشد که نیاز به بازیگر چهره نباشد

* اگر عطاران به تلویزیون برمی‌گشت از او برای این سریال استفاده می‌کردید؟

خیر. من به طورکل اعتقادی ندارم در سریال از بازیگر چهره استفاده شود. همیشه می‌گویم فیلمنامه آن‌قدر باید قوی باشد که نیازی نباشد حتماً بازیگر چهره بیاوریم. بازیگری باید بیاورم که به آن نقش بخورد. واقعاً در اختیار من بود به جز خودم که یک مقداری مردم لطف دارند و مرا می‌شناسند، دوست داشتم تمام بازیگرانی که استفاده می‌کنم بازیگرانی باشند تازه‌کار و یا زیاد چهره نباشند.

 

همه می‌دانند سمت راست فیلمنامه‌هایم می‌نویسم "یا ضامن آهو"

* یکی از ویژگی‌های شما که در "نوروز رنگی" بیشتر به چشم خورد و در لایوهای زمان پیش‌تولید و نگارش فیلمنامه مشهود است بحث توسل به امام رضا(ع) و کمک گرفتن از حضرت بود؛ در آن صحنه‌های بازسازی که حرم امام رضا(ع) را بازسازی کردید از حال و هوای گروه بگویید.

همه می‌دانند هر متنی بنویسم بعد از «به نام خدا»، سمت راست فیلمنامه "یا ضامن آهو" را می‌نویسم. جالب است یک روز فیلمنامه‌ای به کسی دادم تا آن تایپ کند اسم فیلمنامه را یا ضامن آهو نوشته بود. به او گفتم چرا این‌طور نوشته‌اید؟ در جواب به من گفت من فکر کردم نام فیلمنامه‌تان "یا ضامن آهو" است.

آن قسمت‌هایی که ما حرم امام رضا(ع) را در دهه 1360 بازسازی کردیم، خیلی حال دل بچه‌ها خوب بود. دقت کرده باشید بازیگر ما جواد خواجوی آن لحظه را بهتر از همه موقعیت‌ها ایفای نقش کرد و یکی از درخشان‌ترین لحظات این بازیگر، همان لحظاتی بود که وارد این فضا می‌شد. واقعاً هر زمانی کارمان گیر می‌کرد یا گرفتار می‌شدیم سراغ امام رضا(ع) می‌رفتیم و از او کمک می‌خواستیم.

 

* صحنه‌ای بود که از سریال کنار گذاشته شد؟

واقعاً باید تشکر کنم از همه مدیران شبکه پنج و سیمافیلم که تعامل خوبی داشتند و یک فریم هم حذف نشد. از ناظر کیفی سریال حسین نیرومند هم تشکر می‌کنم که واقعاً ما را در بهتر شدن این کار یاری دادند.

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰