مشاهدات یک خبرنگار از چایخانه های جدید اصفهان
تعطیلی چایخانهها در اصفهان و به دنبال آن در سراسر کشور بیش از پنج سال است که از سوی مسئولان مختلف بهداشت و درمان و همچنین مقامات انتظامی و قضائی مطرح میشد و در نهایت امسال همه چایخانههای غیرمجاز در استان اصفهان جمع آوری شده و همچنین با ارائه قلیان در چایخانههای دارای مجوز به شدت برخورد شد.
این در حالی است که از گوشه و کنار شهر و همچنین در برخی از جمعهای دوستانه پسرانه و دخترانه خبر از بازگشایی چایخانهها در خانههای قدیمی و باغهای حاشیه شهر اصفهان شنیده میشود. روایت خبرنگار خبرگزاری مهر از یکی از این چایخانه های جدید را بخوانید:
همراه با یکی از دوستان به سمت یکی از خیابانهای اطراف اصفهان حرکت کردم. پس از گذشت حداقل ۲۰ دقیقه رانندگی به باغی رسیدم که مجوز باز شدن در آن، تماس با تلفن همراه و شنیدن صدای آشنایی بود که باید چایخانهدار برایش محرز و مشخص میشد تا در را باز کند، باغی که این روزها با یک اسباب کشی رونق گرفته بود در حالی که مشخص بود پیش از این، خشکسالیهای اخیر اصفهان از آن خرابهای ساخته بود که کمتر کسی جرأت ورود به آنجا را داشت.
خودرو را کنار باغ پارک کردم که تذکر گرفتم باید با خودرو وارد شوم به داخل باغ که رفتم گویا به دنیای دیگری رفته بودم دنیایی که بیشتر در فیلمها آدم ربایان از آن استفاده میکردند. ترس تمام وجودم را فرا گرفته بود اما خیالم راحت بود که با آشنا رفتهام ان شاء ا... اتفاقی نمیافتد.
انگار که اولین مشتری چایخانه بودم چون نه زغالی روشن شده بود و نه چایی آماده. از چایخانهدار پرسیدم «حسین آقا چند وقتی است که به اینجا کوچ کردهای؟»، در جوابم میگوید: «یک هفته ای است که پس از تعطیل شدن مغازه و پلمب آن وسایلم را اینجا آوردهام و در حال تجهیز اینجا هستم البته باید ببخشید هنوز اینجا درست سامان نگرفته است.» پرسیدم «روزی چند نفر مشتری داری؟» گفت: «در حال حاضر روزانه به طور متوسط ۵۰ نفر مشتری دارم که البته اینها همان مشتریان چایخانه هستند و غریبه راه نمیدهم.»
حسین آقا که دل پری از پلمب مغازهاش دارد، ادامه میدهد: «من ماهانه نزدیک به سه میلیون اجاره جواز چایخانه را میدهم و دومیلیون هم اجاره مغازه که رقم بالایی است در هر صورت باید تا زمانی که دستور رفع پلمب چایخانهام صادر میشود بخشی از این هزینه را در آورم.»
در خصوص درآمد مغازه اش سئوال کردم که در پاسخ اظهار میکند: «من روزانه نزدیک به یک میلیون تومان درآمد مغازهام بود که در ماه نزدیک به ۳۰ میلیون تومان میشود از این میزان ۱۵ میلیون هزینه مغازه میشد و بقیه باقیمانده سود بود.» وقتی از سود بالای مغازه سئوال کردم، اضافه میکند: «سود باقیمانده برای من ماهیانه نزدیک به ۱۵ میلیون تومان بود البته پول دود، برکت ندارد و چیزی از آن برای من باقی نمانده است.»
حسین آقا لحظاتی برای آماده کردن قلیان ما را تنها گذاشت. سرم را بالا کردم و به اطرافم نگاهی انداختم کابلهای رها شده از سقف، تار عنکبوتهایی که جای آنها را گرفته بودند، شیشههای نیمه شکسته پنجرههای اتاق و در نهایت صدای سگها از لابه لای درختانی با برگهای پاییزی ترسم را دو چندان کرده بود و در این حین با به صدا آمدن زنگ تلفن صاحب چایخانه و حضور تعدادی دیگر از مشتریان این چایخانه کمی آرامش گرفتم. اما پس از مدتی نشستن در اتاق نیم نگاهی به بیرون انداختم. نوع آرایش فضای بیرون بیانگر راهاندازی مکانی مختلط برای حضور دختران و پسران در این چایخانه بود.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰