حالا شرايط دوباره به گونه اي رقم خورده که ذوب آهن نشان دهد که متکي به فرد نيست و موفقيت هايش در طول ساليان اخير حاصل يک کار دسته جمعي بوده است.

روزهاي خوبي در ليگ برتر و جام حذفي براي ذوب آهني ها رقم خورده و نمايش اين روزهاي آنها نشان مي دهد اين روزهاي طلايي همچنان مي تواند ادامه داشته باشد.

در ايامي که يحيي گل محمدي و سعيد آذري به اختلافات بزرگي رسيده بودند و سرمربي وقت ذوب آهن توسط مديرعامل از حضور در تمرينات منع و به نوعي موقتاً اخراج شده بود، يحيي با انتشار پستي در اينستاگرام که البته خيلي زود آن را حذف کرد، موفقيت هاي ذوب آهن را به شکلي تمسخر آميز و با استيکرهايي طعنه آميز به نام خود قبضه و از ذوب آهن به عنوان تيمي در حال سقوط نام برد که با وجود او به دو مقام قهرماني جام حذفي دست يافته است...

ذوب آهن در 15 سال اخير شخصيتي بزرگ تر از قبل را در فوتبال ايران براي خود دست و پا کرده است. هر چند همانگونه که در شماره هاي اخير نصف جهان اشاره شد، اين باشگاه قبل از انقلاب هم تيمي بزرگ و قابل احترام در جام تخت جمشيد بوده است اما سال هاي اخير سال هايي متفاوت براي سبز پوشان بوده است. شايد برخي از افتخارات و موفقيت هاي آنها تحت تأثير موفقيت هاي همشهري اصفهاني شان کمتر ديده شده است و گرنه به نسبت بسياري از باشگاه هاي ايراني، سرآمد و موفق بوده اند.

گل محمدي شايد دو قهرماني جام حذفي ذوب آهني ها قبل از حضور خود و البته نايب قهرماني در ليگ قهرمانان آسيا پس از عبور غلتک وار از روي بسياري از غول هاي شرق و غرب آسيا توسط سبزپوشان را فراموش کرده بود که آن پست را در صفحه اجتماعي خود منتشر و البته در برخي از مصاحبه هاي آتشين خود حرف هاي مشابه آن پست را تکرار کرد.

اين روزها دستيار سابق يحيي، در قامت سرمربي عالي عمل مي کند و نشان داده تغييرات اخير در ذوب آهن نه تنها افت اين تيم را به دنبال نداشته، بلکه توانسته جاني دوباره به سبزپوشان دهد.

روزي که گل‌محمدي قبل از اخراج، خودش پيشنهاد فسخ قرارداد را روي ميز آذري گذاشت، فکرش را هم نمي‌کرد طي چند روز همه چيز را از دست بدهد. گل‌محمدي از ذوب آهن جدا شد، هزينه نيم فصل دوم را به اين تيم بخشيد، با مصاحبه‌هاي تند همه پل‌هاي پشت سرش را خراب کرد و بعد هم همکاران فني مورد اعتمادش را از دست داد. از زمان چهره شدن گل‌محمدي مربي در صبا تا امروز، مجتبي حسيني در کادرفني او نقشي پررنگ‌تر از خودش داشته است. شاکله کادرفني، به طور کامل در اختيار حسيني بود و تمام دستيارها و آناليزورهاي گل‌محمدي با او هماهنگ بودند. کادرفني قدرتمندي که در سال‌هاي گذشته، توانست در نساجي، صبا، پرسپوليس، نفت و ذوب آهن کارنامه‌اي قابل دفاع وموفق داشته باشد.

با ماندن حسيني در ذوب آهن، گل‌محمدي هم مغز متفکر نيمکتش را از دست داد و عمده اعضاي کادرفني، در کنار او ماندند. حالا گل‌محمدي براي رفتن به هر تيم جديدي، تقريباً هيچکس را ندارد و دستياران سابق او حالا همکار حسيني در ذوب آهن هستند. يحيي، بدموقعي همه داشته‌هايش را از دست داده است و اگر بخواهد با تيم جديدي قرارداد ببندد، بايد از نقطه صفر کارش را آغاز کند بدون همه کساني که در اين سال‌ها، او را به اين نقطه رساندند.

بي دليل نبود که طبق نوشته و گفته رسانه ها و برخي صاحبنظران، در موفقيت‌هاي يحيي گل‌محمدي در فوتبال ايران همواره يک نام در سايه افتاده وجود دارد. مجتبي که در سال‌هاي آخر فوتبالش در کنار يحيي گل‌محمدي بازي مي‌کرد، بعد از پايان دوران بازي در کنار يحيي شروع به فعاليت در عرصه‌ مربيگري کرد و نقش ويژه‌اي هم در موفقيت‌هاي يحيي گل‌محمدي داشت. حسيني از نساجي ليگ يکي تا پرسپوليس و نفت تهران همواره در کنار يحيي بوده و در کسب سه جام ذوب‌آهن در دوران حضور گل‌محمدي، او هم نقش تعيين‌کننده‌اي داشت. اهميت حضور حسيني که از او به عنوان مغز متفکر يحيي نام برده‌مي‌شود اينجا مشخص مي‌شود که باشگاه ذوب‌آهن طبق اعلام رسانه ها در دومين سال متوالي بيشتر از همه‌ تيم‌هاي ليگ براي دستيار سرمربي پرداختي داشته است...

شکستن طلسم شش ساله دربي اصفهان، بهترين شروع ممکن براي دستيار گل‌محمدي در ذوب آهن بود. هرچند که پيروزي در آن دربي تحت تأثير خداحافظي محرم نويدکيا قرار گرفت اما نبايد کار بزرگ ذوب آهن و سرمربي اش را در شهرآورد اصفهان فراموش کنيم. يحيي اين فصل در ذوب آهن، هيچ بردي نداشت و قبل از دربي اصفهان، تنها پيروزي تيم در بازي که مجتبي حسيني روي نيمکت نشسته بود به دست آمد. گل‌محمدي بعد از اختلاف با مديران ذوب آهن، توافقي کنار رفت و انتظار داشت حسيني و بقيه اعضاي کادرفني هم مثل دوران نساجي، صبا، پرسپوليس و نفت همراه او کناره‌گيري کنند اما اين بارحسيني ترجيح داد شانس خود را براي اولين بار به عنوان سرمربي، آن هم در باشگاهي که شرايط براي موفقيت يک مربي تا حد زيادي مهياست امتحان کند و خودش به عنوان نفر اول روي نيمکت ذوب بنشيند. البته شايد در اين بين تعارفاتي نيز رد و بدل شده باشد که حسيني بگويد از گل محمدي رخصت گرفته و يحيي هم عنوان کند که مجتبي با اجازه و هماهنگي او در ذوب آهن مانده است. به هر تقدير هرچه بود و هرچه گفته شد اين نتيجه را در پي داشت که حسيني در ذوب آهن بماند و عمده دستياران يحيي را هم نگه دارد تا گل‌محمدي براي مربيگري در تيم آينده‌اش، هيچکس را کنارش نداشته باشد.

البته شايد بد نباشد فردي که موفقيت هاي باشگاه ريشه داري مثل ذوب آهن را به نام خود قبضه مي کند در ايام و سال هاي آتي بدون داشتن مجتبي حسيني و ساير همکاران قبلي هم مورد قضاوت بگيرد تا به ارزش هاي يک کار دسته جمعي و تيمي بيشتر واقف شود.

ببينيم آيا يحيي بدون همکاران قبلي هم مي تواند روند موفقيت هايش را در تيمي ديگر ادامه دهد که اگر اين اتفاق نيافتد هم کارنامه او دچار خدشه مي شود و هم اينکه بيش از پيش از گل محمدي صرفاً به عنوان يک چهره اسمي نام برده مي شود که به سبب داشتن دستياراني توانا توانسته بود در عرصه مربيگري براي خود نامي دست و پا کند...

بسياري از مربيان در ذوب آهن آمدند و رفتند اما همچنان اين تيم روند نظم و ثبات و موفقيت هاي خود را حفظ کرده و مي توان از اين باشگاه تا هنگامي که مالک و پشتيباني قوي همچون کارخانه ذوب آهن به علاوه ساختاري منسجم را دارد به عنوان يک مدعي دائمي و ابدي در رقابت هاي ليگ برتر و جام حذفي ياد کرد.