نصف جهان: روزنامه «ايران»، خبري منتشر کرده که نشان مي‌دهد کرونا هم برخي اوقات مي‌تواند خير و برکت داشته باشد!

 چند روز قبل زن جواني به دادسراي امور جنايي تهران رفت و از راننده يک پرايد شکايت کرد و گفت: حدود 40 روز از خانه بيرون نرفته بودم چون با شيوع ويروس کرونا مي ترسيدم مبتلا شوم و خانواده ام نيز گرفتار شوند تا اينکه مجبور شدم بخاطر تهيه مايحتاج خانه به خريد بروم. کنار خيابان به انتظار تاکسي ايستادم اما خبري از تاکسي نبود تا اينکه بعد از چند دقيقه خودروي پرايدي پيدا شد. از انتظار خسته شده بودم و به ناچار سوار شدم اما هيچ مسافري نداشت... ناگهان به خيابان خلوتي رسيديم و مرد جوان از فرصت استفاده کرد و چاقويي را که به همراه داشت به سمت من گرفت. او مرا تهديد کرد که اگر تسليم خواسته شومش نشوم مرا مي کشد.

در حالي که داشتم به راننده التماس مي کردم تا مرا رها کند ناگهان چشمم به تابلويي افتاد که درباره کرونا هشدار داده بود اين تابلو انگار تلنگري به ذهنم زد و باعث شد تا نقشه اي بکشم. ناگهان شروع به سرفه کردم و به مرد جوان گفتم، من کرونا دارم و الان هم مي خواستم به دکتر بروم. گفتم اگر مرا رها نکني تو هم کرونا مي گيري. بخاطر مريضي من، خانواده ام مبتلا شده اند و بايد در بيمارستان بستري شوم. بعد هم شروع کردم به سرفه و ريختن آب دهان روي راننده پرايد و تهديدش کردم که اگر مرا رها نکند، کرونا مي گيرد. راننده هم که به شدت ترسيده بود، مرا از ماشين بيرون انداخت و فرار کرد. او آنقدر ترسيده بود که حتي از من سرقتي هم نکرد.