پ
کد خبر: ۱۷۱۱۳۵
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۶

مدیری در ابتدا گفت: به نظرم اصلاً احتیاجی به معرفی نداری؛ چرا که حرص دربیارترین آدم ایران هستی (خنده)

قهرایی هم با خنده گفت: با اینکه با خیلی‌ها شوخی کردم، اما مردم ما خیلی خوب هستند. در بیشتر مواقع وقتی متوجه می‌شوند مقابل دوربین مخفی هستند، من را بغل می‌کنند و می‌خندند. این قدر زیبا عکس العمل نشان می‌دهند که خستگی من و عواملم از بین می‌رود.

وی درباره علت کم کاری خود در این سال‌ها اظهار کرد: دوربین مخفی ساختن کار سختی است؛ من کارم را  با یک دوربین آغاز کردم. به مرور دوربین‌ها را زیاد کردم و هزینه کار بالا رفت. طرح‌های زیادی در سر دارم که اسپانسر می‌خواهد ولی هنوز شرایط ساخت آنها فراهم نشده است.

دوربین مخفی با مهران مدیری

قهرایی درباره برنامه ریزی برای شوخی با مهران مدیری هم گفت: تو زمانی بنز داشتی؛ من شبیه آن را پیدا کردم و قرار بود ماشین‌ها جابه‌جا شود و یک کامیون آجر روی ماشین جایگزین بریزم و عکس العمل شما را ضبط کنم.

وی ادامه داد: با فرهاد پسرت هم در این باره هماهنگ کردم؛ اما وسط کار گفت بابام اگر بفهمد، از دست من ناراحت می‌شود. البته خودم هم وحشت می‌کنم یک کامیون آجر روی ماشینم خالی کنند. (خنده)

مدیری در ادامه گفت: اگر به خودم می‌گفتی، همه چیز را برایت فراهم می‌کردم. (خنده)

دوربین مخفی با رامبد جوان

در بخش دیگر، قهرایی به شوخی با رامبد جوان هم اشاره کرد و گفت: در برنامه خندوانه رامبد گفت چرا با من شوخی نکردی؟ من هم مدتی بعد، با کارگردان برنامه صحبت کردم و قرار شد با رامبد شوخی کنیم. رامبد اصولاً رانندگی نمی‌کند و یک راننده دارد. با آن آقا کلی تمرین کردم. قرار بود سر راه از یک موتوری یک بسته بگیرد؛ جلوتر پلیس موتوری را بگیرد و راننده با دیدن این صحنه بسته را به رامبد بدهد و بگوید آقای جوان شما معروفید و پلیس بازرسی‌تان نمی‌کند، این بسته پیش شما باشد (خنده) می‌خواستیم ببینیم که رامبد بسته را قبول می‌کند یا خیر.

مدیر در اینجا گفت: من فکر می‌کنم آن لحظه رامبد فکر می‌کند، با بسته و محموله‌های خودش چه کند؟! (خنده)

قهرایی در ادامه عنوان کرد: دوبار برنامه ریزی کردیم، اما رامبد به راننده گفت که خودش به لوکیشن خندوانه می‌آید. خلاصه یک بار در مسیر با رامبد هماهنگ کردیم، اما متاسفانه راننده ترسید و به جای اینکه محموله را به رامبد بدهد، از پنجره پرتش کرد بیرون! من هم مجبور شدم سناریو را تغییر بدهم. با بی‌سیم پلیس بلند بلند گفتم «از آقای رامبد جوان مواد گرفتیم. پس معلوم شد این قدر می‌خندد، به خاطر این است که مواد می‌زند» (خنده) نهایتاً خودم را به رامبد نشان دادم و او گفت: تو دیوانه‌ای (خنده)

وی درباره تجربه درگیری حین ضبط دوربین مخفی، توضیح داد: آقای میوه فروشی بود که تا به حال دوربین مخفی ندیده بود؛ یک روز ما جلوی مغازه او گیلاس ۱۰ هزار تومانی را دو هزار تومان فروختیم! او به ما نگاه می‌کرد و چیزی نمی‌گفت. تا اینکه فروشنده ما از او یک سنگ ترازوی یک کیلویی خواست. آن آقای مغازه دار هم به سمت فروشنده ما اومد و میوه هایش را زمین ریخت. این تنها زمانی بود که درگیری داشتیم.

اتفاق تلخ زندگی کارگردان دوربین مخفی

قهرایی درباره تلخ ترین اتفاق زندگی خود هم گفت: من در سال ۹۱ خانه خودم را فروختم. سال ۹۳ با من تماس گرفتند و گفتند فردی که من پول آپارتمان پیش فروش شده را به او دادم، فرار کرده است. آن فرد همه زندگی و سرمایه من را با خودش برد. متاسفانه همسرم سر این موضوع سکته کرد و از بین ما رفت.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰