نگاهي به زندگي هنرمند بزرگ موسيقي نواحي که از فرانسه و انگلستان دکتراي افتخاري داشت
کد خبر: ۱۷۳۰۷۶
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۲

نصف جهان: نوازنده‌ برجسته‌ ساز «قيچک» که هشتمين نسل از خانواده‌اي بود که همه‌شان قيچک مي‌نواختند، در فقر و در خانه‌اي استيجاري و با پاي قطع‌شده از ديابت رفت. خب همانطور که انتظار مي‌رفت، سيل پيام‌هاي تسليت از مديران و هنرمندان سرازير شد؛ اما او زندگي سختي از سر گذراند؛ مثل خيلي ديگر از هنرمندان موسيقي نواحي ايران که هنوز هم در گوشه و کنار اين سرزمين به حيات خويش در رنج ادامه مي‌دهند.

اگر از پيشينه‌اش بخواهيد، اينکه استاد «بخشوک زنگشاهي» معروف به «رسول‌بخش» در سال 1320 در بخش «آشار» از توابع شهرستان «مهرستان» در استان سيستان و بلوچستان متولد شد و از همان زمان کودکي در جوار پدر و پدربزرگ خود هنر نواختن ساز قيچک را آموخت و در 14 سالگي رسماً در مجالس مختلف کار نوازندگي را آغاز کرد و در سال 1382 مفتخر به کسب مدرک دکتراي افتخاري نواختن ساز قيچک از کشور انگلستان شد. فرانسه هم به او دکتراي افتخاري داده بود و از آن طرف مردمان بيش از هفت کشور دنيا از هنرنمايي او و خلق آهنگ‌هاي رازآلودش به وجد آمده بودند، مردم بلوچ نيز او و سازش را به عنوان بخشي از خاطره‌ موسيقايي خود براي هميشه در دل خواهند داشت؛ اما حالا او مرده و سرود آن منطقه غريب‌تر از قبل شده است. همين چند سال پيش بود که در آيين گشايش دومين گردهمايي «گنجينه‌هاي از ياد رفته هنر ايران» او مورد تقدير قرار گرفت و دوباره بعد از آن بود که فراموش شد.

«رسول زنگشاهي» يکي دو سال قبل گفته بود: «اگر همه‌ فرانسه را به من دهيد، سازم را به شما نمي‌دهم.» او تا آخرين روزهاي حياتش به اين عهد خود وفادار ماند و با تمام مشکلات مالي ساز خود را نفروخت و کسي اين مسئله را قدر ندانست؛ همانطور که نديدند، سال‌ها قبل فرانسه مي‌خواست به او و تمام خانواده‌اش اقامت اين کشور را بدهد و او قبول نکرد و گفت: «براي من هيچ کجا ايران نمي‌شود» و حتي از اينکه به دليل بيماري ديابتش ناچار شد از سيستان به خاش برود که آب و هوايي مطلوب‌‌تر دارد، غمگين بود.

او روزهاي سختي گذراند، دو سال پيش بود که به بيمارستاني در زاهدان رفت و همسرش بارها التماس کرد که او را به تهران بياورند -که نياوردند- يا به مشهد منتقلش کنند -که نکردند- و او در حالي از اين بيمارستان مرخص شد که  نيمي از بدنش خشک شده بود.

«زنگشاهي» در تمامِ اين سال‌ها دو قيچک داشت که با يکي‌ بيش از ديگري مي نواخت. سازي که از پدرش به ارث برده بود و خودش تزيينش کرده بود و جانش به جان آن وصل بود. نواختن ساز در خانواده‌شان موروثي بود. همين حالا هم دو پسرش «نديم» و «سهيل» قيچک مي‌نوازند و مي‌گويند «سهيل» نوازنده قابلي است و با اين سن و سال کمش، چند اجراي خارجي هم داشته است. خود زنگشاهي اما مي‌گفت: «هشت نسل ما همه ساز مي‌نواختند و من هم از 14 سالگي، ساز دستم گرفتم.»

«پهلوان رسول بخش»، قديمي‌ترين نوازنده طايفه زنگشاهي است که در اين سال‌ها در کنار نوازندگي،  اين ساز را به بسياري نيز آموزش مي‌داد. گاهي نيز در عروسي‌ها مي‌نواخت و از همين راه زندگي‌اش را تأمين مي‌کرد. در اين سال‌ها اما شرايط بدتر از قبل شده بود، خواننده‌هايي که با او مي‌خواندند، فوت کرده بودند و تازه‌عروس و دامادهاي بلوچستان، هم مثل خيلي‌هاي ديگر ترجيح مي‌دادند از همين موسيقي‌هاي روز استفاده کنند تا پهلوان برايشان بنوازد و اصلاً چه کسي براي ساز تنها پول مي‌دهد؟ در سالن‌هاي پرطمطراق کنسرت هم چندان استقبالي از سازِ تنها نمي‌شود، چه برسد به بلوچستان و عروسي‌هايش؛ پس پهلوان مانده بود و 130 هزارتومان عايدي که وزارت ارشاد برايش مي‌‌ريخت.

«استاد زنگشاهي» صاحب 22  فرزند شد که دو تا از آنها (از همسرِ سومش «شمسي خاتون») به راه موسيقي آمدند؛ هر چند موسيقي آنان با پدر خيلي تفاوت دارد. آنها حالا دارند قيچک را با ارگ مي‌نوازند و کسب‌وکارشان هم از پدر بهتر است. خود «زنگشاهي» تعريف مي‌کرد: «سهيل به من مي‌‌گويد تو مگر چه جايگاهي داري که راه تو را بروم؟»

همه‌ روزها هم براي «زنگشاهي» بد نبود؛ آوازه‌اش در جهان پيچيد و به موسيقيداناني از فرانسه هم قيچک آموخت و چند سال قبل هم در جشنواره‌ موسيقي فجر تجليل شد و سه سکه‌ تمام بهار آزادي گرفت!

او چند سال قبل ديابت گرفت. مي‌شد مثل ميليون‌ها آدم ديگري که دچار اين بيماري مي‌‌شوند، درمان شود؛ اما منطقه‌ او محروم‌تر از آن بود که چنين اتفاقي رخ دهد. پايش را قطع کردند و او پول نداشت که پاي مصنوعي بخرد و يک چوب گذاشت به جاي پايش. به همين آساني. بعد وعده آمد پشت وعده.گفتند وام قرض‌الحسنه به او مي‌دهند (که ندادند) بارها گفت برايش سرپناهي فراهم کنند (که نکردند) لااقل اين 130 هزار تومان را بيشتر کنند (اين را هم نکردند). دوستانش براي معاون هنري وقت نامه نوشتند، براي مقاماتِ بالاتر؛ نتيجه؟ هيچ.

او يک‌بار هم سکته‌ مغزي کرد؛ همسرش (شمسي خاتون) در همان زمان گفت: «قبل‌تر که يک پا نداشت؛ حالا هم يک بخش‌هايي از بدنش خشک شده است. ما خيلي تلاش کرديم او را ببريم بيمارستانِ بهتري؛ اما نشد. پولش را نداشتيم. پنج ماه است که مستمري‌اش را نداده‌اند...»

همان زمان‌ها بود که در فضاي مجازي کمپيني براي کمکِ مالي به او شکل گرفت و درباره‌اش نوشتند: «رسول‌بخش زنگشاهي از برجسته‌ترين قيچک نوازان ايران و دارنده دکتراي افتخاري هنري از دانشگاه سوربن فرانسه به‌علت سکته مغزي در بيمارستان بستري است و در انتظار حمايت‌هاي لازم...»‌

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار