گفتگو با يک سارق
کد خبر: ۲۰۲۳۳
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۲

ميزان: از يکي از شهرهاي غرب کشور براي سرقت به تهران ميآمد و پس از دستبرد به چند خانه دوباره به زادگاهش باز ميگشت تا دستگير نشود او در آخرين سرقت خود، حلقه ازدواج تازه عروس و دامادي را در تهرانسر سرقت کرد.

خودت را معرفي کن.

سامان 27 ساله.

سابقه داري؟

بله يک بار ديگر هم به اتهام سرقت دستگير و روانه زندان شده بودم.

به چه اتهامي دستگير شدي؟

به اتهام سرقت منزل.

چطور به خانهها دستبرد ميزدي؟

در خيابان پرسه ميزدم و با شناسايي خانههايي که چراغش خاموش بود، وارد ميشدم. با ديلم، در را ميشکستم. خيلي سريع سرقت را انجام ميدادم و فرار ميکردم. بعد از چند سرقت براي اينکه دستگير نشوم به شهر خودم بر ميگشتم.

چقدر از سرقتها به دست آوردي؟

فرق داشت از صدميليون تومان تا صد هزار تومان. يک بار به خانهاي دستبرد زدم، هرچه طلا و سکه بود در کشوي کابينت گذاشته بودند. آنها را فروختم و صدميليون تومان از مالخر گرفتم. ارزش طلاها حداقل سيصد ميليون تومان بود. يک بار هم وارد خانهاي شدم. همه وسايل آنجا تازه بود. فهميدم تازه عروس و داماد هستند. دلم نيامد جهيزيه عروس و داماد را سرقت کنم. فقط حلقه عروس و داماد را برداشتم و صد هزار تومان فروختم.

معتادي؟

گاهي تفريحي ميکشم اما معتاد نيستم.

خانوادهات ميدانند که سرقت ميکني؟

نه. آنها فکر ميکنند در تهران کار ميکنم.

چطور شک نميکنند، درآمدت اينقدر زياد است؟

من زرنگ هستم و همه پولم را رو نميکنم. آنها فکر ميکنند پولم در حد يک کارگر است.

آزاد شوي باز هم سراغ سرقت ميروي؟

مشخص است. چرا نروم؟ مگر کار ديگري دارم؟ البته مدتي به شهرم ميروم و استراحت ميکنم.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
خبر کوتاه
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار
پرطرفدارها