گفتگو با عکاس شخصی آیت ا... هاشمی
محمدکاظم پور سال هاست که عکاس شخصی آیت ا... هاشمی است. او که روزهای زیادی را با «آیت ا...» گذرانده خاطرات ناب و زیادی از ایشان در سینه دارد. بخش هایی از گفتگوی «انتخاب» با محمدکاظم پور عکاس شخصی آیت ا... هاشمی را در زیر بخوانید:
چند سال سابقه عکاسی جلسات آیت ا... هاشمی را دارید؟
از سال 77 تا الان در محضر ایشان بودم و افتخار این را داشتم که هم تصویربردار و هم عکاس ایشان تا سال 82 باشم، از سال 82 به بعد با توجه به اینکه یکی از همکارانم مسئولیت تصویربرداری را به عهده گرفت، من فقط عکاسی میکردم.
خاطرهای قابل توجه و ناگفته از ایشان دارید؟
آخرین خاطره من مربوط به نوروز امسال است. در نوروز امسال من میدیدم که خانم فاطمه هاشمی مدام عکس از ایشان در فضای مجازی میفرستند، مثلاً عکس سفره هفتسین یا عکسی که در حال مطالعه بود. قرار شد که یک روز برای بازدید به عسلویه برویم. من در هواپیما دیدم که فاطمه خانم و حاج آقا تقریباً کنار هم نشسته اند. همان لحظه دوربین را روی صندلی کناری حاج آقا گذاشتم و گفتم حاج آقا این دوربین تحویل شما؛ به دخترتان بدهید. ایشان کلی خندید و گفت: «چرا؟ مگه چی شده؟» گفتم: «ظاهراً فاطمه خانم می خواهند جای من را بگیرند و از شما عکس می گیرد و در فضای مجازی پخش میکند و کار را از دست من گرفته.» خندید و گفت: «فاطی بگذار ایشان کار خودشان را انجام بدهند.»
آیا پیش آمد که ایشان از انتشار عکسی ناراحت شوند و به شما تذکر دهند؟
یک مرتبه من از جلسه مجمع و حاشیههای آن در زمان آقای احمدینژاد عکس گرفتم که عکسهای آن جلسه بازتاب زیادی داشت. یکی از عکسها خندیدن فیس تو فیس آقای هاشمی و احمدینژاد بود. بعد از اینکه این عکسها منتشر شد و بازتاب زیادی هم داشت، من کمی ترسیدم و گفتم نکند حاج آقا از من ناراحت شوند، تا اینکه در یک دیدار یکی از آن دیدارکنندگان این موضوع را با ایشان مطرح کرد که «حاج آقا با توجه به عکسهای انتشاریافته از جلسه مجمع، ما متوجه رابطه دوست و دشمنی شما با آقای احمدینژاد نشدیم» ایشان در پاسخ گفت: «من با هیچکس مشکلی ندارم، فقط به فکر این انقلاب و کشورم هستم و دوست دارم کشور رو به پیشرفت باشد تا پسرفت». آنجا بود که خیالم بابت آن گزارش تصویری راحت شد.
آیا شما به عنوان عکاس ایشان، توصیههایی برای بهتر شدن عکسهایتان میکردید و آیا ایشان به آن عمل میکردند؟
- بله، مثلاً در سفری که به مکه مشرف شدیم، شب قبلش به پسر ایشان پیشنهاد عکس در زمان طواف کردم و پذیرفت و فرمودندکه به ایشان بگویید چه ساعتی اینجا باشند تا به اتفاق هیئت بیایند و کارشان را انجام دهند و من در آنجا بعد از زیارت و عبادت کردن، پیشنهاد دادم که حاج آقا اگر میشود به طبقه دوم مسجدالحرام برویم و چند عکس از شما در آنجا بگیرم. آن عکس در رسانهها انعکاس وسیعی داشت یا جاهایی که برای استراحت میرفتیم، به ایشان پیشنهاد میدادم که موقع قدم زدن یا هنگامی که تنها و یا در حال مطالعه هستید، میخواهم از شما عکس بگیرم که استقبال میکرد.
از خاطرات خود در بزنگاه هاي حساس تاريخي با ايشان بگوييد.
یادم هست که سال 84 همان روزی که نتایج آراء را اعلام کردند، به یکی از همکاران حفاظت تماس گرفتم و گفتم حال ایشان چطور است؟ گفت: با اینکه اکثر بچه ها ناراحت هستند، ایشان سرحال و خوب هستند. چند روز بعد برای عکاسی از یک دیدار که در دفتر ایشان بود، رفته بودم یک نفر از همان جمع تا حاج آقا را دید، شروع کرد به گریه کردن، حاج آقا گفت: «چرا گریه می کنید؟ مگر مشکلی پیش آمده؟» گفت: «برای نتیجه آراء ناراحت هستیم.» حاج آقا خندید و گفت: «زیاد خودتان را اذیت نکنید. اینها چیزی نیست که برایش تأسف بخورید«.
از روزهای آخر حیات ایشان بگویید.
- ایشان به علت اینکه ورزش میکردند، بسیار خوب و سرحال بودند. من تقریباً یک هفته قبل از فوت ایشان رفته بودم به ساختمان قدس و منتظر ماندم تا ایشان به اداره بیایند. معمولاً از طریق پلهها به طبقه دوم ساختمان میرفتند. با اینکه من جوان تر از ایشان بودم، در حین رفتن به بالا داشتم با ایشان صحبت میکردم که من به نفس نفس افتاده بودم ولی ایشان اصلاً و ابداً. متوجه نفس زدن من شد. لبخند زد و بابت مسئله ای که با ایشان مطرح کردم، جواب مثبت داد.
شما هنگام تدفين داخل ضريح هم بوديد؟
خیر متأسفانه چون من در مراسم تشییع بودم نتوانستم بخاطر ازدحام جمعیت به داخل ضریح بروم.
تصاوير ويژه و منحصر به فردي از ايشان داريد كه بخواهيد منتشر كنيد؟
بله. امیدوارم عمری باشد تا بتوانم یک نمایشگاه عکس یا یک کتاب از عکس های ایشان منتشر کنم.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰