مدل احمدي‌ نژاد تکرار مي شود؟
کد خبر: ۳۳۱۶۲
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۳

خبر آنلاین: کانديداي نهايي «جمنا» مدل احمدي نژاد سال 84 را براي مبارزات انتخاباتي خود انتخاب کرده است؛ عجيب هم نيست، دليل دارد، يک دليل مهم! تيم عمليات کننده براي او دقيقاً همان هايي هستند که روزگاري محمود احمدي نژاد را به پاستور رساندند. حالا آنها يک پروژه جديد دارند؛ يک دوره اي کردن حسن روحاني و رئيس جمهور کردن ابراهيم رئيسي. براي تحليلگراني که تحولات انتخابات دوازدهم را دنبال کرده اند، اکنون اين مسئله مهم شده است که اين نامزد انتخاباتي چگونه به يکباره در فضاي سياسي ايران خود را در سطح نامزد انتخابات رياست جمهوري مطرح کرد و اکنون خود را آماده يک رقابت بسيار سنگين و مهم مي کند.

يک مدل چند وجهي

سال 84 هم همين وضعيت حاکم بود. کسي احمدي نژاد را نامزد جدي تلقي نمي کرد. حتي آن لحظه که وارد ستاد انتخابات شد تا براي ثبت نام اقدام کند برخي خبرنگاران از سالن بيرون آمدند چون صحبت هاي او را بي اهميت 
مي دانستند و نمي خواستند وقت خود را براي شنيدن حرف هايش تلف کنند. تيم انتخاباتي او هم البته از اين حس عمومي و سياسي چندان ناراحت نشد. آنها اين رخداد را يک فرصت تلقي کردند. اجازه دادند تا جدال سنگين بين دو قطب اصلي آن انتخابات شکل بگيرد و هاشمي رفسنجاني و محمد باقر قاليباف تا مي توانند رأي هم را بريزند. بعد احمدي نژاد با تاکتيک هاي خاص آن دوران وارد صحنه شد و محمد باقر قاليباف را کنار زد و خود را تبديل به قطب مقابل هاشمي رفسنجاني کرد. حالا باز هماند تشابه سازي تاريخي در حال انجام است؛ يعني تيم تصميم ساز ابراهيم رئيسي تلاش مي کند تحولات را به اين سمت پيش ببرد.

آنها بر اين باورند که سمت آن سه قطبي که قاليباف بوده، در صحنه حضور دارد، حسن روحاني هم که نماينده هاشمي رفسنجاني در آرايش سياسي کشور و البته در دوران فراغ اوست،ابراهيم رئيسي هم که لابد شبيه ترين فرد به احمدي نژاد سال 84 بايد باشد. آنها تمام تلاششان را کرده اند تا آن مدل را بازسازي کنند.

يک کمپين ترکيبي

در تيم انتخاباتي ابراهيم رئيسي دو دسته از افراد بيشتر ديده مي شوند. دسته اول احمدي نژادي ها هستند که حالا در نبود رئيس سابقشان به ابراهيم رئيسي رسيده اند. اين البته پديده غير منتظره اي هم نيست. آنها و رئيسي هر دو نگاهشان به کشور و آينده اش دقيقاً شبيه به هم است؛ آنها شبيه احمدي نژاد به اين کشور و مردمش نگاه مي کنند.

اما در کنار آنها يک طيف ديگر هم وجود دارند. آنها شاگردان مصباح يزدي و در واقع بدنه جبهه پايداري هستند. آنها هم به ابراهيم رئيسي قرابت انديشه اي دارند و هم در فرهنگ، هم در سياست خارجي و هم در اقتصاد يک سخن دارند. مي توان براي روشن شدن اين زاويه نگاه به ماجراي لغو کنسرت ها ، مواجهه با برجام و اعطاي يارانه سه برابري اشاره کرد .

اين وسط اما يک طيف ديگر هم هستند که ابراهيم رئيسي را حمايت مي کنند. کساني که تا همين اواخر چندان رسانه اي نشده بودند. مي توان در اين مورد به همراه ويژه ابراهيم رئيسي در مناظره دوم اشاره کرد؛ «فريد الدين حداد عادل» فرزند نام آشناي غلامعلي حدادعادل. حضور او در کنار ابراهيم رئيسي حتماً بسيار مهم است و البته پيام هايي به همراه دارد؛ بيشتر از همه براي محمد باقر قاليباف.

شايد آمده بود تا همين پيام را مخابره کند؛ به همين دليل هم بود که به صورت محسوسي خود را در کادر فيلمبردار که از رئيسي بعد از مناظره مصاحبه ضبط مي کرد قرار مي داد. گويا همه جناح مي خواهند به محمد باقر قالبياف اين پيام را بدهند که در اين انتخابات تنهاست. در کمپين قاليباف نه از زاکاني خبري هست و نه از فدايي، اين هم از حداد عادل که فرزند خود را به همراهي ابراهيم رئيسي فرستاده است. حداد البته پيش تر هم چنين مسيري را با قاليباف طي کرده بود، همان سال 92 که با دلخوري انصراف داد، آن هم نه به نفع دو مؤتلف ديگرش يعني قاليباف و ولايتي. او بعد از کناره گيري از انتخابات خود را به سعيد جليلي ديگر کانديداي حاضر در انتخابات نزديک کرد. چهار سال بعد از آن روزها او باز هم همراه با سعيد جليلي شده است، اين بار در پشت صحنه کمپين انتخاباتي ابراهيم رئيسي.

اين کمپين ترکيبي پس دو وجه رسانه اي شده دارد و يک وجه کمتر رسانه اي شده. دو بخش اول يعني احمدي نژادي ها و پايداري ها به صورت سنتي رقيب قاليباف بوده اند و حالا شايد به همين دليل اصلاً به کمپين رئيسي رفته اند . دسته سوم اما که به تازگي رخ نمايي کرده اند همنشين هاي سابق قاليباف هستند که اين روزها به دل بريدگان از او تبديل شده اند . اين است حال روز کمپين ابراهيم رئيسي .

رئيسي، احمدي نژاد مي شود؟

پرسش مهمي است ؛ بدون شک. واقعيت اما اين است که ابراهيم رئيسي نمي تواند احمدي نژاد شود به چند دليل :

1- ابراهيم رئيسي خيلي دير وارد فضاي انتخابات شده است . او از عنصر «شناخته شدگي» محروم است و زماني هم براي عبور از اين چالش ندارد .

2-او در ديالوگ و حتي مونولگ به صورت محسوسي از احمدي نژاد عقب تر است. به يک معنا او نمي تواند مانند احمدي نژاد با توده هاي مختلف طبقات ارتباط گيري کند .

3-محمود احمدي نژاد تمام پتانسيل هاي کسب رأي با وعده هاي پوپوليستي را در هشت سال رياست جمهوري اش خرج کرده و باور پذيري اينگونه وعده را به حداقل ترين سطح موجود رسانده است.

4-محمود احمدي نژاد به جهت شرايط تاريخي با يک ميل بازگشت به عقب و رجعت به سنت در جامعه مواجه شده بود. او در خلق اين موج مؤثر بود خودش هم سوار بر همين موج شد. حالا اما جامعه ميل به توسعه پيدا کرده و پيشرفت را طلب مي کند. برجام براي آنها، تعامل با دنيا را معنا کرده و تقابل را به عنصري نازيبا بدل ساخته است. به همين دليل هم هست که همچنان حسن روحاني در نظر سنجي ها رأي بالايي دارد .

5-واکنش هاي صريح احمدي نژاد و پالس هاي متعدد او به جامعه در مورد اينکه نامزدهاي اصولگرا با عقايد او فاصله زيادي دارند و اين شبيه سازي انجام شده با واقعيت سازگار نيست.

6-مقاومت محمد باقر قاليباف براي ماندن در عرصه انتخابات که حتماً اجازه نخواهد داد بخشي از رأي اصولگرايان به سمت ابراهيم رئيسي برود .

همه اين مؤلفه ها به ما مي گويد که تيم انتخاباتي ابراهيم رئيسي تلاش هاي زيادي کرده است تا او را شبيه ترين فرد به احمدي نژاد سال 84 کند اما چه فايده که نه شرايط دوران ظرفيت بازگشت به عقب را دارد و نه مردم ديگر آن دوران را انتخاب مي کنند .


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
ویدئو
آخرین اخبار