صبح روز دهم بهمن سال قبل بود که سرباز وظيفه‌اي هنگام انتقال مجرم سابقه‌داري از کلانتري در شرق تهران به دادسرا از سوي دو سرنشين خودروي پرايدي ربوده شد. آدم ربايان با تهديد چاقو، کليد دستبند را از سرباز وظيفه گرفتند و دستبند متهم را باز کردند و به دستان سرباز وظيفه زدند.

ساعتي بعد متهمان گروگان خود را در اتاقک متروکه‌اي در باغي حوالي شرق تهران زنداني کردند و از محل گريختند. سرباز وظيفه با دستاني دستبند‌زده و چشماني بسته از دخمه مخوف آدم‌ربايان فرار کرد و خودش را به اداره پليس رساند.

بررسي‌ها براي بازداشت مجرمان خطرناک به جريان افتاد. خيلي زود معلوم شد يک روز قبل، مأموران کلانتري در شرق تهران مجرم سابقه‌دار را به اتهام همراه داشتن سلاح سرد و مظنون به زورگيري دستگير مي‌کنند و روز حادثه متهم را همراه سرباز وظيفه‌اي راهي دادسرا مي‌کنند که در ميانه راه متهم به صورت مخفيانه با دوستانش تماس مي‌گيرد و براي آزادي‌اش درخواست کمک مي‌کند و دوستانش نقشه آدم‌ربايي و نجات متهم را طراحي و اجرا مي‌کنند.

در شاخه ديگري از بررسي‌‌ها، تيمي از کارآگاهان پليس آگاهي به دستور قاضي مرشد‌لو بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران براي شناسايي آدم‌ربايان وارد عمل شدند. در حالي که تحقيقات درباره اين حادثه ادامه داشت، مأموران پليس روز چهارم ارديبهشت ماه به مرد جواني که در مقابل کوچه در جنوب تهران در حال پرسه زدن بود، مشکوک شدند و دستور ايست دادند.

مرد جوان با ديدن مأموران به داخل کوچه بن‌بستي رفت و پشت فرمان خودروي پرايدي نشست که در صندلي جلوي آن زن جواني نشسته بود. مرد جوان با بي‌توجهي به دستور ايست مأموران، خودرو را به حرکت در آورد و با کوباندن خودرويش به خودروي مأموران، قصد فرار داشت که با شليک گلوله مأموران، زن جوان داخل خودرو کشته و متهم فراري دستگير شد.

بررسي‌هاي تخصصي مأموران، حکايت از آن داشت که متهم دستگير شده همان متهم سابقه‌داري است که در روز دهم بهمن ماه سال قبل هنگام انتقال به دادسرا مأمور بدرقه خود را با همدستي دوستانش ربوده بود.

متهم براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد. وي در بازجويي‌ها به آدم‌ربايي اعتراف کرد و گفت: «يک روز قبل از آدم‌ربايي به اتهام زورگيري از سوي مأموران دستگير شدم. روز حادثه پدر و خواهرم به کلانتري آمدند تا مرا همراه سرباز وظيفه‌اي به دادسرا منتقل کنند. در ميانه راه خواهرم حالش بد شد و پدرم خودرو را کنار خيابان نگه داشت و با اورژانس تماس گرفت. سرباز وظيفه هم که گرسنه بود به داخل مغازه ساندويچي رفت و من هم از فرصت استفاده کردم و با دوستانم تماس گرفتم و به آنها گفتم دستگير شده‌ام و خواستم کمک کنند و مرا نجات دهند. دقايقي بعد دو‌نفر از دوستانم با خودروي پرايدي در پوشش مسافرکشي در محل حاضر شدند. از آنجايي که پدرم قرار بود همراه خواهرم به بيمارستان برود، از سرباز وظيفه خواستم با خودروي پرايد دوستانم که خودشان را مسافرکش معرفي کردند به دادسرا برويم و سرباز وظيفه‌ هم قبول کرد. در ميانه راه يکي از دوستانم قمه‌اش را بيرون آورد و به زور کليد دستبند را از سرباز وظيفه گرفت و بعد او را در باغي حوالي شرق تهران زنداني کرديم. بعد از آن روز، من فراري بودم تا اينکه چند روز قبل مأموران پليس مرا دستگير کردند که در آن حادثه زن صيغه‌اي‌‌ام فوت کرد.»

تحقيقات از متهم به دستور قاضي مرشدلو ادامه دارد. مأموران در تلاشند تا دو همدست مرد آدم‌ربا را دستگير کنند.