رسیدگی به پرونده قتل زن آرایشگردر شمال تهران از نیمه شب هجدهم آبان ماه سال 91 به دنبال شکایت یک زن سالخورده در دستور کار مأموران کلانتری 103 گاندی قرار گرفت. این زن به پلیس گفت: «دخترم "سهیلا" صاحب یک آرایشگاه در شمال تهران است. او بعد از جدایی از همسرش خانه ای اجاره کرده و به تنهایی زندگی می کند. دیشب میهمان خانه دخترم بودم که یک مرد با تلفن موبایل او تماس گرفت. دخترم همان موقع گفت به دیدن یک دکتر داروساز می رود و ساعتی بعد باز می گردد.»

وی ادامه داد: «نیمه شب بود که متوجه باز شدن در آپارتمان شدم. فکر کردم سهیلا به خانه برگشته اما یکباره با یک مرد ناشناس روبه رو شدم. او گفت از دوستان دخترم است و مأموران پلیس ماشین سهیلا را در حوالی کرج متوقف کرده اند. سهیلا از من خواسته تا مدارک خودرو 206 او را برایش ببرم.»

زن سالخورده گفت: «من که به حرف های مرد جوان مشکوک شده بودم مدارک ماشین را به او ندادم و او بلافاصله خانه را ترک کرد.حالا هیچ خبری از دخترم ندارم و می ترسم بلایی سر او آمده باشد.»

به دنبال اظهارات زن سالخورده تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن مطلقه آغاز شد. یک هفته از این ماجرا گذشته بود که پلیس جنازه او را در حالی که در صندوق عقب 206 او جاساز شده بود در حوالی بلوار فردوس پیدا کرد که با ضربه های چاقو کشته شده بود.

پلیس در تحقیقات بعدی به ردیابی دکتر داروسازی پرداخت که با سهیلا قرار ملاقات داشت. نزدیک به یکسال از این ماجرا گذشته بود که پلیس رد وی را در کهگیلویه و بویراحمد یافت و «مسعود» 40 ساله بازداشت شد.

در بررسی ها مشخص شد چهار ماه از ازدواج وی با یک زن جوان گذشته است. او دکتر داروساز نیست و قبلاً در یک داروخانه کار می کرده است.

وقتی پلیس مُهر جعلی دکتر داروساز را یافت و به رابطه پنهانی اش با چندین زن جوان پی برد مسعود لب به اعتراف گشود و به قتل سهیلا اعتراف کرد.

قرار بود مسعود محاکمه شود که اولیای دم با دریافت 50 میلیون تومان از قصاص گذشت کردند. به این ترتیب این مرد از جنبه عمومی جرم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت:«سهیلا را صیغه کرده بودم تا زندگی تازه ای را با هم شروع کنیم. اما فقط هفت ماه از عقد موقت ما نگذشته بود که رفتارهای سهیلا تغییر کرد. او هر بار به بهانه ای از من پول می گرفت. او اصرار داشت تا پژو 206 او را بفروشم و برایش ماشین مدل بالایی بخرم. به همین خاطر مدتی بود با هم درگیر بودیم. آخرین بار به خانه سهیلا رفته بودم که از من پول خواست و کار به دعوا کشید. من به خانه ام برگشته بودم که او بار دیگر با من تماس گرفت و با هم قرار گذاشتیم.»

وی ادامه داد: «وقتی سهیلا به خانه ام آمد حال طبیعی نداشت. او مشروب خورده و مست بود که بار دیگر دعوا راه انداخت. او با چاقوی آشپزخانه به من حمله کرد که تیغه چاقو به صورتم خورد. سهیلا ترسیده بود که چاقو را زمین انداخت و چاقوی کوچکی به دست گرفت. من می خواستم چاقو را از او بگیرم که ناخواسته به شکم او فرو رفت.»

وی درباره انگیزه اش از ورود شبانه به خانه قربانی نیز گفت: «فکر نمی کردم مادر سهیلا در خانه اش باشد. من به آنجا رفته بودم تا با یکی از بستگان سهیلا تماس بگیرم.ولی قصد سرقت از آنجا را نداشتم.»

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: «بعد از این ماجرا تهران را ترک کردم. چهار ماه بود با یک زن جوان ازدواج کرده بودم که دستگیر شدم. حالا آبرویم رفته و همسرم درخواست طلاق داده است.می دانم اشتباه کرده ام اما از قضات دادگاه تقاضای بخشش دارم.»

در پایان این جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.