پ
کد خبر: ۶۹۷۹۴
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۳

کاوه خداشناس سال‌هاست وارد هنر بازي و بازيگري شده است. او اين هنر را از مرحوم استاد سمندريان و نيز فردوس حاجيان آموخت؛ موسيقي، عکاسي، تئاتر و دستياري کارگرداني را تجربه کرد و بعد با ايفاي نقش در فيلم متفاوت «خداحافظ رفيق» به کارگرداني بهزاد بهزادپور به سينما راه پيدا کرد. در عرصه تلويزيون هم مخاطبان، بيشتر او را با ايفاي نقش در مجموعه‌هاي رستگاران، عمليات 125 و برادر مي‌شناسند؛ مجموعه‌هايي که از خداشناس، عموما شمايل پسري آرام، خانواده‌دوست و نجيب را ترسيم کرده‌اند.

به گزارش آریا، او اين شب‌ها در مجموعه «رنج پنهان» ايفاگر نقش يوسف است. جواني پرشور که در بحبوحه سال‌هاي حساس قبل از انقلاب، دست به ماجراجويي مي‌زند. خداشناس در گفت‌وگو با جام‌جم از چگونه ايفا کردن اين نقش مي‌گويد:

شما در اين مجموعه نقش جواني پرشور و فعال در عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي را ايفا مي‌کنيد که به نظر مي‌رسد از خودتان چند سالي کوچک‌تر است. شخصيت يوسف را چقدر شبيه به خودتان مي‌دانيد؟ به نظرتان شباهت‌هايي داريد يا کاملا دور از شخصيت واقعي‌تان است؟

روحيه کنجکاوي و جست‌وجوگري يوسف، از شخصيت سال‌هاي جواني و دانشجويي خودم دور نيست.

شباهت‌هايي وجود دارد و سعي کردم در ايفاي نقش يوسف، آن احوالات دوران دانشجويي‌ام را براي خودم بازسازي کنم و کمک بگيرم. ضمن اين‌که در آن دهه خاص با توجه به احوالات و التهاباتي که در سطح جامعه وجود داشت، دانشجويان هم به لحاظ سياسي و اجتماعي بسيار فعال بودند و هر کس در حزب و گروهي عضو مي‌شد. با هر کدام از اين آدم‌ها که صحبت مي‌کنيم، هرکدامشان دنيايي خاطره از جلسات و فعاليت‌هايشان دارند و اين اتفاق عجيبي نيست.

و شما در ترسيم شخصيت يوسف چقدر از اين خاطرات اطرافيان وام گرفتيد؟

سعي کردم تا جايي که مي‌توانم بگردم، خاطرات را بشنوم و همان‌طور که گفتم، بخشي را هم از احوالات دانشجويي خودم وام گرفتم.

با اين توصيف فکر مي‌کنيد اگر خودتان در آن دوره زماني جوان و دانشجو بوديد، شخصيتي مثل يوسف پيدا مي‌کرديد و تصميمات او را مي‌گرفتيد؟

قاعدتا از آنجا که روحيه جست‌وجوگرانه‌اش در وجود خودم هم هست، من هم اقداماتي مي‌کردم و به دنبال يافتن پاسخ‌هايي براي سوالاتم مي‌رفتم. در رنج پنهان مي‌بينيم که يوسف هنوز به قطعيت نرسيده و سردرگم است؛ نمي‌داند که بايد چه منش و رفتاري را انتخاب کند و بلاتکليف است. او يک «نمي‌دانم» بزرگ را با خودش حمل مي‌کند که اقتضاي جوانان اين سن‌وسال است. جوان‌ها در اين دوره به همه‌چيز شک دارند و تا زماني که به قطعيت و يقين نرسند، خيالشان راحت نمي‌شود. يوسف هم از اين قضيه مستثنا نيست.

با توجه به اين تعريف، تصويري را که از يوسف شکل گرفته و مخاطبان اکنون در قاب تلويزيون مي‌بينند چقدر باورپذير مي‌دانيد؟ به نظرتان مخاطبان مي‌توانند با او همذات‌پنداري کنند و ارتباط بگيرند؟

همان‌طور که اشاره کردم، يوسف يک خط فکري مشخص دارد و نمي‌دانمي را با خودش حمل مي‌کند. او در پي اين است که براي نمي‌دانم‌هايش جواب پيدا کند و آدمي که در چنين شرايطي قرار دارد، ممکن است سر از هر جايي دربياورد و هر اتفاق و ماجرايي برايش رخ دهد. يوسف مي‌گردد و بنا بر اتفاقاتي که در قصه برايش مي‌افتد، با تصميمات به اصطلاح هيجان‌زده‌اي مواجه مي‌شود که اقتضاي سن‌ و سالش است. او شرايط ويژه‌اي هم دارد؛ دوستش توسط نيروهاي ساواک کشته شده، پدرش در جريان يک قرارداد مورد اجحاف قرار گرفته و همه اين شرايط، او را به انتخابي متفاوت مي‌رساند. البته خيلي زود خودش به اين نتيجه مي‌رسد که انتخابش با شرايطي که در ذهنش داشته همسو نيست. کوشيدم براي ايفاي نقش يوسف همه اين ابعاد را لحاظ کنم تا تماشاچي بتواند مدام با ترديدها و ترس‌هاي يوسف همراه باشد و او را درک کند.

خودتان اين شب‌ها سريال را مي‌بينيد؟

بله. به عنواني سريالي که برايش وقت گذاشته‌ايم و نه تنها من که همه گروه براي توليدش زحمت کشيده‌ايم، مي‌بينمش و برايم مهم است بدانم خروجي‌اش چطور از آب درآمده است.

اگر خودتان را به جاي مخاطبان معمولي سريال بگذاريد، فکر مي‌کنيد با توجه به تصويري که مي‌بينيد مي‌توانيد يوسف را درک کنيد؟

براي چه اين سوال را مي‌پرسيد؟

چون اين‌طور گمان مي‌کنم که شخصيت يوسف براي مخاطبان چندان درست و دقيق تعريف نشده است و او آن‌قدر در گيرودار تصميمات سياسي مانده که ابعاد ديگر وجودي‌اش را چندان نمي‌بينيم. او حتي در زندگي روزمره و خانوادگي‌اش هم مدام دارد ديالوگ‌هاي سياسي و اجتماعي مي‌گويد و گفتار و کردارش رنگ و بويي شعارزده دارد!

اين نکته‌اي که مي‌گوييد، خيلي به بازي من مربوط نمي‌شود و بيشتر مربوط به فيلمنامه است. فيلمنامه نوشته و تنظيم مي‌شود و وقتي به دست ما مي‌رسد، سر صحنه تا حدي مي‌توانيم در تعامل و صحبت با کارگردان اضافات نقش‌ را تعديل کنيم. اما اين تغييرات جزئي است و بخش عمده‌اي از نقش از قبل در جهت پيشبرد‌ مسير داستان هدف‌گذاري و طراحي شده است. گاهي اوقات ممکن است ما خودمان هم خيلي با تصميمات نقش موافق نباشيم.

پس خودتان هم اين انتقاد مرا قبول داريد؟

خب مي‌شد که شخصيت يوسف کمي ملموس‌تر باشد؛ اما بايد به اين نکته هم توجه کنيم که سريال به هرحال چارچوب و قامتي سياسي دارد. ولي در مجموع با نظرتان چندان مخالف نيستم و حرفتان را منطقي مي‌دانم. بالاخره مي‌شد که همين مباحث سياسي را ساده‌تر مطرح مي‌کردند تا تماشايش براي مخاطبان جذاب‌تر باشد.

ممنون که انتقادم را پذيرفتيد؛ چون برخي بازيگران در مقابل کوچک‌ترين نقدي بشدت موضع مي‌گيرند و مصاحبه را به بيراهه مي‌کشانند.

خب حرف شما منطقي و نظرتان محترم است. هر مجموعه‌اي در خودش اهدافي را دنبال مي‌کند و تو در قامت يک بازيگر، فقط تا اندازه‌اي مي‌تواني در مقابل اتفاقات مقاومت کني. اگر از آن حد بگذري، همه‌چيز به‌هم مي‌ريزد.

از ديگر نکات قابل توجه در شخصيت يوسف، رابطه نزديک و دوستانه او با پدرش است. ما در بيشتر مجموعه‌هاي تلويزيوني چنين مي‌بينيم که پدرها و پسرها ارتباط خوبي با هم ندارند و مدام دچار اختلافاتي هستند؛ اما اين پدر و پسر چنين نيستند. از اين نوع رابطه بگوييد؛ براي بازي کردن در سکانس‌هاي دو نفره چقدر با آقاي صادقي که شخصيت پدرتان را ايفا مي‌کردند، تعامل داشتيد؟

مجموع اين ارتباط‌ها خوب بود. در پشت صحنه فضاي صميمانه‌ و درجه يکي داشتيم و ارتباطمان پر بود از گفت‌وگو و تعامل و تبادل نظر. در مقابل دوربين هم هر دو نقشمان را قبول کرده بوديم و اين تعامل‌هاي پشت دوربين، تعامل شخصيت‌هايمان را هم بيشتر به تصوير درمي‌آورد.

با توجه به اين‌که رنج پنهان در برهه ديگري از تاريخ روايت مي‌شود، علاوه بر جزئيات ذکر شده در فيلمنامه خودتان چقدر حواستان بود که به لحاظ نوع گفتار و پوشش و لباس و ديگر موارد آن نزديکي تاريخي را رعايت کنيد؟

حتما همين‌طور بود و چه به لحاظ آرايش مو و چه لباس‌هايي که برايمان طراحي مي‌کردند، نکات لازم را رعايت مي‌کرديم. وقتي يک کار حرفه‌اي در حال ساخت است، تيمي در پشت صحنه است که حواسشان به نکات مختلف هست و وظايف برايشان تعريف شده. مطمئن باشيد همه آدم‌ها با توجه به امکاناتي که برايشان موجود بوده، تلاش کرده‌اند طي چهار ماه اين اثر را خلق کنند. کار تاريخي آن هم در دهه 50 آسان نيست و بازسازي فضاها کار سختي است. به نظرم آدم‌هاي اين پروژه تمام توانشان را براي خلق اثري بهتر گذاشتند.

از مجموعه بگذريم؛ با توجه به کارنامه کاري‌تان شما را بازيگر نسبتا کم‌کاري چه در تلويزيون و چه سينما مي‌بينيم. دليل اين کم‌کاري چيست؟

بخشي از اين کم‌کاري به روحيه خودم برمي‌گردد. من اعتقاد چنداني به کميت در بازيگري ندارم و در عوض ترجيح مي‌دهم در پروژه‌هايي حضور پيدا کنم که بتوانم با آنها ارتباط برقرار کرده و بعد از نقش‌هايم دفاع کنم. بخش ديگر قضيه نيز به همزماني حضور در پروژه‌ها برمي‌گردد. اما از پايه و اساس هميشه تلاش مي‌کنم حضور همه‌جايي نداشته باشم و به اندازه و مفيد باشم.

به‌طور کلي بيشتر به‌دنبال چه نوع نقش‌هايي هستيد؟

به هر حال به عنوان يک بازيگر، تنوع در نقش‌ها برايم جذاب است. يکي از ديگر دلايلي که موجب شده کم‌کار باشم، اين است که عموما دوستان بر اساس همان نقش‌هايي که هميشه از من مي‌بينند، سراغم مي‌آيند. تکرار شوندگي برايم جذاب نيست و به همين دليل ترجيح مي‌دهم در هر نقشي بازي نکنم.

تا جايي که مي‌دانم شما تا به حال در نقش‌هاي منفي هم بازي نکرده‌ايد. اين قضيه هم به همان دليل پيشنهادهاي تکراري است؟

همين‌طور است. تعاريفي که از نقش‌ها وجود دارد متفاوت است، اما بله جاي نقشي که بازي در آن باعث شود مخاطبان تصوير ديگري از من ببينند، در کارنامه‌ام خالي است./زهرا غفاري



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰