«آنام» با نام پيشين «مهر ناميرا» قصه ريشههاست؛ زخمهايي از گذشته که امروز سر باز کردهاند. شيوه روايت آن، پيوند ميان ديروز و امروز با فلاشبکهايي به گذشته است. طريقي مرسوم ميان راويان قصههاي اينچنيني که شکلگيري درام در آنها پاي در گذشته شخصيتهايي دارد که امروز شاهد آينده آنها هستيم. اين بخش از مجموعه ظاهرا توانسته است با مخاطبان رابطه خوبي برقرار کند و آنان را چنان جذب نمايد که هر شب قسمت بعدي را دنبال کنند.
به گزارش آریا، با توجه به کافي بودن همين خط اصلي براي درگير کردن مخاطب، بخشهايي از مجموعه هست که تا امروز از سير اصلي آن جامانده و اساسا بودنشان در فيلمنامه پرسشبرانگيز است؛ براي نمونه پرداختن به مشکلات اقتصادي که پدر خانواده با بازي عبدالرضا اکبري درگير آنهاست؛ اگرچه ميتواند به خودي خود بر کشش اين قصه شبانه بيفزايد اما در پيوند با خط اصلي آن تا امروز ناموفق بوده است؛ مگر آن که در نهايت خط ربطي ميان اين ماجرا و ماجراي اصلي داستان پيش بيايد. جز اين باشد اين گمان پر رنگ ميشود که چند سالي است همراه با پررنگتر شدن مشکلات معيشتي مردم، دغدغههاي اقتصادي آنان و بروز بيشتر معضلاتي نظير اختلاس و... پاي آنها به اغلب فيلمنامهها باز شده است و شدهاند اولين گزينه نويسندگان آثار تصويري براي گرم کردن تنور ماجرا و نخستين انتخاب آنان براي کاشت تضاد و درگيري در قصه و در نهايت برداشت کشش و جذب مخاطب.
علاوه بر اين، اطلاعات و ماجراهايي که در کنار روند اصلي قصه و گاه مرتبط با آن در زمينه ناباروري به مخاطب منتقل ميشود قطعا اتفاق خوبي است. زيرا به رغم رشد دانش و سطح سواد عمومي همچنان جزو آن دسته از شاخههاي پزشکي است که با خرافات و اطلاعات کهنه و نادرست درهمآميخته است. در بسياري از سريالهاي ديگر شاهد آن هستيم که بدون کوچکترين تحقيق و صرفا براي قوتبخشي به درام از اين مسأله بهره ميگيرند و نشاني غلط به مخاطب ميدهند، اما در اينجا برخلاف شيوه مرسوم و با بهره بردن از مشاوران پزشکي فيلمنامه نوشته شده است اما مشکل اينجاست که اين بار فيلمنامهنويسان بنا بر هر مصلحتانديشي که داشتهاند؛ از اين سوي بام افتادهاند. در واقع آموزشهايي که در قالب ديالوگ بجا و نابجا از طريق شخصيت مادر آرزو با بازي مهرانه مهين ترابي به بيننده منتقل ميشود و سکانسهاي اضافه ماجراهاي مطب و مراجعان آن به هيچ عنوان در دل قصه گنجانده نميشوند، حتي اگر با اغماض به آنها بنگري باز بخشي از آن از کادر فيلمنامه بيرون ميزند و يکدستياش را مخدوش ميکند.
از سوي ديگر با نگاهي به بازي بازيگران و در صدر آنان گلچهره سجاديه به عنوان نقش اصلي اين مجموعه، يک انتظار بيپاسخ ميماند و آن اين است که اين بازيگر گزيده کار که سالهاست مانند گذشته در سينما و تلويزيون حضور پررنگي ندارد؛ اينبار با ايفاي نقش نخست بازگشته است اما پس از اين ناپيدايي، آنگونه که انتظار ميرود با قدرت و انرژي ظاهر نشده است. سردي بازي او گرچه ميتواند ناشي از تعريف و مختصات شخصيت مارال و گذشته تلخ او باشد، اما آنقدر زياد است که رمق ديالوگهاي او را حتي در صحنههاي حسي با دخترش ميگيرد. در کنار او اما ديگر بازيگران چون سيامک صفري و کاظم بلوچي گرچه حضور کمي دارند، اما همچون ديگر آثارشان با قدرت و جذاب ظاهر شدهاند.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰