کد خبر: ۹۷۷۸
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰

خبرآنلاين: دختري 16 ساله كه با اين سن كم با پسرخاله اش ازدواج كرده اما در حالي كه تنها دوماه از عقدش با او گذشته دچار مشكل شده و به مرکز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان اصفهان مراجعه كرده بود گفت: من و «رامين» خيلي به هم علاقه داشتيم و از بچگي باهم بزرگ شده بوديم و هميشه دلم مي خواست تا او از من خواستگاري كند و زماني که ازمن خواستگاري کرد خيلي خوشحال شدم اما هرچه تلاش کردم تا پدرم را راضي کنم موفق نشدم بخاطر همين به او گفتم اگر نگذاري ما با هم ازدواج کنيم براي هميشه فرار مي کنم و وقتي پدرم با تهديدهاي من روبه رو شد رضايت داد و براي مراسم عقد تدارک ديده شد. 

اما کم کم آنطور که من انتظار داشتم اوضاع پيش نرفت تا جايي كه رامين يك روز به من گفت که تو خيلي بد سليقه اي، مهارت زندگي نداري، ديگر آن نوازش ها و کلمات محبت آميز قبلي را از من دريغ مي کرد تا اينكه روز قبل از عقد به مادرم گفتم من پشيمان شدم ديگر نمي خواهم كه با رامين ازدواج كنم اما مادرم به شدت به هم ريخت و گفت جواب مردم را چه بدهيم و اصلاً اين کار ممکن نيست. حالا كه دو ماه از عقدمان گذشته، كارم به جايي رسيده كه مي خواهم از دست همسرم فرار كنم و خودم را نجات بدهم، تازه فهميده ام كه ما با هم تفاهم نداريم. 

رامين فرزند پنجم خانواده است و23 ساله و از نظر فرهنگي با هم تفاوت زيادي داريم همان ابتدا پدرم با ازدواج من با او مخالفت كرد چون هم سن من پايين بود وهم از نظر اعتقادي و ارزشي ما با هم فرق مي کرديم. در اين دو ماه از رابطه با همسرم راضي نيستم، معمولاً ده روز من به منزلشان در تهران مي روم و ده روز هم شوهرم به منزل ما به اصفهان مي آيد. يکي از دلايل مهم دلسردي من ايراد گرفتن به رفتارها و حرکات من است. اي كاش به حرف هاي پدرم گوش كرده بودم اما عشق و علاقه به رامين چشم و گوشم را كور و كر كرده بود.


برچسب ها: تفاهم ، تهدید ، عشق ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار