سوگنامه ای در آستانه روز خبرنگار
نصف جهان: در روزگاری که شبکه های مجازی گوی سبقت را از مطبوعات ربوده و احوالات روزنامه نگاری را عوض کرده اند، قرار است 17 مردادماه، روز خبرنگار گرامی داشته شود. الان قریب 20 سالی هست که این روز را به نام خبرنگار گذاشته اند اما واقعیت این است که این گرامیداشت، هرسال کمرنگ تر از سال قبل ترش برگزار شده است. در کنار نقش شبکه های مجازی، اگر به دنبال دلایل دیگری از این کمرنگ شدن می گردید، شما را ارجاع می دهیم به گفتگوی بلند «ایسنا» با علیاکبر قاضیزاده از پیشگامان و مدرسان روزنامه نگاری ایران. گوشه ای از اظهارات او را بخوانید تا از دلیل رو به اتمام شدن هوای روزنامه نگاری در ایران آگاه شوید:
ما رسانهها هنوز هم با مردم پردهپوشی میکنیم و به آنها دروغ میگوییم. همین که حرفی نزنیم، خودش دروغ است. همین که تیتر اول رسانه مان را به اخبار بیاهمیت اختصاص دهیم، یعنی دروغ گفتهایم.
مردم خیلی وقت است به ما رسانهها اعتماد ندارند. چون به آنها چیزی نمیدهیم. خودتان روزنامهها و خبرگزاریها را باز کنید و بگویید چه چیزی در اختیار مردم قرار داده میشود که زندگی خودشان را حداقل در سطح و نه در عمق لمس کنند. واضحتر بگویم اصلاً ما روزنامهنگارها چه میدانیم که بخواهیم به مردم بگوییم؟ چون نمیدانیم، مجبور میشویم حسمان را بگوییم که معمولاً هم اشتباه است.
الان روزنامهنگارها مثل آدم کوکی صبح به صبح ساعت میزنند، وارد تحریریه میشوند و میگویند وای چقدر هوا گرمه، بعد کولر روشن میکنند، چای میریزند، پشت سیستم مینشینند، شروع به سرچ، کرده و با «وی گفت» و «وی همچنین افزود» خبر تولید میکنند. ما روزنامه نگاران نقش خودمان را گم کردهایم و متوجه نیستیم چه کارهایی میتوانیم انجام بدهیم.
همه جمله ها شبیه هم هستند. تمام گزارشها یک ساختار دارد. اول موضوع را به صورت بحرانی طرح میکنند و بعد ادامه میدهند.
رسانههای اجتماعی به این دلیل در کشور ما از چنین محبوبیتی برخوردار شدهاند که سوژههای ملموستر و دیدنیتری برای مردم دارند و به مطالبی میپردازند که مردم با آنها درگیر هستند. مردم با نان و آب و تلویزیون درگیر هستند، اما آنچه ما در رسانهها برایشان میسازیم دنیایی دیگر است که هیچ ارتباطی با زندگی واقعی آنها ندارد. چرا یک خانم خانهدار باید صفحات یک رسانه را هر روز باز کند؟ دنبال چه چیزی باید بگردد؟ چه مطلبی در این رسانهها وجود دارد که درباره دغدغهها و مشکلاتشان باشد؟
ما روزنامهنگاری بلد نیستیم. کدام یک از روزنامهنگارها عادت به مرتب کتاب خواندن، نمایش دیدن، فیلم روز دیدن، قهوهخانه نشستن، کنسرت رفتن و با مردم زندگی کردن را دارند؟
از زمانی که تعداد مطبوعات رونق گرفت، انواع و اقسام افراد با انواع و اقسام آموزشها و مهمتر از همه بیآموزشیها وارد رسانهها شدند. گاهی افرادی را برای آموزش در رسانه تحویل گرفتم که نه تنها از روزنامهنگاری چیزی نمیدانستند، که بندگان خدا کلاً هیچ چیزی نمیدانستند. مشکل این است که همین افراد بعد از مدتی دبیر و سردبیر میشوند و چه بسا هم که تا کنون بسیاری از آنها شدهاند.
اینکه فقط پشت سیستم بنشینیم، موضوعی را سرچ کنیم و از هر منبعی اطلاعاتی را کنار هم بگذاریم که نشد روزنامهنگاری و گزارشنویسی! کارمند اداره ثبت هم همین کار را میکند، ولی اندازه ما ادعا و توقع ندارد.
آن زمانی که شروع به کار کردم، کلاً دو روزنامه اصلی «کیهان» و «اطلاعات» وجود داشت که به مرور روزنامههای «آیندگان» و «رستاخیر» هم اضافه شدند. تحریریههای آن زمان محیطی جوشان فعال بود که همه در حال دویدن بودند و زمان هم اصلاً مطرح نبود. خبرنگار میتوانست هر ساعتی به تحریریه بیاید یا حتی اصلاً نیاید، اما باید در پایان روز صفحهاش با یک مطلب خوب پُر میشد. اگر نمیتوانست و روزنامه رقیب خبری که او باید میداد را منتشر میکرد، باید خودش میرفت!
اوایل دهه ۷۰ کلاً پنج روزنامه مهم با ظرف توانایی روزنامهنگاری مشخصی وجود داشت. اما سیاستی در نظر گرفته شد که تعداد روزنامهها و مجلات زیاد شود. این درحالی بود که دیگر آن ظرف روزنامهنگاری مشخص باید به جای پنج روزنامه میان ۵۰ روزنامه تقسیم میشد. یکی از دلایلی که ما در این سالها از روزنامهنگاری درست فاصله گرفتیم همین تقسیم بیحساب نیروها بود. کسانی که آن روز در وزارت ارشاد اسلامی تصمیم گرفتند روزنامهها و مجلات را زیاد کنند، به این موضوع فکر نکردند که این تعداد روزنامه با نیروهای محدود باید چه کار کنند.
من این حرف را اصلاً قبول ندارم که رسانههای دیجیتال باعث شده است رسانههای رسمی دچار مشکل شوند. رسانههای دیجیتال اصلاً برای ما نیستند و همه دنیا هم دارند، آیا آنها هم روزنامههایشان را تعطیل کردهاند؟
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰