گفتگوى «نصف جهان» با عكاسى كه روز بازى سپاهان و استقلال بر اثر اصابت ترقه مصدوم شد
کد خبر: ۲۶۹۹۳۱
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۰

مرضیه غفاریان: صداى انفجار ترقه اى مهيب به گوش رسيد و دود ناشى ازبرخورد آن به زمين همه جا را فراگرفت. اين ترقه نه در چهارشنبه ســورى و نه در سطح شهر، بلكه در چهارشنبه شب اولين روز آخرين ماه داغ تابستان و در ورزشگاه مملو ازتماشاچى نقش جهان منفجر شد. جايى كه دو تيم سپاهان و استقلال در هفته سوم ليگ بيست و سوم مقابل هم صف آرايى كرده بودند. چند دقيقه قبل از آنكه نيمه اول به پايان برسد و چند ثانيه بعد از آنكه صداى سوت داور به نشانه اعلام پنالتى به نفع تيم ميزبان شنيده شد، صدايى عجيب كه هرچند براى دوستداران فوتبال در ايران ناآشــنا نيست، تماشاچى هاى حاضر در ورزشگاه و بيننده هايى كه از جعبه جادو نظاره گر اين بازى حساس بودند را يك آن سرجاى خود ميخكوب كرد. اما عكاسانى كه پشت دروازه استقلال نشسته بودند تا از دريچه دوربينشــان لحظات جذاب اين بازى را ثبت كنند تجربه متفاوتى از لحظه وقوع اين حادثه داشتند، به خصوص شهرام شريفى عكاس روزنامه «نصف جهان» كه كارش به اورژانس هم كشيده شد.

آقاى شريفى! از لحظه وقوع حادثه برايمان بگوييد.

اواخر نيمه اول بود. مى خواستم بلند شوم و بروم پشت دروازه استقلال كه از پنالتى سپاهانى ها عكس بگيرم كه يك مرتبه سمت راستم صدايى شنيدم و درد و داغی عجيبى در سمت چپ سرم حس كردم و روى زمين افتادم.

يعنى ترقه به سرتان خورد؟

نه، خدا رحم كرد، اگر خود ترقه به يكى از ما خورده بود كه...

به غير از شما مگر كسى ديگر هم آسيب ديد؟

بله. من و سه چهار عكاس ديگر در جايگاه عكاســان نزديكى هاى گوشه كرنر روى چهارپايه هاى مخصوص كه پشــت تابلوهاى تبليغاتى برايمان مى چينند نشســته بوديم. همين كه داور پنالتى گرفت مى خواستيم برويم كمى آنطرف تر تــا زاويه بهترى براى عكس گرفتن داشــته باشــيم كه ترقه اى پشت سر ما منفجر شد و سنگ هايى كه داخل آن بود پخش شد و به من و دوسه تا از همكارانم برخورد كرد. اما خوشبختانه صدمه جدى به آنها وارد نشد.

اما شما آسيب ديديد.

من زمين خوردم. اول از صداى انفجار و ضربه اى كه به سرم وارد شده بود شوكه شدم. پزشكان حاضر در ورزشگاه بالاى سرم آمدند. كم كم به خودم آمدم. سمت چپ سرم درد مى كرد و خون مى آمد. همكارانم دورم جمع شده بودند. در همان وضعيت متوجه شدم يك نفر از آنها كه كنارم نشسته بود هم روى زمين افتاده و چشمش را گرفته بود. دستمالى روى زخمم گذاشتند و مرا سوار آمبولانس كردند و بردند.

چه شد كه با سر باندپيچى شده به ورزشگاه برگشتيد؟

مى خواستند مرا به بيمارســتان ببرند اما اصرار كردم كه با رضايت خودم به زمين برگردم.

چرا؟

براى اينكه نگران وضعيت همكارم بودم كه آســيب ديده بود. وقتى من را سوار آمبولانس كردند با اينكه هنوز شوكه بودم اما متوجه شدم او هم روى زمين افتاده ولى فقط من را ســوار آمبولانس كردند. همكارم ناراحتى قلبى داشت و نگرانش بودم. مى خواستم برگردم و حال او را جويا شوم. واقعيتش را بخواهيد من اول فكر كردم ترقه به سر او خورده و تركش هايش به سر من خورده است. براى همين خيلى نگران بودم.

اتفاقى كه برايش نيافتاده بود؟

اتفاق خيلى شديد نه اما سنگ ريزه ها به گوشه چشم او هم برخورد كرده بود. خدا رحم كرد. چيز عجيبى بود. من هنوز هم گيجم. صدا و موج انفجار طورى بود كه تا قبل از ديدن فيلم آن فكر مى كردم پيش پاى من و دوســتم زمين خورده. هنوز هم باورم نمى شود پشت ســرم منفجر شده است. تا حالا موج انفجار ترقه را به اين شدت حس نكرده بودم.

مگر قبلاً هم ترقه كنار شما منفجر شده بود؟

كنارم كه نه اما ديده بودم. قبلا در ورزشگاه ها بيشتر اين اتفاق ها مى افتاد. من از ده يازده سالگى مى رفتم ورزشــگاه. آن روزها تمرينات تيم ها را هم مى رفتيم مى ديديم. اما يك زمانى اينقدر اين ترقه زدن ها زياد شــد كه از حضور تماشــاگران در تمرينات هم جلوگيرى مى كردند. آن روزها سپاهان در فولادشــهر، هم تمرين مى كرد و هم مســابقاتش را برگــزار مى كرد. مى ترسيدند قبل از بازى ترقه بياورند و در ورزشگاه پنهان كنند تا روز بازى به زمين پرتاب كنند.

اتفاقى مشابه آنچه براى شما رخ داد را هم ديده بوديد؟

نه.

زمانى كه سرباز احمدى بر اثر انفجار ترقه چشمش را از دست داد ورزشگاه نبوديد؟

نه، دقيقاً يادم نيست ولى فكر كنم آن روز من هم ســرباز بودم و در تهران خدمت مى كردم. اما اين بار خدا به من و همــكارم رحم كرد. تركش ترقه بالاى گوش چپ من و با فاصله كمى از چشمم را شكسته است. همكارم هم كنار چشمش كمى زخمى شد.

آقاى شريفى! چه شد آخر كارتان به بيمارستان كشيد؟

برگشتم به زمين، تماشاچى هاى سپاهانى كه با بيشترشان رفيقم تشويقم كردند. همين كه ديدم دوست و همكارم حالش خوب است خيالم راحت شد اما سرم تير مى كشــيد و حالت تهوع داشتم. رئيس اورژانس ورزشگاه گفت بايد بروى از سرت عكسبردارى كنند. براى همين با آمبولانس نقش جهان رفتم اورژانس بيمارســتان غرضى و ســرم را بخيه كردند و سى تى اسكن گرفتند. يك سرم هم تزريق كردند و خدارا شكر وقتى ديدند نتيجه سى تى خوب است مرخصم كردند.

الان حالتان چطور است؟

سر درد دارم و خب همچنان شــوكه ام. هم خودم و هم خانواده ام. خدا رحم كرد. فيلــم حادثه را كه مى بينيم خدا را شــكر مى كنيم كــه اتفاق بدترى نيافتاد.

در كل نظر شما درباره ترقه زدن در ورزشگاه و اين قبيل اتفاقات چيست؟

خب به نظر من اين بار به خير گذشــت اما حادثه هيــچ وقت خبر نمى كند. اميدوارم از اين به بعد شاهد چنين حوادثى در ورزشگاه ها نباشيم. اين اتفاق علاوه بر اينكه مى تواند خانواده اى را دچار دردســر كند و پيامدهاى تلخى در بر داشته باشــد وجهه بين المللى ورزش ايران را هم دچار خدشه مى كند و حتى مى تواند عواقب جبران ناپذيرى براى باشگاه ها و فوتبال كشورمان در برداشته باشد.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو