وقتی دولتی ها، هوای ریاستجمهوری به سرشان می زند
خبر آنلاین: با اینکه براساس قانون، تنها رجل سیاسی امکان حضور در انتخابات ریاست جمهوری ایران را دارند اما در میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، افرادی با سوابق مختلف به چشم میخورد. با این همه نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که طیف وسیعی از کاندیداها از میان اعضای کابینههای قبلی بوده و همین امر باعث شده تا وزرا و اعضای کابینه همواره به عنوان ظرفیتهای بالقوه برای مشارکت در انتخابات به شمار آیند. بیهوده نیست که در هر دورهای، سخن از وزیران فعلی و سابق برای شرکت در انتخابات است.
اگر از انتخابات دوره اول -که با مشارکت حیرت آور 96 نامزد که عمده آنها ناشناخته بودند، برگزار شد- بگذریم، آمار مربوط به 48 نامزد دیگر در 10دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که بیش از نیمی از آنها یعنی 27 نامزد، سابقه حضور در کابینههای قبلی را داشتهاند. اگر از چند چهره معدود که بهعنوان رئیس دولتهای قبل در ادوار بعدی انتخابات نامزد شدهاند، صرفنظر کنیم، در سایر موارد، عمدتاً وزرای کابینه یا معاونان رئیسجمهوری در مقام رقیب رئیسجمهور وقت یا سایر نامزدها در انتخابات حضور یافته و همین امر باعث شده تا گاهی دامنه نامزدها محدود به اعضای کابینههای پیشین شود.
جالب اینجاست که حتی در انتخابات ریاست جمهوری اول که پس از استعفای دولت موقت مهدی بازرگان و پایان کار کابینه شورای انقلاب تشکیل شد و سهم قریب به 90 نامزد از مجموع 96 نامزد حاضر در آن، چیزی بیش از دوهزار برگه رأی نبود، سهم بالای آراء مردمی عمدتاً متعلق به چهرههایی بود که سابقه حضور در دولت موقت یا کابینه شورای انقلاب را داشتند. در انتخابات دوم که شهید رجایی پیروز آن بود نیز وضع همین بود. در آن انتخابات نیز کسی برنده انتخابات شد که مانند بنیصدر، سابقه حضور در دولت موقت را داشت.
انتخاب اولین رئیسجمهور غیردولتی
در جریان انتخابات سوم اما برای اولین بار، نامزد پیروز، نه از میان دولتمردان یا اعضای کابینه قبلی، بلکه برآمده از حوزه علمیه بود. حضرت آیتا... خامنهای، پیروز این انتخابات بودند و این پیروزی در انتخابات چهارم نیز تکرار شد. این درحالی بود که در هر دو انتخابات، ایشان رقبایی داشتند که از اعضای کابینههای قبلی به شمار میآمدند.
انتخابات پنجم که پس از رحلت امام خمینی(ره) برگزار شد، از آن حیث حائز اهمیت است که نمادی از رقابت میان یک چهره پارلمانی و یک چهره دولتی است. اکبر هاشمی رفسنجانی را اگرچه نمیتوان محدود به بهارستان کرد اما آن زمان که راهی پاستور شد، سابقه پارلمانیاش بر سایر نقشهای انقلابی وی میچربید. در برابر او اما یک عضو کابینه شورای انقلاب قرار داشت. در دوره بعد هاشمی با رقیبی سرسختتر روبه رو شد که وزیر کار کابینه موسوی بود و سیاستهای رئیس دولت سازندگی را به چالش کشید. با این همه هاشمی آنقدر محبوبیت داشت که نهتنها در این دوره به پیروزی رسید، بلکه در دوره بعدی هم یک عضو کابینهاش رئیسجمهور شد.
رقابت یک رئیسجمهور با 2 عضو کابینهاش
در دوره هفتم اما نامزد پیروز انتخابات در برابر دو رقیب قدرتمند که هر دو از اعضای کابینه دولت دوران جنگ بودند قرار گرفت. سید محمد خاتمی هرچند سابقه حضور در کابینه موسوی را داشت اما بیشتر به عنوان وزیر هاشمی شناخته میشد و توانست رأی بالایی را در انتخابات دوم خرداد کسب کند.
در دوره بعد انتخابات اما اتفاقی جالب توجه رخ داد. اتفاقی که در تاریخ پس از انقلاب بیسابقه بود. در این دوره، رئیسجمهور وقت، نه با اعضای کابینههای قبلی بلکه با دو عضو کابینه قبلی خود رقابت کرد. علی شمخانی و مصطفی هاشمی طبا که اولی در دولت اول اصلاحات وزیر دفاع بود و دومی رئیس سازمان تربیت بدنی، عملاً به رقابت با رئیس خود پرداختند و البته هر دو با اختلاف رأی بالا شکست خوردند.
شکست رئیس از کارگزارش
در سال 84 اما دوباره نوبت به عرض اندام چهرههایی رسید که در برخی از آنها در دولتهای قبلی عضو کابینه نبودند. اگرچه محمود احمدینژاد در مقام استانداری اردبیل و شهرداری تهران، چهرهای دولتی به شمار میآمد اما عضو کابینه نبود. با وجود این، او بر رئیس پیشین خود پیروز شد. اکبر هاشمی رفسنجانی که زمانی به عنوان رئیسجمهور، احمدینژاد را در سمت استانداری منصوب کرده بود، در این انتخابات نتوانست بر نیروی زیردست سابقش پیشی بگیرد. به این ترتیب برخلاف انتخابات قبلی، کسی که سابقه ریاستجمهوری را در کارنامه خود داشت، نتوانست رأی بیشتری از یک چهره به نسبت ناشناخته کسب کند.
شگفتی بعدی در انتخابات دهم بود. آنجا که دو رئیس دولت در برابر هم قرار گرفتند. یک طرف این میدان احمدینژاد بود که چهار سال سابقه ریاست جمهوری داشت و در سوی دیگر این میدان نیز میرحسین موسوی قرار داشت که هشت سال نخست وزیری را تجربه کرده بود. نتیجه این رقابت تنگاتنگ، احمدینژاد را روی صندلی ریاست نگاه داشت.
پیروزی روحانی بر 2 دولتمرد کهنه کار
و در نهایت، در آخرین انتخابات، پیروز میدان در رقابت با برخی دولتمردان کهنه کار همچون علی اکبر ولایتی و سید محمد غرضی، کسی بود که هرچند سابقه دولتمردی در سایه داشت اما عضو کابینه نبود. حسن روحانی بازی انتخابات را برد تا چهارمین رئیسجمهوری باشد که پیش از پیروزی در انتخابات، سابقه حضور در کابینه را نداشته است.
به این ترتیب با وجود اینکه از دوره دوم تا یازدهم انتخابات، 25/56 درصد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، سابقه حضور در کابینههای قبلی را داشتهاند اما از مجموع هفت رئیسجمهور تاریخ جمهوری اسلامی، چهار رئیسجمهور وقتی برای اولین بار رئیسجمهور شدند، سابقه عضویت در کابینه نداشتند. این آمار نشان میدهد که عضویت در کابینه، هرچند شانس سیاستمداران برای کاندیداتوری را بالای میبرد، اما الزاماً پیروزی آنها را تضمین نخواهد کرد.
با این تجربه تاریخی، حالا وقتی صحبت از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم میشود، چندان عجیب نیست که بیشتر گزینه ها حول و حوش وزرای سابق یا فعلی میچرخد. از پرویز فتاح وزیر دولت احمدینژاد گرفته تا کمال خرازی وزیر دولت اصلاحات و حتی مصطفی پورمحمدی وزیر فعلی دادگستری. این روزها حتی از ظریف تا وزیر بهداشت در دایره گمانه زنی های انتخاباتی برای رئیس جمهور شدن قرار دارند هرچند هربار با تکذیب آنها روبه رو شده است، حتی صالحی نیز در کنار این دو چهره رسماً بیانیه ای برای عدم کاندیداتوری اش صادر کرده است. با این همه باید هنوز کمی صبر کرد و دید پازل نامزدهای انتخابات دوازدهم با کدام قطعات تکمیل خواهد شد.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰