درباره زیباترین روستای ایران که فقط پیرمردها و پیرزن ها در آن زندگی می کنند
«خراب کنید.» مردان بیل و کلنگها را بالا میآورند. «خراب نکنید.» مردان بیل و کلنگها را پایین میآورند. پیرمرد ریزنقش، کلاهش را میکشد تا بیخ گوشهایش، چهره به چهره میشود با مرد جوانتر: «صد بار گفتم تو کار من دخالت نکن. در این طویله باید بلندتر شود.» مرد جوانتر با تحکم میگوید: «میراثفرهنگی اجازه نمیدهد، من چه کارهام؟» اینجا روستای ابیانه است و گوش روستاییان پر است از این فریادها. اختلاف نظر میان بافتهای تاریخی و مسئولان میراثفرهنگی زخمی قدیمی است. درست از آن روزی که پای کاشفان به این روستا باز شد و دیدند چه بینظیر است این روستا با خانههای سرخ نشسته بر دامنه کوه کرکس و آن را ثبت ملی کردند، مشکلات آغاز شد.
روستایی که همیشه دغدغه حفظ معماریاش بر سر زبانها بوده و بحث گردشگریاش چالشبرانگیز. هرچند دیگر خیلی از این بحثها، زخمی چرکین شده، اما حالا ابیانه با چالشی جدید رو به رواست: بازگشت پستمدرنها.
مدرسه ابیانه چهار دانشآموز بیشتر ندارد؛ سه پسر و یک دختر. اگر این دانشآموزان بخواهند درسشان را ادامه بدهند، چارهای ندارند، جز اینکه از روستا بروند. سالهاست که مردان و زنان جوان برای تحصیل خود و فرزندانش ترک دیار کرده و مقیم شهرهای بزرگ شدهاند. ابیانهایها معروفند به اینکه افراد تحصیلکردهای هستند و دارای سمتهای مهم مدیریتی در کشور.
دیری است اما خانههای سرخ ابیانه ماندهاند با اعتبار پیرزنهای چارقد گلی و پیرمردهای کلاه نمدی. میگویند که ابیانه، بزرگ ترین خانه سالمندان جهان است. پربیراه نمیگویند، مدتهاست، هر که سفر میکند به این دیار، از زنان و مردان پیری یاد میکند که جلوی خانههای کاهگِلی با درهای چند صدساله رو به آفتاب نشسته و روزگار سپری شدهشان را با مسافران مرور میکنند و لواشک و آلو و چارقد و ... به آنها میفروشند.
حالا زنگهای هشدار به صدا درآمده و بسیاری از پژوهشگران نگران هستند که اگر این نسل از مردمان ابیانه از میان ما بروند، چه بر سر روستا میآید؟ هرچندگویی پنهان از آنچه پیداست، جریان دیگری برقرار است. بسیاری از ابیانهها که پیش تر ترک خانه و کاشانه کردهاند حالا میخواهند بار دیگر به زادگاه خود سفر کنند و حتی اگر موقت هم شده، چند ماهی آنجا بمانند.
ماندن آنها به فال نیک است اما «مسئله این است که بسیاری از این ابیانهایها با زندگی شهری خو کردهاند، دلشان میخواهد با حرکتی پست مدرن به زادگاهشان برگردند اما همان امکانات مدرن شهری را میخواهند. این باعث مشکلات بسیاری شده. تعداد زیادی به پایگاه میراثفرهنگی مراجعه میکنند تا مجوز بگیرند و خانه پدرشان را با مصالح جدید بازسازی یا خانهای تازه در زمینهای تحت تملکشان بسازند. برخورد با این افراد آسان نیست.»
احمد نجیبی اینها را میگوید. او سرپرست پایگاه میراثفرهنگی ابیانه است. پایگاهی که از سال 82 به عنوان پایگاه ملی آغاز به کار کرده است: «من ساکن تهرانم اما یکی از برنامههایم این است که بازگردم به ابیانه. ما دو خانه آنجا داریم. یکی داخل روستاست و سه وارث دارد و فعلاً هیچ کاری نمیتوانیم آنجا انجام دهیم. قصد داریم، دیگری را که بالادست است بازسازی کنیم. دنبال مجوز هستیم. ولی مردم بر سر مسائل مختلف با مسئولان اختلاف نظر دارند.»
«مگر میراث از روی نعش من رد شود و بیاید داخل خانهام.» یکی دیگر از روستاییها که مصالحش را خریده و میخواهد دست به کار ساختوساز شود، میگوید سرپرست پایگاه مانع از کار او شده و مصالح همینطور به گوشهای افتادهاند.
نجیبی، قوانین میراثفرهنگی را تکرار میکند: «ایزوگام روکشدار که نمای بدی ایجاد کند، استفاده از سیمان قرمز به جای کاهگل، نصب در و پنجره فلزی، استفاده از تیرآهن در مرمت بنا، ساختوساز بدون هماهنگی و بر خلاف مجوز و قوانین و ضوابط میراثفرهنگی غدغن است.»
یکی از ابیانهایها میگوید: «اینطوری که نمیشود، چند سال پیش مسئولان وزارت بهداشت آمدند، درمانگاه قدیمی روستا را خراب کردند و یک اقامتگاه سازمانی برای خودشان درست کردند که هر وقت خواستند بیایند آب و هوایی عوض کنند. این انصاف است؟»
با اینحال خواستههای مردم برای ساخت خانه و بازسازی خانههای قدیمی همچنان با چالش رو به رو است همانطور که در همه بافتهای تاریخی. چارهکار چیست؟
نظر نجیبی این است: «تعداد مراجعه کنندگان به اندازهای است که ما حتی پیشنهاد دادیم، توسعه روستا با فاصله از بافت تاریخ اتفاق بیافتد و ساختوسازهای تازه آنجا انجام شود. طرح در حال حاضر ابلاغ شده و باید به دقت اجرا شود چون ممکن است اجرای نادرست آن مشکلاتی برای ابیانه ایجاد کند.»
تنها راه نجات، بازگشت ابیانهایهاست
برغم مشکلاتی که ممکن است بازگشت ابیانهایها به وجود آورد، شاکری زاد، یکی از اهالی ابیانه که در تهیه طرح جامع حفاظت از ابیانه به عنوان مشاور مشارکت داشته میگوید: «در طرح جامع حفاظت از ابیانه که میراثفرهنگی تهیه کرد، سئوال شد که ما چه چیزی از ابیانه را قرار است حفظ کنیم؟ گفته شد که ابیانه را یک پیکره واحد از کالبد فیزیکی و دشت و مزارع و باغات و فرهنگ و آداب و رسوم و زبان و لباس مردم ببینیم. حفاظت از ابیانه یعنی حفاظت از تمام اینها، اگر هر کدام از اینها آسیب ببینند بخشی از پیکره اصلی آسیب دیده، به همین دلیل اگر قرار است اینجا حفظ شود، باید زندگی دوباره در ابیانه احیا شود، زندگی در ابیانه باید تقویت شود. در حال حاضر عمده شکایت اهالی این است که عدهای آمدهاند و از روستای ما استفاده میکنند و تنها چیزی که برایشان ارزش ندارد ابیانهایها هستند. ما میخواهیم اهالی ابیانه برگردند و در این ده زندگی کنند.»
محمد عادلی دهیار روستای تاریخی ابیانه هم معتقد است که نیاز به ساختار مشخصی است و اگر به همین صورت قرار است گردشگر بیاید باید فکر چاره کرد. از طرفی دیگر ساختوسازهای جدید باید تعریف ویژهای داشته باشد و طرح کلی تعیین شود ولی متأسفانه بیشتر طرحهایی که تا امروز ارائه شده با در بسته مواجه شده است.
ابیانه در دوره گذار است
نجیبی میگوید که ابیانه دارد یک دوره گذار را میگذراند و مهمترین کار میراث در حال حاضر جلب اعتماد مردم است: « همراه کردن مردم مهمترین وظیفه ماست. زمانی قوارههای زمین کم بوده چون باید جای کوچک را گرم میکردند که کار دشواری به شمار میآمده اما حالا گرمایش مانند گذشته نیست. آنها میخواهند خانههای شان را گسترش بدهند، سرویس بهداشتی و آشپزخانه داشته باشند. همه اینها نیاز به فاضلاب دارد اما فاضلاب یک خانه به خانه پایینی میریزد و دردسرساز میشود. نباید ابیانهایها دلسرد شوند. ابیانه فقط معماری زیبا ندارد بلکه فرهنگ زیبا هم دارد. اگر ابیانهایها دلسرد شوند، نه فرهنگ میماند و نه معماری و در بهترین حالت اینجا میشود یک شهرک سینمایی.»
حال باید دید که با در نظر گرفتن این شرایط، زندگی و فرهنگ در نگین سرخ کویر به کدام سو میرود. آیا ابیانه از این دوره گذار به خوبی گذر خواهد کرد؟
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰