نصف جهان: بوی کباب و ریحان با پارچ دوغ ونان سنگک یادآور خاطرات نه چندان دور هر ایرانی و به خصوص اصفهانی هاست. جمعه نمی شد مگر اینکه منقلی کنار حیاط آتش بگیرد و چند سیخ کوبیده وبرگ روی آن نرود. اشک کباب و دود زغال همه محله را پر می کرد و کسی هم نگران آن نبود که همسایه بغلی ندارد یا...؛ گوشت ارزان بود!

دیگر کسی هوس خوردن کباب نمی کند؛ سی وچند دندان را از درد بی پولی کشیده تا نکند شکم هوس کند. از آن طرف هم در خانه سپرده به عیال،که به وقت نشان دادن کباب و خوردن آن توسط جماعت تلویزیونی بگوید:«پاشین این برنامه ها رو نبینین بد آموزی داره،خجالت بکشید...!»

«با پول ها کباب، بی پول ها دود کباب»؛ این ضرب المثل نقل این روزها و سال هاست که عده ای کباب می خورند و عده ای دیگر بوی کباب نوش جان می کنند.

«قصابی‌های اصفهان می‌شکنند...»

این گفته صریح معاون اتحادیه گوشت قرمز استان اصفهان است که اعلام کرده: «بسیاری از قصابی‌های استان توان پرداخت کرایه مغازه، هزینه قبض آب، برق، گاز و ... را ندارند و بدهکارند و توان ادامه فعالیت ندارند.»

کاهش قدرت خرید مردم باعث کسادی بازار گوشت قرمز در اصفهان شده است به طوری که در حال حاضر حدود 50 واحد قصابی تعطیل شده و بسیاری دیگر نیز در آستانه تعطیلی یا ورشکستگی هستند.

اصغر پورباطنی می گوید: «به طور متوسط افراد به صورت روزانه باید 75 گرم گوشت مصرف کنند که با توجه به رکود و کاهش قدرت خرید، مردم همین مقدار مورد نیاز را نیز نمی‌تواند خریداری کنند و همین امر باعث شده قصابی‌ها روزانه کمتر از 4 الی 5 کیلوگرم گوشت بفروشند.»

گاهی وقت ها خاستگاه برخی از مفاهیم تغییر می کند و به نسبت شرایط، معانی قبلی خود را از دست می دهد.متون وصفی درباره اعمال افراد بزرگ، افتخارات و بزرگی‌های فردی و جمعی گاهی تغییر می کند.

کاهش قدرت خرید مردم اصفهان باعث کسادی بازار گوشت شده و در پی آن قصابی های استان ورشکست شده اند.اما چه چیزی باعث کاهش قدرت خرید مردم اصفهان شده است؟ می توان از این عوامل موجود، یک متون وصفی تهیه کرد و نام آن را گذاشت: «وصف گوشتی».

«وصف گوشتی» داستان قهرمانان بزرگی را در خود جای داده است که نه نامی دارند ونه نشانی که تو بتوانی گوشتِ خورده شده شان را باز پس گیری و به آنها بازگردانی.

هوای دودی کباب با هوای آلوده اصفهان فرق دارد؛ در هوای آلوده با زدن یک ماسک می توان به نحوی مشکل را برطرف کرد اما در هوای دودی کباب، باید هم چشم ها بسته شود، هم گوش ها و هم بینی تا دل هوس نکند.

در این «وصف گوشتی» عده ای به بوی کباب می آیند اما می بینند که خر داغ می کنند و برعکس آن نیز باز خر داغ می کنند تا عده ای فکر کنند کباب به وفور یافت می شود.

بحث گرانی گوشت و عدم توانایی خرید مردم در این «وصف گوشتی» می تواند سرآغاز منظومه دیگر باشد.

در این آب رفتن سفره های مردم و پایین آمدن نرخ تورم و رشد اقتصادی بدون شک علتی وجود دارد که دو تا از آنها پایین می آیند و یکی کوچک می شود.

در این «وصف گوشتی» شاهد غمنامه های بسیار زیادی هستیم .تا پیش از این، خانوارها برای پوشش هزینه‌های خود از اقلام غیرضروری همچون تفریح، امورفرهنگی، سفر و... می‌کاستند و حال ناچارند در میزان مصرف اقلام ضروری خود نیز تجدیدنظر کنند تا توازنی میان هزینه‌ها و درآمدهای خانوار ایجاد شود. بدین‌ترتیب با بحرانی شدن سبد مصرفی خانوار شهری که نشان از کاهش قدرت خرید مردم دارد، کیفیت زندگی نیز به‌شدت تنزل خواهد یافت و این در شهرهای کوچک تر نمود بیشتری به خود می گیرد.

هنوز کسی اطلاع دقیقی از پایان این «وصف گوشتی» ندارد اگر کسی خبردار شد لطف کند دیگران را نیز خبر کند شاید قسمت ما هم یک سیخ کباب شد.