کد خبر: ۲۰۵۵۰۷
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۲

نصف جهان: دیروز در حاشیه بازی نود ارومیه و چوکای تالش، اتفاقی عجیب برای بازیکن تیم نود، او را تا آستانه یک حادثه هولناک پیش برد.

 لحظاتی بعد از اینکه مدافع راست ۲۲ ساله تیم نود ارومیه برای تازه کردن نفس و خوردن آب آشامیدنی به کنار زمین رفت، توجه هواداران فوتبال به او جلب شد که روی زمین افتاده بود و به نظر نمی‌توانست نفس بکشد.

اتفاقی که چند روز پیش برای کریستین اریکسن ستاره تیم دانمارک رخ داد، باعث شد تا بازیکنان و اعضای دو تیم با نگرانی خود را به علی بشیری برسانند تا از وضعیت او اطلاع پیدا کنند و موضوع زمانی نگران کننده شد که بشیری برای بیش از یک دقیقه نتوانست نفس بکشد و تقلا می‌کرد تا راه گلوی خود را باز کند اما تلاشش بی ثمر بود.

در آن لحظات کسی نمی‌دانست چه بر سر این بازیکن آمده که او روی زمین دست و پا می‌زند چرا که در لحظه خوردن آب توجه کسی به بشیری نبود. اما ماجرا این بود که او پس از باز کردن در بطری و در حال استفاده از آن بود که پلاستیک تلقی دور آب معدنی جدا شده و به حلق او پریده و راه گلو را بسته بود و لحظاتی تراژیک را برای این بازیکن به وجود آورد.

پس از این که صورت بشیری کاملاً کبود شد و همه بدون این که ماجرا را بدانند، تماشاگر لحظاتی تلخ برای این مدافع بودند، و در شرایطی که دکتر تیم نود هم درحال بررسی صحنه بود پزشک تیم چوکای تالش خود را به او رساند. بشیری با ایما و اشاره به هر دو پزشک فهماند که چه اتفاقی برایش رخ داده که در این لحظه پزشک چوکا دستش را داخل حلق بازیکن نود ارومیه کرد و این پلاستیک را درآورد تا راه نفس علی بشیری باز شود و فوتبال ایران از یک اتفاق هولناک نجات پیدا کند.

شاید او تنها لحظاتی برای بازگشت به زندگی فرصت داشت و کسی نمی‌توانست برایش کاری انجام دهد که سرعت عمل این پزشک زندگی دوباره ای به این اوت انداز معروف لیگ یک بخشید.

علی بشیری بازیکن تیم فوتبال نود ارومیه هم در گفتگویی کوتاه لحظات سختی که تجربه کرد را اینطور توضیح داد:« من برای پرتاب اوت کنار نیمکت چوکا آمدم و از آنها اجازه گرفتم و یک بطری آب معدنی برداشتم. بعد از اینکه آب معدنی را خوردم، متوجه شدم که چیزی وارد گلویم شد ولی برای اینکه دیگران را نگران نکنم، دوباره شروع کردم به آب خوردم و گفتم پایین می رود و بازی را ادامه می دهد ولی چند ثانیه نگذشته که حالت خفگی بسیار شدید به من دست داد. ابتدا استفراغ کردم و بعد دیگر نفهمیدم و روی زمین افتادم. خودم فکر کردم دیگر کارم تمام است و می میرم. دیگر نمی توانستم حرف بزنم و فقط با سر و چشم هایم به بطری آب معدنی اشاره کردم. واقعا حالا که این اتفاق افتاده بیشتر متوجه می شوم که چقدر مرگ و زندگی به هم نزدیک هستند. خدا را شکر که به خیر گذشت. در همان لحظات به پسرم فکر می کردم که در ورزشگاه بود و باید خدا را شکر کنم که توانستم دوباره او را پس از این چند ثانیه سخت در آغوش بگیرم.»

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو