کد خبر: ۲۳۳۹۰
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۴۶

خبرآنلاین: پشت دیوارهایی که ویرانه پلاسکو را از مردم جدا می کرد، اجساد شهدای آتش نشان پشت سر هم پیدا می‌شدند و فریاد و آه و فغان بلند بود، همان هنگام، خانواده‌ای پشت آن دیوارها منتظر خبری از قهرمان خود بودند، قهرمانی که یک آتش‌نشان نبود بلکه نگهبان پلاسکو بود؛ «من تا وقتی جسد او را نبینم، هیچ خبری را باور نمی‌کنم ولی اگر اتفاقی هم برای قاسم افتاده باشد، فقط تقصیر مسئولان است، فقط تقصیر آقای قالیباف است، برای چه اجازه نداد تونل کنده شود؟«

این سخنان بعض آلود امیرحسین است، دایی او قاسم شجاعی برای 12 سال نگهبان ساختمان پلاسکو بود. پنج شنبه ساعت 8 صبح شیفت نگهبانی قاسم در ساختمان پلاسکو تمام شد اما او برای کمک به آتش نشان ها در ساختمان ماند و درست زمانی که به موتورخانه پلاسکو رفت تا به همکارانش و آتش‌نشان‌ها خبر بدهد تا از ساختمان خارج شوند، پلاسکو ریخت و آن زمان تاکنون هیچ خبری از او نشده است.

در حالی که خودروهای اورژانس وارد محل حادثه می شدند، امیرحسین با اندوه زیادی از اولین روزی که از وضعیت قاسم خبردار شدند گفت:«پنج شنبه ساعت10و30دقیقه بود که دایی من (قاسم) به مادرم زنگ زد و خبر داد که پلاسکو آتش گرفته است، بعد ساعت 11و30دقیقه که ساختمان ریخت ما فکر کردیم او از برج بیرون آمده است، چون وقتی به پسردایی هایش که همکارانش بودند زنگ زدیم گفتند که ما دیدیم قاسم بیرون آمده است. اما مثل اینکه این حرف ها را فقط برای آرام کردن مادرم می گفتند. حدود ساعت3 بعد ازظهر که مشخص شد دایی من در ساختمان مانده است به اینجا آمدیم و هرکاری کردیم اجازه ندادند به داخل بیاییم

اما خبری که همان روز پنج شنبه به خانواده قاسم دادند، آنها را امیدوار کرد؛ شاید قاسم زنده باشد، امیرحسین می گفت یکی از نگهبان ها ساعت 12و30دقیقه روز حادثه با پسردایی قاسم که خود نیز نگهبان پلاسکو بوده تماس گرفته و در حالی که گریه می کرده گفته «من، حیدر، قاسم، حبیب داخل موتورخانه هستیم، محسن بیرون افتاده و زخمی شده اما بقیه سالم هستیم

امیرحسین در حالی که بغض کرده بود ادامه داد: «هرچه به مسئولین گفتیم که این افراد زنده هستند، کسی به ما گوش نداد و آخر هم آقای ملکی سخنگوی آتش نشانی گفتند که به موتورخانه رفته ایم و کسی آنجا نبوده. از سوی دیگر متوجه شدیم که تازه دو روز پیش به موتورخانه رفته اند و اجساد را پیدا کرده اند، واقعاً نمی دانم اگر قبلاً وارد موتورخانه شده بودند چطور دو روز پیش اجسادی را در آنجا پیدا کردند؟«

محمد، برادرزاده قاسم در حالی که کنج خیابان نشسته بود و تا آن لحظه آرام بود، پُکی به سیگارش زد و گفت: «بچه های ما (پسردایی های قاسم) به مسئولین گفتند که ما اینجا کار کردیم اجازه بدهید با مسئولیت خودمان به پایین برویم و آنها را پیدا کنیم ولی اجازه ندادند. اگر پسر دایی های قاسم پنج شنبه یا جمعه می رفتند این افراد زنده بودند و نجات پیدا می کردند

او اشاره ای به فیلمی که در آن شهردار تهران درباره تونل زدن به موتورخانه خطاب به آتش نشان ها می گفت «دوباره کاری نکنید» کرد با خشم زیادی گفت: «آقای شهردار می گویند دوباره کاری نکنید اما برای چه و با چه حقی این حرف را می زنند؟«

در واقع در آن زمان همه فکر می کردند این افراد درباره این چهار نفر واقعیت را نمی گویند اما دوشنبه شب یک امدادگر حرف پسردایی قاسم را باور می کند از او نقشه موتورخانه را می گیرد و درست پنج ساعت بعد اجسادی در موتورخانه پیدا می شوند، جسد چهار نفر که هیچکدام متعلق به قاسم نبوده است.

در حالی که بیرون پلاسکو خبر از پیدا شدن جسد چند آتش نشان داده می شد، امیرحسین گفت: «یعنی اگر زودتر به آنجا می رفتند حداقل یک نفر در آنجا شاید زنده می ماند، نمی گویم دایی من ولی شاید یک آتش نشان زنده می ماند، یک آدم زنده می ماند.» او که به شدت مقاومت می کرد تا بغضش نشکند با صدای بلندی گفت: «به اینجا آمدند و دارند برای انتخابات خودشان رأی جمع می کنند، هیچکسی فکر مردم نیست و همه به فکر سود خودشان هستند.»


برچسب ها: پلاسکو ، ویرانه ، آتش‌نشان‌ ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار