کد خبر: ۳۰۵۹۸
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۶

اوایل شهریور سال 90 مرد جوانی به پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن همسر 40 ساله اش به نام «راضیه» خبر داد. وی گفت: «من و همسرم 20 سال است ازدواج کرده ایم و دو فرزند داریم. همسرم دیروز برای خرید از خانه بیرون رفته بود که بازنگشت.»

تلاش برای پیدا کردن ردی از این زن آغاز شده بود که پلیس با ردیابی شماره تماس وی یک مرد جوان به نام «نورا...» را شناسایی کرد. شواهد نشان می داد این مرد که نگهبان یک باغ در دماوند بود همزمان با ناپدید شدن راضیه به مکان نامعلومی گریخته است.

به این ترتیب نوک پیکان اتهام به سوی این مرد چرخید و وی بازداشت شد. این مرد که منکر رابطه پنهانی با زن جوان بود ادعا کرد از چهار ماه قبل در باغ کار می کرده و به درخواست صاحب باغ آنجا را ترک کرده تا به تهران برود.

پلیس در گام بعدی از تحقیقات به جستجودر باغ پرداخت و هشت ماه بعد از ناپدید شدن راضیه بقایای جنازه یک زن را در باغ دماوند شناسایی کرد.

با آزمایشات پزشکی قانونی روشن شد جنازه به راضیه تعلق دارد و به این ترتیب بار دیگر نورا... تحت بازجویی قرار گرفت. در حالی که این مرد منکر رابطه پنهانی با راضیه بود همسایه ها شهادت دادند یک زن جوان را چند بار در باغ همراه نورا...دیده بودند. به این ترتیب علیه نورا... کیفرخواست صادر و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح روز یک شنبه 27 فروردین ماه سال جاری در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد پدر و مادر و دو فرزند قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای نورا... حکم قصاص خواستند. وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد بار دیگر خودش را بی گناه خواند و گفت: «من اصلاً زن جوان را نمی شناختم. شماره تلفنی که زن جوان با آن تماس گرفته و من از طریق آن ردیابی شده بودم متعلق به یکی از دوستانم بود که حالا از او خبری ندارم. من به درخواست صاحب باغ آنجا را ترک کرده بودم تا برای کار به باغ دیگری در شهریار بروم اما پلیس به همین بهانه مرا بازداشت کرد. من در مدت پنج سالی که بازداشت بودم هیچ وقت اعتراف نکرده ام و حالا هم می گویم بی گناهم.» در پایان این جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار