2 برادر نوجوان روز دوشنبه به اتهام حمل مواد مخدر و یک کلت کمری در دادگاه اطفال محاکمه شدند. آنها که اشک می ریختند ادعا کردند مواد مخدر و اسلحه را از داخل گودالی در بیابان های شهریار پیدا کرده بودند. رسیدگی به این پرونده از بیست و یکم مرداد 95 به دنبال بازداشت پسر 15ساله ای به نام «اصغر» در دستور کار پلیس شهریار قرار گرفت. پلیس که به رفتارهای مرموز این پسر نوجوان مشکوک شده بود وی را بازداشت کرد و از خانه شان یک کلت کمری به همراه هفت تیر جنگی، 48گرم شیشه و 19 گرم هروئین به دست آورد. پسر نوجوان در بازجویی ها گفت: «من و برادر کوچکم "جعفر" چون با یک مرد جوان اختلاف داشتیم اسلحه را از یک قاچاقچی به نام "کامران" خریدیم.»

تحقیقات پلیس آغاز شده بود که دو روز بعد جعفر 13 ساله خودش را به پلیس معرفی کرد و گفت اسلحه و مواد مخدر متعلق به اوست که آن را پیدا کرده است. به دنبال اعتراف های دو برادر نوجوان آنها در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است محاکمه شدند.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که به ریاست قاضی اصغرعبداللهی و با حضور دو مستشار تشکیل شد.جعفر که حالا 14سال دارد و با قرار وثیقه آزاد است روبه روی قضات ایستاد و گفت:«پدرمان 20 سال است که مریض است و نمی تواند کار کند. به همین خاطر من و برادرم از چند سال قبل با آدامس فروشی زندگی خودمان، مادر و سه برادر کوچکمان را می گذراندیم، یکسالی بود که دستفروشی می کردیم. یک روز صبح می خواستم به خانه یکی از بستگان در نصیرآباد شهریار بودم که یک مرد را دیدم که در حال دفن کردن چیزی در بیابان بود. در گوشه ای ایستادم تا مرد میانسال آنجا را ترک کرد. فکر می کرد مرد میانسال پول دفن کرده است به همین خاطر بالای گودال رفتم و آن را کندم و یک پاکت سفید پیدا کردم. من بلافاصله به خانه آمدم و وقتی پاکت سفید را باز کردم با اسلحه و فشنگ و مواد مخدر روبه رو شدم. همان موقع اصغر سیلی به صورتم زد ، قسم خوردم که این پاکت را پیدا کرده ام و متعلق به خودم نیست. من که از رفتار برادر بزرگم ناراحت شده بودم خانه را ترک کردم و عصر وقتی به خانه برگشتم مادرم درحالی که گریه می کرد گفت مأموران پلیس برادرم را به اتهام حمل مواد مخدر و اسلحه دستگیر کرده اند. دو روز از ترسم از خانه بیرون نرفتم اما وقتی دیدم برادرم بخاطر اشتباه من گرفتار شده خودم را به پلیس معرفی کردم و گفتم من پاکت مواد مخدر را پیدا کرده ام.»

سپس اصغر که حالا16ساله است روبه روی قضات ایستاد و درباره اعتراف های اولیه اش گفت: «وقتی دستگیر شدم به دروغ گفتم اسلحه را از یک قاچاقچی خریده ام. برادرم 13ساله بود و نمی خواستم پایش به دادگاه باز شود اما او خودش بعد از دو روز خودش را معرفی کرد.» وی در حالی که اشک می ریخت گفت: «من و برادرم بچگی کردیم اما حالا از دادگاه تقاضا دارم در مجازاتمان تخفیف قائل شود.»

سپس وکیل دو برادر به دفاع پرداخت و گفت: «به نظر می رسد دو پسر نوجوان هنگام دستگیری هنوز به سن رشد نرسیده بودند و سواد کافی نیز نداشته اند. به همین خاطر از روی کنجکاوی پاکت حاوی مواد مخدر و اسلحه را به خانه شان برده اند. از این رو تقاضای تبرئه آنها را دارم.»

در پایان این جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.