زن صيغه اي که همراه شوهر شيشه اي از دست مأموران فرار مي کرد هدف گلوله مرگ پليس قرار گرفت.

شامگاه سه‌شنبه پنجم ارديبهشت ماه مأموران پليس هنگام گشتزني در يکي از خيابان‌هاي جنوبي تهران به مردي که نايلون مشکي در دست داشت، مشکوک شدند و دستور ايست براي مرد مرموز صادر شد.

مرد جوان با ديدن مأموران به دستور ايست توجهي نکرد و پا به فرار گذاشت. بدين ترتيب تعقيب و گريز مأموران با متهم فراري آغاز شد تا اينکه مرد جوان به داخل کوچه بن‌بستي رفت و پشت فرمان خودروي پرايدي نشست که در صندلي جلوي آن زن جواني نشسته بود. مرد جوان بلافاصله خودروي پرايد را روشن کرد که مأموران داخل کوچه بن‌بست راه او را بستند. در چنين شرايطي متهم به صورت دنده عقب حرکت کرد و پس از برخورد با خودروي مأموران موفق به فرار شد.

مأموران پليس با خودرو دوباره مرد فراري را تعقيب کردند و براي توقف آن دستور ايست دادند اما راننده با سرعت زياد به فرار خود ادامه داد و در حالي که راننده خودروي پرايد با حرکات خطرناک قصد داشت مأموران را از تعقيب خود منصرف کند، مأموران با شليک 15 تير هوايي به راننده خودرو هشدار دادند تا هر چه زودتر خودرويش را متوقف کند اما تيراندازي هوايي هم باعث توقف خودروي پرايد نشد تا اينکه مأموران لاستيک‌هاي خودروي پرايد را هدف قرار دادند و راننده پس از طي مسافت کوتاهي در حالي که متوجه شده بود زن جوان هدف گلوله مأموران پليس قرار گرفته مجبور به توقف شد. در اين لحظه مرد جوان از خودرو پيدا شد و دوباره فرار کرد اما ثانيه‌هايي بعد در دام مأموران گرفتار شد. پس از پايان تعقيب و گريز، مأموران زن جوان را بلافاصله براي درمان به بيمارستان منتقل کردند اما زن جوان بر اثر شدت خونريزي تسليم مرگ شد.

متهم پس از دستگيري گفت: «مدتي قبل زن فوت‌شده را صيغه کردم. او مثل من معتاد به شيشه بود به همين خاطر با هم آشنا شديم و او را صيغه کردم. ساعتي قبل مقداري شيشه تهيه کردم و قرار بود مصرف کنم به همين دليل به پارکي رفتم و وسايل مربوط به مصرف شيشه را که آنجا مخفي کرده بودم، برداشتم و در حال آمدن به طرف خودرو بودم که مأموران به من مشکوک شدند و دستور ايست دادند. از آنجايي که از قبل به علت ارتکاب جرمي تحت تعقيب پليس بودم، فرار کردم و به طرف خودرو رفتم‌. وقتي سوار شدم، مأموران مرا محاصر ه کردند که با خودرويم به خودروي مأموران پليس کوبيدم و فرار کردم اما مأموران دست بردار نبودند و شروع به تيراندازي هوايي کردند. من خيلي ترسيده بودم و به همين دليل به سرعتم افزودم تا از دست مأموران فرار کنم که يکي از تيرها به لاستيکم برخورد کرد و يکي هم به چراغ عقب خودرويم که از داخل چراغ عبور کرد و به زن صيغه‌اي‌ام که در صندلي جلو نشسته بود، برخورد کرد و مجبور شدم خودرو را نگه دارم.»