فقدان مهندسی زمان در سیاستگذاری اکران؛ حلقه مفقوده سینمای ماست.
همواره انتظار میرود تا کیفیت و ماهیت فیلمهای سینمایی بهروز شوند. ایدههای تازهای مطرح شود، گوشههایی از دردهای جامعه، معضلات اجتماعی و خانوادهها، مفاهیم فرهنگی و دغدغههای ملی در فیلمها بازتاب یابد، این انتظار درست و بهحقی است. سینمایی که پابهپای جامعه و حتی، چند گام جلوتر به پیش نتازد در جا میزند، فسیل میشود و نهتنها دردی از جامعه را دوا نمیکند که خود، بدل به درد مضاعفی میشود.
سینمای ایران خوشبختانه، در این زمینهها جهشهای خوبی داشته و گامهای قوی و محکمی برداشته است تا جایی که حتی، در چشمانداز سینمای جهان، نامش میدرخشد؛ ولی، این سینما متأسفانه، تمام اضلاعش بهموازات هم رشد نکردهاند. نوعی «عدم هارمونی» در بخشهای مختلف آن دیده میشود؛ بعضی قسمتهایش هنوز، در گذشته جا مانده و یکی از اضلاعش که اکران فیلم است با چرخه معیوب و سنتی، تناسب چندانی ندارد. البته در همین چرخه چندلایهای شاید، در مقایسه با آن دیگران بهتر کار میکنند ولی در کل، سیستم پخش و اکران در سینمای ایران دچار نوعی رکود و درجازدگی است.
بدون تردید، ایجاد تحول در ساختار و شکل توزیع اکران فیلم و بهتعبیری «مهندسی زمان اکران فیلمها» یک ضرورت است و چینش فیلمها در جدول زمانبندی اکران نیازمند آگاهیهای لازم و هوشمندی بیشتری است.
تجربه اکران فیلم سینمایی «ویلاییها» بهکارگردانی منیره قیدی بهعنوان یک مصداق عینی و زنده نشان داده است که یک فیلم خوب در شرایط زمانی بد اکران کمرمقی خواهد داشت، فیلمی که در زمان مناسب بیگمان، گستره مخاطبان خود را داشت.
در نظر داشتن فصلها، ماهها، مناسبتها، ایام تعطیل، شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه، و ... از فاکتورهای مهم در مهندسی زمان اکران فیلمهاست. تعطیلات نوروز، تعطیلات عید فطر، برخی تعطیلات مناسبتی و مذهبی، فراغت ماههای تابستان، همزمانی با جشنوارههای فجر در بهمن و ... همگی در بازخورد عمومی جامعه نسبت به اکران فیلمها تأثیرگذار است.
متأسفانه، به نظر میرسد شورای اکران فیلم و سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از آن که به ملاحظات و فاکتورهای مهم اشارهشده توجه نمایند دغدغه جوابگویی به مطالبه شرکتهای پخش و تهیه کنندگان آثار را دارند. ساحت استقلال در جمعبندی آرای این شورا احتمالاً متأثر از لابیها و مراودات فرامتن است.
از این رو، در این سیستم آشفته و چرخه معیوب بعضاً، برخی فیلمها سوار اسب شانس میشوند و خوب میفروشند و بعضی هم بهخلاف شایستگیهایشان از اسب میافتند؛ یعنی چرخه معیوب اکران فیلمها بعضاً باعث میشود که یک اثر خوب و ارزشمند در فضایی نامناسب ذبح شود و بهخلاف انتظار و بهرغم داشتن ظرفیتهای بالقوه و بالفعل به چشم نیاید و با استقبال مواجه نگردد.
بسیاری از کارشناسان در این رابطه به لزوم ایجاد نظم ارگانیک در چینش اکران اعتقاد دارند، خلئی که همچنان با آن دست و پنجه نرم میکنیم و شرایطی را رقم زده است که بخشی از سرمایه گذاری مادی و معنوی سینما بیخود و بیجهت تلف شود.
مروری به زمانهای پیک مخاطب مؤید آن است که برای اکران بهویژه، در زمانهای خاص مانند: نوروز، عید فطر و ... همواره حاشیههایی وجود دارد. زدوبندهای پشتپرده و میزان نفوذ و قدرت شرکتهای پخش و صاحبان آثار خودش را نشان میدهد و تأثیرش را میگذارد. اگرچه پارهای قواعد نانوشته در تصمیمگیریهای شورای اکران دخیل است ولی مشخصاً، شاخصهها و استانداردهای روشنی برای اکران وجود ندارد، یعنی با نوعی تصمیم تجربی، حدسی و احتمالات سروکار داریم. چرخهای طراحی و تعریفشده نداریم. چون تجربه نشان داده اکران نوروز فیلمها میفروشند همه انتظار دارند فیلمشان در این مقطع اکران شود، این در حالی است که با قدری اهمال و بیتوجهی و رقم خوردن فضایی مرده و کمفروغ اکران نوروز میتوان شرایط نحسی را برای کلّیت اکران سال رقم زد.
نکته قابل تأمل اینجاست که متولیان امور حتی، به تجربه کشورهای موفق در زمینه سینما هم توجه نمیکنند. چه ایرادی دارد با یک نگاه تطبیقی و مقایسهای به الگوی اکران در سایر کشورها توجه کرد و سپس با جامعه شناسی بومی نسبت به چینش اکران اقدام نمود؟
بهعنوان مثال در اروپا و آمریکا، در اعیادی مثل کریسمس و ژانویه یا ابتدای فصل پاییز فیلمهای خاصی به نمایش درمی آید یا در ابتدای تعطیلات تابستانی اغلب، فیلمهایی مناسب و جذاب برای خانواده و کودکان اکران میشود.
طبیعی است برای رونق و گرمابخشی به اکران در همه مقاطع، باید با برنامهریزی و تدبیر برای علاقمندان سینما موج سازی صورت گیرد تا از طریق ایجاد علاقه بهتناسب تنوع مضامین و گونهها مخاطبان جذب شوند.
یکی از فاکتورهای مهم در اکران موفق به توان و تجربه شرکتهای پخش برمیگردد. متأسفانه در ایران مکانیسم پخش مجهز به سازوکارهای تبلیغاتی و مناسبات اجتماعی، نظرسنجیها و مشوقهای عمومی نداریم. بستری وجود دارد و چند شرکت پخش سنتی در آن فعال هستند. هیچ گونه نظارت و ارزشیابی در کار آنها وجود ندارد.
سینما، توأمان یک صنعت و سرمایه گذاری اقتصادی هم هست. متأسفانه به این وجوه سینما کمتر توجه شده است. تشویق مشتری و مخاطب فرآیند و مسیرهای پیچیدهای دارد. بهرهگیری از تکنولوژیهای روز، ارائه تسهیلات و مشوقهای جانبی، استفاده از ظرفیتهای تبلیغاتی، درک و توان بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، گفتمانسازی و تولید بستههای محتوایی مکمل، بهبودبخشی به وضعیت نمایشی، ایجاد کمپینهای تبلیغاتی، دیوارنگاری یا گرافیتی، تبلیغات شهری و محیطی، و استفاده از شیوهها و جذابیتهای مختلف … و اساس، بهکاربندی روشهای تبلیغات خلاقانه برای فروش فیلمها از جمله نیازهایی است که در این صنعت اجتناب ناپذیر است.
علاوه بر اینها، مشوقهای زیادی وجود دارد که بعضاً در جاهایی اجرا میشود از قبیل: تعیین تخفیفهای مقداری، تعیین قیمتهای مختلف برای سنین مختلف، تعیین تخفیف برای مشتریان خانوادگی، تعیین تخفیف برای روز تولد مشتری، تعیین قیمتهای مختلف برای ساعات مختلف روز، ایجاد امکان رزرو هفتگی بلیت، تعیین تخفیف برای مشتریان ثابت سالن، تعیین قیمتهای تلفیقی (همراه با خوراکی و ...)، و ... دهها شیوه بازاریابی دیگر.
متأسفانه سینمای ایران در حوزه پخش و اکران مبتلا به ساختارهای غلط سنتی و گرفتار در چنبره آن است. بهرغم تحولات گستردهای که در این عرصه رخ داده همچنان، در زمینه اکران تابع بسترهای فرسوده و فسیلشدهای هستیم که دیگر جواب نمیدهد. اینکه خروجی سینما منوط به تصمیمگیری گروه یا گروههایی معدود و چندنفره باشد اشتباه است. آنها، فرضاً که دلسوز سینما هم باشند قادر به بهکارگیری تکنولوژیهای روز و مدیریتهای نوین نیستند؛ و دیگر دوران مافیاهای کوچک و بزرگ بهسرآمده است.
همچنان که در حوزههای ایدهپردازی، تولید و سیاستگذاری و سرمایه گذاری نیاز به تحول داریم بیش از آنها در حوزه پخش و عرضه آثار نیز، نیازمند ساختارهای جدید هستیم. اکران فیلمها نیازمند مهندسی زمان است تا به بهترین بازخوردها منجر شود.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰