کد خبر: ۳۶۸۴۰
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۱

زن جوان که متهم است با همدستي برادرش، همسرش را کشته روز سه شنبه در حالي پاي ميز محاکمه ايستاد که ادعاي خودکشي قرباني را مطرح کرد.

رسيدگي به اين پرونده از اواخر تيرماه سال 92 با ناپديد شدن يک مرد 44ساله به نام «منصور» که مهندس شيمي و مقيم کشور آلمان بود و براي تأسيس يک شرکت به ايران رفت و آمد داشت در دستور کار پليس سيد خندان قرار گرفت.

همسر اين زن به نام «منصوره» به پليس گفت: «من و همسر و دختر و پسرم در آلمان زندگي مي کنيم اما مدتي است براي زندگي به ايران آمده ايم. همسرم به تازگي يک زن جوان به نام "فتانه" را به عقد موقت خودش در آورده است. حالا دو روز است از همسرم بي خبرم و وقتي به خانه مشترک آنها رفته ام متوجه شدم همه وسايل گرانقيمت خانه سرقت شده است. مي ترسم فتانه بلايي سر همسرم آورده باشد.»

با شکايت اين زن، فتانه بازداشت شد.در حالي که اين زن خودش را بي اطلاع از سرنوشت شوهر صيغه اي اش نشان مي داد پليس جنازه مجهول الهويه يک مرد را که صورت وي سوخته بود در حاشيه تهران پيدا کرد. 
نشاني هاي جنازه سوخته با منصور مطابقت داشت. به اين ترتيب همسر منصور به پزشکي قانوني رفت و جنازه همسرش را شناسايي کرد. پليس در گام بعدي از تحقيقات بار ديگر به بازجويي از فتانه پرداخت و اين زن به قتل همسرش با همدستي برادرش اعتراف کرد.

به اين ترتيب فتانه و برادرش «فرهاد» در شعبه دوم دادگاه کيفري يک استان تهران پاي ميز محاکمه ايستادند. در اين جلسه مترجم پسر قرباني که قادر به صحبت کردن به زبان فارسي نبود براي عاملان جنايت حکم قصاص خواست. پدر مقتول نيز گفت: «من حقوقدانم و براي قاتلان پسرم قصاص مي خواهم.»

سپس فتانه در جايگاه ويژه ايستاد و ادعاي تازه اي مطرح کرد. وي گفت: «به عقد موقت منصور درآمده بودم و قرار گذاشته بودم بعد از اينکه منصور همسر اولش را طلاق داد به عقد دايم او در بيايم. آن روز منصور به خانه ام آمده بود که بخاطر تلفن هاي مشکوک منصور با او درگير شدم. همان موقع با برادرم تماس گرفتم تا براي حل اختلافات به خانه مان بيايد. براي اينکه منصور با برادرم درگير نشود دست هاي او را بايک پارچه بستم. فرهاد با منصور صحبت کرد تا او آرام شود. منصور با دست هاي بسته به اتاق خواب رفت و من و برادرم در پذيرايي خوابيديم. نزديک به صبح بود که به اتاق خواب رفتم و متوجه شدم منصور خودش را از پنجره به حياط خانه پرت کرده است. من و فرهاد پايين رفتيم و جنازه را به طبقه سوم آورديم. همان موقع خانه را ترک کرديم و به پارک بعثت رفتيم. نزديک ظهر بود که براي برداشتن مدارک به خانه برگشتم ولي چون همسايه ها در حياط جمع شده و مشغول شستن خون ها بودند مجبور شدم تا شب در خانه و کنار جنازه بمانم. نيمه شب بود که با شوهر سابقم تماس گرفتم و از او براي حمل جنازه کمک خواستم. جنازه را با همدستي آنها در صندوق عقب ماشين گذاشتيم و به حاشيه شهر برديم. من خودم روي صورت جنازه بنزين ريختم و آن را آتش زدم تا پليس نتواند جنازه را شناسايي کند.»

اين زن گفت: «شوهرسابقم که حالا به اتهام مشارکت در حمل جنازه با وثيقه آزاد شده است در دادگاه حضور ندارد اما باور کنيد برادرم هم در قتل دستي نداشته است.»

سپس فرهاد به دفاع پرداخت و حرف هاي خواهرش را تأييد کرد.


برچسب ها: جنازه ، بنزین ، آتش ، کشتن ، بازداشت ، اتهام ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار