کد خبر: ۴۲۸۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۰

حکم قصاص مرد جواني که با طرح دسيسهاي هولناک، پسرجواني را به بهانه آزار دختر خردسالش به قتل رسانده بود ازسوي قضات ديوانعالي کشور تأييد شد و عامل جنايت دريک قدمي چوبه دار قرار گرفت.

رسيدگي به اين پرونده قتل ازشهريور سال 93 و همزمان با ناپديد شدن پسرجواني به نام «مجتبي» در دستورکار مأموران آگاهي تهران قرارگرفت تا اينکه پس از چند روز جستجو، جنازه اين جوان را در حالي پيدا کردند که به شدت سوخته بود.

درادامه تحقيقات جنايي، کارآگاهان با رديابيهاي تخصصي موفق به دستگيري مردي به نام «محمد» شدند که او نيز در بازجويي به قتل اعتراف کرد.

شعبه دهم دادگاه کيفري يک استان تهران به رياست محمدباقر قربانزاده و با حضور دو مستشاربهمن پارسال تشکيل جلسه داد که ابتدا مادر قرباني براي قاتل حکم قصاص خواست، سپس متهم پاي ميزمحاکمه ايستاد.

او ضمن اقرارصريح به قتل گفت: «من پسر جوان را کشتم تا بچه ديگري قرباني نشود چرا که او به دخترم تجاوز کرده بود.»

متهم به قتل درادامه اظهارداشت: «من با يک
وانت نيسان به شهرستانهاي اطراف تهران سبزي ميبردم به همين خاطر بيشتر وقتم را در جادهها ميگذراندم، يک روز که از اراک به خانه برمي گشتم متوجه شدم دخترم "دنيا" ناراحت است. وقتي علتش را پرسيدم سکوت کرد تا اينکه او را در آغوش گرفتم و خواستم علت ناراحتياش را برايم بگويد. او هم گفت دو روز پيش بقال محلهمان -مجتبي- او را به دخمهاي در پشت مغازهاش برده و آزار و اذيتش کرده است.البته دخترم همان روز ماجرا را به مادرش گفته بود اما همسرم از ترسش در اينباره چيزي به من نگفته بود تا اينکه من از شهرستان به تهران آمدم. با اطلاع ازاين موضوع احساس کردم دنيا روي سرم خراب شده است. دو شبانه روز نخوابيدم و فقط درباره اين موضوع فکر کردم تا اينکه از برادرم که صاحب يک تعميرگاه است و با مجتبي دوست بود، خواستم او را به بهانه آوردن بادکنک و وسايل تزييني براي برگزاري جشن تولد دخترم به تعميرگاهش بکشاند. وقتي مجتبي به تعميرگاه آمد برادرم را از مغازه به بيرون فرستادم و مجتبي را به زيرزمين تعميرگاه بردم. از مجتبي پرسيدم چرا دست به چنين کاري زده است، اما او جواب قانعکنندهاي نداد. حتي عذرخواهي هم نکرد و يکدفعه با مشت ضربهاي به صورتم کوبيد تا از دستم خلاص شود و بيرون برود ولي من گردنش را گرفتم و او را کف زيرزمين خواباندم. چند قرص خوابآور که از قبل تهيه کرده بودم داخل يک ليوان ريختم و با زور به او خوراندم تا بيحال شد. بعد هم او را با دستانم خفه کردم. جسدش را داخل صندوق عقب ماشينش جاسازي کردم و به بيابانهاي ري بردم و همانجا به آتش کشيدم. ميخواستم مدتي بعد خودم را معرفي کنم ولي چند روز بعد از قتل، پليس مرا بازداشت کرد. مجتبي قبل از اين ماجرا هم به چند دختر و پسر آزار رسانده بود. حتي اين موضوع را دوستان مجتبي در بازپرسي مطرح کردند. حالا هم از کشتن مجتبي پشيمان نيستم اما در زندان فهميدم که بهتر بود خودم دست به کار نميشدم و آن را به دست قانون ميسپردم ولي بازهم ميگويم من مجتبي را کشتم تا دختربچه ديگري قرباني نشود.»

اين متهم درباره وضعيت دخترش نيز به قضات گفت:«دخترم به افسردگي مبتلا شده و همسرم هر هفته او را نزد روانپزشک ميبرد. اين چهارمين روانپزشکي است که همسرم براي معالجه دخترم انتخاب کرده است. دخترم شبها کابوس ميبيند.»

در پايان محاکمه، اين متهم با رأي قضات به قصاص محکوم شد که اين حکم از سوي قضات شعبه32 ديوانعالي کشور تأييد شد.


برچسب ها: دختر بچه ، قربانی ، قتل ، دسیسه ، کیفر ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار