صاحب يک لبنياتي که مشتري اش را کشته بود روز سه شنبه پاي ميز محاکمه ايستاد و به تشريح جزييات جنايت پرداخت.

ساعت 9 شامگاه هفدهم فروردين 95 به کلانتري مسعوديه در تهران خبر رسيد جدال خونين بين صاحب يک لبنياتي و مشتري اش رخ داده است. پليس به محل درگيري رفت و با صاحب لبنياتي به نام «امين» و مشتري 30 ساله اش به نام «حميد» روبه رو شد که هر دو چاقو خورده و زخمي شده بودند. دو مجروح اين درگيري به بيمارستان منتقل شدند اما حميد به علت شدت خونريزي جان سپرد. امين پس از درمان تحت بازجويي قرار گرفت و به درگيري خونين اعتراف کرد.

روز سه شنبه در جلسه رسيدگي به اين پرونده، اولياي دم براي امين حکم قصاص خواستند. سپس امين به دفاع پرداخت. وي گفت: «من به همراه برادر و شاگرد مغازه ام در لبنياتي کار مي کرديم. آن شب مغازه ام شلوغ بود که حميد براي خريد وارد مغازه ام شد. او در حال صحبت کردن با گوشي موبايل بود که يک باره شروع به فحاشي کرد. حميد با کسي که پشت خط موبايل بود فحش هاي ناموسي مي داد. من از او خواستم تا مغازه را ترک کند يا به گفتگوي تلفني اش پايان دهد که با من درگير شد. اما دعوا با ميانجگري ساير مشتريان تمام شد و حميد مغازه را ترک کرد.»

وي ادامه داد: «چند دقيقه اي از اين ماجرا نگذشته بود که اين بارحميد و چند نفر از دوستانش وارد مغازه شدند. حميد با چاقو به سمت من حمله کرد و به دست و صورتم زد. صورتم خوني شده و چشمانم جايي را نمي ديد. همان موقع از پشت دخل مغازه چاقوي تيزي را که با آن حلبي هاي پنير را مي بريدم به دست گرفتم و آن را در هوا چرخاندم.من نمي دانم چاقو به حميد برخورد کرد يا نه. در آن درگيري برادرم و شاگرد مغازه و چند نفر از دوستان حميد هم حضور داشتند. من جايي را نمي ديدم به همين دليل قتل حميد را قبول ندارم.»

سپس برادر امين به نام «امير» که با قرار وثيقه آزاد است در جايگاه ويژه ايستاد و منکر شرکت در نزاع منجر به قتل شد. وي گفت: «وقتي در مغازه دعوا رخ داد من براي ميانجگري وارد دعوا شدم اما چاقويي در دست نداشتم و فقط مي خواستم به دعوا پايان دهم.»

ساير شرکت کننده هاي در دعوا نيز يک به يک به دفاع پرداختند. در پايان اين جلسه هيئت قضائي وارد شور شد تا رأي صادر کند.