در برنامه «به اضافه مستند» مطرح شد
کد خبر: ۵۰۱۴۷
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۷

مستند «عشق به سبک دیکتاتور» از شبکه مستند سیما پخش شد. در این مستند معشوقه صدام راوی اصلی همه اتفاقات سیاسی، مذهبی و اجتماعی است. بخش هایی از آنچه در این برنامه درباره «صدام حسین» مطرح شد حاوی نکات جدیدی از شخصیت اوست که می خوانید:

ماجرای کشتن داییِ صدام

صدام ناپدری ای به نام «ابراهیم» داشت. خود او در کتابی که دو محقق آمریکایی منتشر کردند، صحبت می‌کند و می‌گوید که ابراهیم با من بدرفتاری می‌کرد و مرا وادار می‌کرد که از همسایه دزدی کنم و البته به پدر من فحش می‌داد. صدام آنها را رها می‌کند و به منزل دایی‌اش در بغداد می‌رود و از ده سالگی در آنجا ساکن می‌شود. دایی او، «خیر ا...» او را بزرگ می‌کند و دخترش را هم به او می دهد. اینطور که در کتاب‌ها نوشته‌اند، دایی صدام او را در شانزده هفده سالگی تحریک می‌کند که یکی دیگر از دایی‌هایش را بر سر اختلافات ارث و میراث بکشد و او این کار را می‌کند.

شیعه را محو می‌کنم

بدل صدام در کتاب «شبیه صدام» حرفی می‌زند. او می گوید که صدام روزی من را صدا زد و گفت که منشور حکومتی برای بعد از خودم نوشته‌ام. می خواهم آن را بخوانی و نظر بدهی. آنها را دیدم و گفتم قربان، خیلی خوب است اما آیا فکر نمی کنید این سختگیری‌هایی که برای شیعیان دارید، غیر ممکن است؟ او گفت من آدمی هستم که غیر ممکن‌ها را ممکن می‌کنم. من شیعه را از روی زمین محو خواهم کرد.

این بدل، جای دیگری می گوید: «یک زمان ایرانی‌ها در جنگ به ما حمله کرده بودند و ما تلفات بسیار زیادی داده بودیم. پیش صدام رفتم و گفتم که من ناراحت هستم. چراکه خیلی تلفات دادیم. صدام گفت که خیلی فکرت را مشغول این موضوع نکن چرا که همه لشکر ایران شیعه است، نصف ارتش من هم شیعه هستند و هر دو دشمن من هستند. هر دو همدیگر را می‌کشند».

ماجرای اهانت داماد صدام به امام حسین(ع)

در سال 1991 انتفاضه‌ای در عراق صورت می گیرد که سرکوب می‌شود. مسئول سرکوب قیام مردم کربلا «حسین کامل»،یکی از دامادهای صدام بوده است. بر روی تانک هایی که او در خیابان‌های کربلا آورده بوده است این جمله نوشته شده بود «لاشیعه بعد الیوم». سه داماد او به اردن فرار کردند و بعد از چندماه به عراق برگشتند و صدام هر سه نفر را کشت. یک سرباز عراقی در همان ایام درباره اینکه چرا حسین کامل برگشت گفت که او باید برمی‌گشت تا جواب سئوالی را که از امام حسین (علیه‌السلام) کرده بود بگیرد. حرم امام حسین(ع) را حسین کامل به گلوله بست و همه زائران را قتل عام کرد. بعد از این قتل عام و پایان کار، رو به حرم امام(ع) می کند و با ادبیات زشتی به ایشان می‌گوید که تو حسین(ع) هستی و من هم حسین هستم. بجنگ تا ببینیم کدامیک از ما پیروز هستیم.

وحشت عراقی‌ها از صدام

اینجور شخصیت‌ها در دنیا محبوب نیستند بلکه ترسناک هستند. به این دلیل که سازمان امنیت قوی دارند. البته یک بخش از آن هم مسائل روانی است. صدام به کمک اهرم‌ها و پایه‌هایی که در حکومت خود داشت شرایطی را برای مردم کشورش فراهم کرده بود که حتی نمی‌توانستند نفس بکشند. این ترس در وجود مردم عراق نهادینه شد و شاید هنوز هم این ترس نهادینه شده در بعضی از مردم عراق وجود داشته باشد. خانمی عراقی اکنون در تهران است که حتی می‌ترسد حرفی را راجع به خانواده‌اش بزند. می گوید اجازه ندارم. ممکن است حزب بعث دنبالم بیاید. این موضوع در حالی بود که او از سال 1360 در ایران بوده است.

چرا نوزاد را نکشتی؟

خاطرات افسران عراقی زیادی وجود دارد که صدام به اینها گفته بود که چرا ایرانی‌ها را اسیر می‌گیرید؟ ایرانی‌ها کسانی هستند که زندگی را دوست ندارند، پس اینها را بکشید. یا در خاطره دیگری در بصره روایت شده است که صدام در پاسخ به سربازانش در مورد اینکه رفتار ما در مورد دختران و زنان ایرانی چه باید باشد می‌گوید هر کاری دلتان خواست انجام بدهید. در زمان جنگ یک سرباز عراقی اسیر تعریف می‌کرد که در خرمشهر با یک نوزاد رو به رو شدیم که گریه می‌کرد. یکی از دوستانم نوزاد را برداشت و با خود برد. بعداً خبر به گوش فرمانده می‌رسد که فلانی یک بچه ایرانی را برده است. در نهایت مشخص می‌شود که فرمانده آن سرباز را به دلیل انجام این کار مورد بازجویی قرار می‌دهد، کودک را می‌کشد و البته در نهایت آن فرمانده ناخودآگاه کشته می‌شود.


برچسب ها: صدام ، حکومت ، مستند ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار