مرد جوان با فریبکاری در نقش های مختلف دست به کلاهبرداری 52 میلیارد تومانی زد و برای اجرای نقشه اش پنج دختر و زن را تسلیم چرب زبانی هایش کرد.

«علیرضا» 39 ساله کلاهبرداری 52 میلیاردی است که با 9 سابقه کیفری برای آخرین بار پرونده ای را رقم زده است که در آن پنج زن و دختر جوان را هدف سناریوی فریبکارانه خود قرار داده و زندگی را برای آنها تلخ کرده است. این مرد پس از اینکه با دختران و زنان طرح ازدواج را مطرح می کرد با جلب اعتماد این افراد با نام آنها حساب های بانکی باز می کرد و با دسته چک های زنان اقدام به کلاهبرداری کرده است.

علیرضا حتی برای اینکه به زنان ثابت کند که همسر سابقش فوت کرده است با جعل گواهی فوت و عکس سنگ قبر زنش نزد دختران اعتمادسازی می کرد.

این متهم که نزدیک به چهار ماه تحت تعقیب مأموران پلیس آگاهی تهران بود روز 28 آبان ماه سال جاری زمانی که به تهران بازگشت دستگیر شد. در ادامه قسمتی از گفتگوی رکنا با این کلاهبردار را می خوانید.

سابقه داری؟

بله، 9 سابقه کیفری دارم که به اتهامات کلاهبرداری، چک برگشتی، جعل و رابطه نامشروع به زندان رفتم.

چند ساله بودی که زندان رفتی؟

16 ساله بودم که به علت رابطه نامشروع به زندان محکوم شدم.

ازدواج کردی؟

سال 79 ازدواج کردم و سال 88 بود که به دلیل اختلافات و مشکلاتی که داشتیم و در حالی که دخترم 9 سال داشت طلاق گرفتم.

اهل کجا هستی؟

اهل اصفهان هستم. سال 82 به تهران آمدم و در منطقه «مینی سیتی» یک پیتزافروشی راه اندازی کردم و شب ها نیز در روزنامه ها کار توزیع را انجام می دادم که به علت مشکل مالی مجبور به گرفتن پول نزولی شدم و در ادامه به زندان رفتم. وقتی آزاد شدم با یک نفر در شرق تهران مغازه موبایل فروشی راه اندازی کردم و به صورت قاچاقی گوشی موبایل وارد می کردیم و می فروختیم که دوباره به زندان افتادم و زمانی که آزاد شدم دیدم شریکم مغازه را جمع کرده و رفته است.

چطور به فکر این کلاهبرداری میلیاردی افتادی؟

داخل زندان با مردی آشنا شدم، در آنجا تصمیم گرفتیم یک کارخانه ایمپلنت راه اندازی کنیم که به همین دلیل من شروع به کشیدن چک های زیادی کردم و قرار بود وقتی شرکت به مرحله تولید رسید کم کم چک ها را نقد کنم که دستم رو شد.

زنان را هدف کلاهبرداری هایت قرار دادی؟

بله، با پنج دختر طرح دوستی و خواستگاری ریختم و سپس با نام آنها دست چک گرفتم و چک های آنها را در بازار خرج کردم.

طعمه هایت می دانستند قبلاً ازدواج کردی؟

گفته بودم همسرم فوت کرده است.

کسی به حرف هایت شک نکرد؟

آخرین دختری که با او طرح ازدواج را مطرح کردم و قصد داشتم واقعاً با او ازدواج کنم به حرف هایم شک کرد که مجبور شدم برگ گواهی فوت همسر سابقم را جعل کنم.

شنیدم عکس سنگ قبر هم به دختر جوان نشان دادی؟

بله، در یکی از آگهی ها عکس سنگ قبر بود که با طراحی آن توانستم اسم زن سابقم را روی آن بنویسم و دختر جوان با دیدن عکس به حرف هایم اطمینان کرد.

چطور بدون اینکه آنها به بانک مراجعه کنند حساب باز می کردی؟

چون گردش حساب بانکی خودم خوب بود بانک ها به من اعتماد می کردند و بدون اینکه خود شخص حضور داشته باشد حساب باز می کردند.

با نام منشی شرکت نیز حساب باز کردی؟

بله، با نام منشی شرکت که پسر جوانی است حساب بانکی باز کردم و 28 میلیارد و 700 میلیون تومان چک کشیدم.

چند حساب بانکی به نام خودت است؟

490 حساب بانکی دارم.

چطور این همه دسته چک داری؟

دسته چک ها قدیمی است، چون ابتدا با حسابم کار می کردم مورد تأیید شناخته شدم و مجوز دسته چک دو جلدی داشتم به همین دلیل همه 50 دسته چک را از قبل تهیه کرده بودم.

در مجموع چقدر کلاهبرداری کردی؟

28 میلیارد و 700 میلیون تومان با حساب منشی شرکت و 13 میلیارد و 900 میلیون تومان با حساب خودم و خانم هایی که با آنها طرح ازدواج داشتم که در مجموع نزدیک 52 میلیارد تومان می شود.

با دخترها چطور آشنا می شدی؟

در سایت های مجازی با آنها آشنا می شدم و پس از اعتماد سازی طرح ازدواج را مطرح می کردم که آنها با توجه به خانه های میلیاردی و خودروی لوکسی که داشتم و اینکه می گفتم دکترا دارم و کارخانه دار هستم به من اطمینان می کردند.

فکر نمی کردی دستگیر شوی؟

نه، چون قرار بود بعد از اینکه کارخانه به مرحله تولید می رسد قسمتی از بدهی مان را با توجه به شرایط بازار پرداخت کنیم و طلبکارها هم راضی بودند یک سوم پول را بگیرند و چک را بدهند که نقشه ام به اجرا نرسید.

با پول هایی که به دست آوردی چه کار کردی؟

شش خودروی BMW مدل های 530، 730 و x5 ثبت نام کرده بودم و پنج خانه در مناطق فرمانیه، سعادت آباد به صورت قولنامه ای خریداری کرده بودم.

شنیدم برای دخترها هزینه زیادی کردی؟

برای آخرین دختر که قصد ازدواج با او را داشتم در شب تولدتش در یکی از بهترین رستوران های تهران تولد گرفتم و نزدیک به چهار میلیون تومان هزینه کردم و شب ولنتاین سال گذشته نیز در یک رستوران لوکس مراسم میلیونی برگزار کردم.

ناراحت دخترها و زنانی که با زندگی آنها بازی کردی نیستی؟

نه.

اگر یکی با زندگی دخترت بازی می کرد چه کار می کردی؟

نمی دانم. فقط می گویم که اشتباه کردم.

از خانه یکی از دخترها سرقت کردی؟

بله، برای یکی از آنها به مناسبت عیدهای مختلف و با توجه به اینکه قصد ازدواج داشتم طلا خریده بودم و یک روز از او خواستم که یکی از طلاها را بفروشد که من چکم را نقد کنم که نفروخت به همین دلیل از روی کلید خانه شان کپی کردم و زمانی که در مسافرت بودند طلاها و دو هزار دلار را از خانه شان سرقت کردم.

می دانستی تحت تعقیب پلیس هستی؟

شریکم به من زنگ زد و گفت که طلبکارها به کارخانه می آیند و از من خواست که مدتی فراری باشم که از چهار ماه پیش به شهرهای شمالی رفتم و روز 28 آبان ماه وقتی به تهران آمدم دستگیر شدم.

گفتگو با نخستین دختر فریب خورده

دختر جوان که چهره آرامی داشت هنوز باور نمی کرد که به دلیل اعتمادی که به علیرضا کرده زندگی اش به تباهی رسیده است.

این دختر جوان به رکنا گفت: «چهار سال قبل علیرضا به شرکت ما آمد و مدتی به آنجا رفت و آمد داشت که پس از مدتی از من خواستگاری کرد و مدت سه سال با هم در ارتباط بودیم که ناگهان ناپدید شد و پس از یکسال وقتی به من زنگ زد ادعا کرد که به علت بدهی اش به زندان افتاده و از من خواست تا کمکش کنم به همین دلیل برای رضایت گرفتن شاکی پرونده اش 20 میلیون تومان تهیه کردم تا اینکه علیرضا آزاد شد.»

وی افزود: «پس از آزادی بخاطر علیرضا بدهکار شده بودم و از او می خواستم که پولم را پس دهد اما او بهانه می آورد و با نقش پردازی و چرب زبانی هایش از من باز پول می گرفت و حتی یکبار از خانه مان نیز سرقت کرد و نزدیک به 200 میلیون تومان از خانه مان دزدی کرد.»

دختر جوان گفت: «قصد داشتم از او شکایت کنم اما علیرضا چرب زبان بود و من تسلیم حرف هایش شده بودم تا اینکه متوجه شدم دستگیر شده است.»

گفتگو با آخرین طعمه علیرضا

دختر جوان وقتی علیرضا را در اداره پلیس آگاهی تهران مشاهده کرد اشک از چشمانش جاری شد و به رکنا گفت: «با علیرضا در یکی از سایت های مجازی آشنا شدم و پس از اینکه همدیگر و شناختیم همراه خانواده اش به خواستگاری ام آمد و همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه اولین چک برگشتی به دستم رسید. آنجا بود که فهمیدم علیرضا با دسته چک من اقدام به کلاهبرداری کرده که خیلی زود دست به کار شدم و چک ها را جمع کردم و علیرضا نیز در این مدت فراری بود تا اینکه 28 آبان ماه دستگیر شد.»

بنا به این گزارش، تجسس های پلیس مأموران پلیس آگاهی تهران برای شناسایی دیگر طعمه ها و جرائم احتمالی این مرد هزارچهره ادامه دارد.