کد خبر: ۶۳۰۸۸
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۶

19 آذر ماه امسال بود که مأموران کلانتري 164 قائم تهران در حال گشتزني در بلوار ارتش بودند که مرد جواني را که بي سيم و کلت کمري همراه داشت را مشاهده کردند و زماني که به سمت اين مرد مرموز رفتند وي پا به فرار گذاشت و مأموران پس از يک تعقيب و گريز کوتاه موفق به دستگير مرد مأمورنما شدند.

«بابک» 32 ساله همان ابتدا ادعا کرد که با همدستي دوستانش از موادفروشان اتوبان همت سرقت مي کرده و لحظاتي قبل با يک مرد موادفروش که مواد مخدر گل مي فروشد قرار داشته و قصد زورگيري از او را داشته است که دستشان رو شد.

همين کافي بود تا همدست بابک که «سيامک» نام دارد با اقدامات فني پليس دستگير شود و متهمان به دستور بازپرس ايردموسي از شعبه پنجم دادسراي ناحيه 34 در اختيار مأموران پايگاه يکم پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.

براي اينکه نخوابم مواد کشيدم

«بابک» 32 ساله دو روز مانده بود که جشن عروسي اش را برگزار کند که به علت جعل عنوان و سرقت مسلحانه از فروشندگان مواد مخدر دستگير شد.

سابقه داري؟

سال 86 بخاطر 14 گرم مواد مخدر دستگير شدم و هفت سال در زندان بودم.

چطور دستگير شدي؟

آن زمان مواد مصرف مي کردم و يکي از دوستانم که فروشنده مواد بود مرا در خيابان مشاهده کرد و از من خواست از موادي که همراهش است مواظبت کنم تا از خريدار مواد پول بگيرد، وقتي او به سراغ خريدار مواد رفت متوجه شد که وي مأمور است به همين دليل وقتي پول را گرفت مرا به عنوان فروشنده مواد معرفي کرد و گفت مواد همراه من است که دستگير شدم و هفت سال در زندان بودم.

از چند سالگي مواد مصرف مي کني؟

دوران خدمت سربازي ام به عنوان سرباز ارشد آسايشگاه همه کليدها را در اختيار داشتم که يکي از دوستانم هر روز کليد حمام را از من مي گرفت. به او شک کردم و وقتي به سراغش رفتم ديدم مواد مصرف مي کند که من نيز همانجا شروع مصرف مواد کردم و اعتيادم از دوران سربازي شروع شد.

چه حسي داشتي وقتي مواد مي کشيدي؟

مواد مخدر هيچ فازي ندارد و آخرش دستبند و زندان است.

تا حالا تصميم به ترک مواد گرفتي؟

يکبار يکسال مواد را ترک کردم و هفت سالي که در زندان بودم نيز مواد مصرف نکردم تا اينکه يکبار همراه نامزدم از شهرشان به سمت تهران در حال حرکت بوديم که تصميم گرفتم براي اينکه زمان زيادي پشت فرمان بودم مواد بکشم که خوابم نگيرد و دوباره معتاد شدم.

بعد از زندان ازدواج کردي؟

وقتي آزاد شدم پدرم يک مغازه گلفروشي برايم گرفت و شروع به کار کردم اما دوستانم به سراغم آمدند و دوباره به پيشنهاد آنها اعتيادم را شروع کردم تا اينکه تصميم به ترک مواد گرفتم و بحث ازدواج مطرح شد.

همسرت از گذشته ات خبر داشت؟

وقتي به خواستگاري همسرم رفتم همه گذشته ام را به او گفتم و به حرف هايم اعتماد کرد که ديگر سمت مواد نمي روم و به من جواب بله داد و ولي يکبار وقتي از شهر نامزدم به تهران بازمي گشتم بدون اجازه او مواد کشيدم و دوباره اعتيادم شروع شد و قرار بود روز 21 آذرماه جشن عروسي مان برگزار شود که دستگير شدم.

چطور به فکر مأمور قلابي و سرقت از قاچاقچيان افتادي؟

براي جشن عروسي ام بايد کت و شلوار مي خريدم و نياز به پول داشتم به همين دليل به فکر سرقت از فروشندگان مواد مخدر افتادم.

اسلحه و بي سيم را از کجا تهيه کردي؟

اسلحه که يک کلت پلاستيکي بود و بي سيم هم که خراب بود از هئيت محله مان قرض گرفته بودم و اسپري گاز اشک آور هم از قديم داشتم.

شيوه و شگردت چه بود؟

سوار بر خودرويم به سراغ فروشنده هاي مواد مخدر مي رفتم و پس از شناسايي طعمه ام از آنها مي خواستم که سوار بر خودرو شوند و آنها با ديدن بي سيم فکر مي کردند که پليس هستم به همين دليل به راحتي براي آزاد شدن شان مواد مخدر و پولي که همراهشان بود را در اختيارم قرار مي دادند.

چندبار به اين شيوه سرقت کردي؟

3 بار که در آخرين سرقت دستگير شدم.

چطور دستگير شدي؟

سيامک که فکر مي کرد من مأمور هستم و از موادفروشان زورگيري مي کنم خواست تا سراغ يکي از موادفروشاني که چندبار به او مواد مخدر گرانقيمت فروخته بود برويم و از او پول و مواد بگيريم. آن روز ساقي مواد سوار بر خودرويش به جلوي خانه سيامک آمد، وقتي سيامک سوار خودرو شد من تحت عنوان مأمور سوار بر خودروي آنها شدم و در صندلي عقب دستور دادم تا راننده حرکت کند که در مسير مرد موادفروش که پشت فرمان نشسته بود متوجه شد که من مأمور نيستم و خودرو را متوقف کرد و من که مواد را از او گرفته بودم از خودرو پياده شدم. به سمت خانه سيامک در حال حرکت بودم که خودروي سمند سفيد رنگي به سمتم آمد که متوجه شدم پليس است و پا به فرار گذاشتم و پس از يک تعقيب و گريز کوتاه دستگير شدم.

همسرت منتظرت مي ماند؟

بله، چون او مي داند که من لياقتم اين شرايط نيست و از روي ناچاري دست به اين کار زده ام.

پس از آزادي دوباره سمت مواد مخدر و بزهکاري مي روي؟

من اگر همين الان نيز آزاد شوم ديگر سمت مواد مخدر نمي روم چون آخرش زندان و بدبختي است، خسته شدم و مي خواهم مثل همه مردم بدون دردسر زندگي کنم و آزاد باشم.

بي سيم را که ديدم به او اعتماد کردم

«سيامک» 38 ساله متهمي است که براي اولين بار دست به تبهکاري زده و دقايقي پس از همدستي با مأمور قلابي دستگير شده است.

سابقه داري؟

نه.

اعتياد داري؟

بله، 17 ساله بودم که براي اولين بار مواد مخدر مصرف کردم.

چرا سمت مواد مخدر رفتي؟

17 ساله بودم که خواهرم فوت کرد و يکي از بستگانمان براي آرام کردن پدرم برايش شيره ترياک آورد که پدرم از آن استفاده نکرد و آن را داخل انباري گذاشت و من از آن استفاده کردم و تا مدتي به انباري خانه مي رفتم و مواد مخدر را مي خوردم.

از همان زمان اعتياد پيدا کردي؟

نه، معتاد نشدم وپس از آن به صورت تفريحي انواع مواد مخدر را مصرف کردم ولي هيچ وقت به آن اعتياد پيدا نکردم.

ازدواج کردي؟

بله، 17 سال است که ازدواج کردم و صاحب يک پسر هستم.

چرا دستگير شدي؟

به علت همدستي با مأمور قلابي و زورگيري از ساقي مواد مخدر.

چطور به اين فکر افتادي؟

فکري پشت اين ماجرا نبود، يک روز در پاتوق مواد فروشان بابک به سمتم آمد و خودش را مأمور پليس معرفي کرد و شماره موبايلم را گرفت و فرداي آن روز به من زنگ زد و ادعا کرد که از ساقيان مواد مخدر زورگيري مي کند و از من خواست تا با او همکاري کنم و موادفروشان را به او معرفي کنم.

بابک کارت شناسايي پليس داشت؟

نه، من فقط بي سيم و گاز اشک آورش را ديدم و به او اعتماد کردم.

نياز مالي داشتي؟

نه، فقط به اين دليل که فکر مي کردم مواد مخدر مجاني به دست مي آورم پيشنهادش را پذيرفتم.

با ساقي اي که معرفي کردي اختلاف داشتي؟

اختلافي نداشتم، فقط چندبار مواد گرانقيمت به من فروخت.

روز زورگيري چه اتفاقي افتاد؟

من جلوي خانه بودم که ساقي مواد مخدر آمد و سوار خودرويش شدم، همان لحظه بابک که بي سيم به دست بود سوار خودرو شد و دستور حرکت داد و موادي که ساقي مواد مخدر براي من آورده بود را از دستش گرفت. ساقي مواد مخدر از من باهوش تر بود و فهميد که بابک پليس قلابي است و در کنار خيابان توقف کرد و بابک و من به سرعت از خودرو پياده شديم.

چطور دستگير شدي؟

من تا لحظه آخر نمي دانستم که بابک مأمور قلابي است، پس از اينکه از هم جدا شديم مرد موادفروش به سراغم آمد و پول مواد را از من گرفت که در ادامه من به بابک زنگ زدم که موادي را که با خود برده پس بياورد که ديدم او با مأمور آمده و تازه آنجا بود که متوجه شدم بابک پليس قلابي است.

بنا به اين گزارش، متهمان براي تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران پايگاه يکم پليس آگاهي تهران قرار دارند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار