فلدهای هیچ وقت الگوی من نبوده، اما تطابق بالایی با آنچه من برای یک حیات آکادمیک امروزی لازم میبینم دارد. به ندرت کتاب نوشته و بیش از کتاب مقاله منتشر کرده و بیش از مقالههایی که به نشریات داده، در کنفرانسها مقاله ارائه کرده است
ریوکا فلدهای (Rivka Feldhay) متولد سوم سپتامبر ۱۹۴۷ (یازده شهریور ۱۳۲۶)، اسراییلی و دارای دکتری تاریخ علم از دانشگاه عبری قدس است. او در موسسهی کوهن (موسسهی کوهن برای تاریخ و فلسفهی علم و ایده) در دانشگاه تلآویو دانشیار است. با وجود این که اسراییل را نماد بی رقیب پلشتی و پلیدی میدانم او برای من به دلیل شیوهی پژوهش و زندگی آکادمیکش محترم است.
فلدهای هیچ وقت الگوی من نبوده، اما تطابق بالایی با آنچه من برای یک حیات آکادمیک امروزی لازم میبینم دارد. به ندرت کتاب نوشته و بیش از کتاب مقاله منتشر کرده و بیش از مقالههایی که به نشریات داده، در کنفرانسها مقاله ارائه کرده است. وقت نوشتن حرف حساب میزند و به حرفهایش آب نمیبندد و به تعبیر من و بر خلاف بسیاری از دانشگاهیان حرف مفت نمیزند. با او پیش از نوشتن پایاننامهام و به واسطهی کتاب درخشانش به نام «گالیله و کلیسا» آشنا شدم.
او در نوشتههایش بر تاریخ علم در پایان قرون وسطی و عصر نوزایی و آغاز روشنگری متمرکز است و در این موضوع حرفهایی دارد که نه تنها نو هستند که بسیار راهگشا نیز هستند. او به تصویرهای رایج اردوگاههای کلیسای کاتولیک و مجلههای ترویج علم برای کودکمغزها تسلیم نمیشود و تصویری با جزئیاتی آموزنده از ماجرای گالیله دارد که برای امروز ما نیز درسهایی کارآمد دارد.
امروز تصادفا به یادداشتی از او برخوردم با عنوان «ارزیابی حرفهای یا تعقیب سیاسی؟» (Professional Evaluation or Political Persecution) که اگر بخواهید میتوانید با یک جستوجوی ساده در گوگل بیابیدش. تاریخ انتشار متن ۹ مهر ۱۳۹۱ (۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲) است. موضوع متن هم گزارشی است از فشارهای سیاسی راستگرایان اسراییلی بر اعضای آکادمی که از لحاظ سیاسی منظر چپگرایانه دارند و به نام ارزیابی حرفهای مورد هجوم این گروه قرار گرفتهاند.
دیدن این یادداشت دو ایده را که پیش از این هم در ذهن داشتم برایم پررنگتر کرد. اولین ایده این که در سنت دانشگاهی خارج از ایران ما تاریخ علم تجلیلی نداریم. تاریخ علم بتونهای برای پوشاندن سوراخهای عقدهی افتخار مردم نیست. تاریخ علم را شاخهای از تاریخ اندیشه میدانند و روایتهای مختلف را گرد میآورند تا اگر بشود برای امروز ازش درس بگیرند و راههای رفته را دوباره طی نکنند. اگر فلدهای میتواند حرف نوی دربارهی گالیله بزند تنها به دلیل هوش و پشتکار و تلاش خودش نیست. پیش از او روایتهای جریان اصلی را نوشتهاند و او حالا میتواند آن روایتها را نقد کند.
اما ما در اینجا هیچ روایت جدیای از - مثلا - خیام یا خوارزمی نداریم. (یادم هست یکی از استادان متخصص روایت توصیهی اکید میکرد که موضوعم را از گالیله به خیام بگردانم. گفتم از خیام چه گفتهاند و چه میتوان گفت؟ فهرستی از متنها جلویم گذاشت. پرسیدم کدام جدی است؟ سکوت کرد.) ما تنها یک مشت متن مفاخرهآمیز سراسر چرند داریم و به همان چرندها هم هر ایرادی بگیریم به خودستیزی و بیهویتی متهم میشویم.
ایدهی دوم همان ایدهی دکتر صادق زیباکلام است که «ما چهگونه ما شدیم؟». نمیدانم ما چهگونه ما شدیم، اما میدانم تا زمانی که به جای فلدهای زیباکلام داریم، (تفاوت را نه تنها در کار آکادمیک که در متن اعتراض هر یک از این دو به رویهی آکادمیک ببینید) همین هستیم که هستیم.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰