نصف جهان:  بروس‌لي در يکي از جملات معروفش گفته است: «من از کسي نمي ترسم که ده‌هزار ضربه را يک بار تمرين کرده است، از کسي مي ترسم که يک ضربه را ده‌هزار مرتبه تمرين کرده باشد.» به همين دليل است که مدافعان و دروازه‌بانان ليگ برتر حسابي از کي‌روش استنلي مي‌ترسيدند. بازيکني که شايد فقط يک مهارت داشت و فوتبال را که بازي با پاست را بيشتر با سر بازي مي‌کرد اما همان يک مهارت را به بهترين شکل ممکن انجام مي‌داد. او اين کار را آنقدر انجام داد تا آقاي گل ليگ برتر ايران شد و تيمش را هم يکي از مدعيان قهرماني کرد.

کي‌روش بر اساس آمار از 83 ضربه‌اي که به سمت دروازه زد 16 ضربه را تبديل به گل کرد و با نرخ تبديل شوت به گل 20 درصد آمار تقريباً خوبي از خود به جاي گذاشت. از 16 گل او به جز سه گل که با ضربه پا به ثمر رسيده بقيه گل‌ها از ضربه سر يا پنالتي کي‌روش به دست آمده که آمار منحصر به فردي محسوب مي‌شود. او حدود 35 درصد گل‌هاي تيمش را به ثمر رسانده که نشاندهنده نقش پررنگ او در نايب‌قهرماني سپاهان است. البته به غير از اين 16 گل اگر ضربات سري که باعث شده مالکيت توپ به سپاهان رسيده و بازيکنان ديگر در موقعيت گلزني قرار بگيرند را هم حساب کنيم کي‌روش نقش کليدي‌تري در تيم قلعه‌نويي پيدا مي‌کند.

اين آمار مربوط به بازيکني است که پيش از حضور در ايران اصلاً بازيکن ويژه‌اي نبوده است. نه اسم و رسمي داشته و نه در باشگاه معتبر و يا حتي نام‌آشنايي بازي کرده است. نگاهي گذرا به کارنامه بازيگري او نشان مي‌دهد که احتمال داشت فردي که پاي او را به ايران باز کرده به دليل معرفي بازيکن بي‌کيفيت به باشگاه ذوب‌آهن مورد مؤاخذه قرار گيرد. بازيکني که بيشتر سال‌هاي بازيگري‌اش را در تيم‌هاي قرضي گذرانده و هيچ عملکرد ويژه‌اي هم نداشت. پيش از حضور در ذوب آهن فقط در يک فصل تعداد گل‌هاي زده‌اش قابل قبول بود و توانست براي پايساندوي برزيل هشت گل به ثمر برساند. اتفاقات اما جور ديگري پيش رفت و او آقاي گل فوتبال ايران شد.

اين مهاجم 30 ساله با اين کارنامه گمشده قلعه‌نويي بود. اينکه چه توانايي‌اي داريد يک بحث است و اينکه در چه جايي قرار مي‌گيريد بحث مهمتري است. کي‌روش با آمدن به ايران در جايي قرار گرفت که انگار مخصوص همانجا ساخته شده بود؛ نوک خط حمله تيم اميرقلعه‌نويي. همين اتفاق کافي بود تا او از يک مهاجم درجه چندم به مهاجمي تبديل شود که حالا گفته مي‌شود براي تمديد حسابي ناز مي کند. انگار مهاجم برزيلي اعتقاد دارد که گل‌هايش در اين دو فصل بستگي به توانايي‌هايش داشته و خيلي به اهميت جايي که در آن قرار گرفته اعتقادي ندارد! مسئله‌اي که احتمال دارد در صورت رفتن به تيم ديگري متوجه آن بشود. اتفاقي که به نفع هيچيک از طرفين نخواهد بود. قلعه‌نويي قطعاً بدون بازيکني که با گل‌ها و پاس‌گل‌هايش براي او در فصل گذشته 16 امتياز گرفته دچار مشکل خواهد شد و در هيچ تيم ديگري هم مثل همه تيم در خدمت مهاجم سرزني مثل کي‌روش نخواهد بود. اين جدايي شايد بزرگ ترين ضرر کارنامه ورزشي مربي و بازيکن باشد.