نصف جهان: مديران و مربيان ورزشي کشور معمولاً از رسانه‌ها و اهالي زحمتکش اين عرصه استقبال چنداني نمي‌کنند. با وجود اينکه بارها عنوان شده است که رسانه‌ها نماينده اذهان عمومي جامعه و به نوعي زبان گوياي هواداران ورزش براي روشن شدن ابهامات و سئوالات مرتبط با دنياي ورزش مي‌باشند هنوز هم بسياري از اهالي ورزش با بي ميلي از کنار رسانه‌‌چي‌ها عبور مي‌نمايند و دوست ندارند با آنها گپ بزنند. دنياي فوتبال با جذابيت و ويژگي هاي منحصر به فردش ميدان فراخ‌تري براي رسانه‌ها براي خودنمايي و پرداختن به مسائل چالشي دارد. در کنار اين موضوع دعواي رسانه‌اي ها با اهالي فوتبال هم بيشتر است و معمولاً بخش اعظمي از فوتبالي ها رابطه‌ خوبي با اهالي رسانه ندارند.

کاري به دوستي هاي متداول و مرسوم که ميان برخي از رسانه‌ها و اهالي فوتبال وجود دارد نداريم ما به آن بخش از مسئله مي‌پردازيم که منجر به رويارويي رسانه و جامعه فوتبال شده است که چرا رسانه و اهالي فوتبال نمي‌توانند با هم حرف بزنند و گفتمان داشته باشند چون به شدت در اين زمينه ضعف وجود دارد و به عقيده‌ اهل فن هنوز رسانه‌اي ها موفق نشدند خيلي در مسائل جدي فوتبال ايران ورود کنند و به اصطلاح هنوز در سئوالات کليشه‌اي و تکراري مانده‌اند به عبارتي ديگر رسانه‌ها بيشتر در حول و حوش حاشيه‌هاي فوتبال مي‌چرخند تا سئوالات و ابهامات جدي‌تر و مبتلا به فوتبال ايران.

در جايي خواندم که گابريل کالدرون، سرمربي پرسپوليس از اينکه خبرنگاران حاضر در کنفرانس‌هاي مطبوعاتي تنها از ترکيب، تعويض‌ها و گلزني هاي مداوم ترابي سئوال مي‌کنند دلخور است و دعا مي‌کند بازيکنان ديگري هم در امر گلزني به تيم کمک کنند چون ديگر خسته شده اينقدر خواسته براي اهالي رسانه مشخص کند تيم تنها به ترابي وابسته نيست و گلزني ترابي به تاکتيک‌هاي او ربط دارد. امير قلعه‌نويي هم بارها و بارها از نوع پرسش خبرنگاران ناراحت شده و حتي کار به جاهاي باريک و درگيري هم کشيده شده است قلعه‌نويي معتقد است که رسانه‌ها مي‌خواهند جوري وانمود کنند که امير قلعه‌نويي براي مربيگري چيزي ندارد و نتيجه‌گيري هاي تيم‌هاي او به مسائل ديگري مرتبط است و يا تنها اوت دستي و سانتر از جناحين تاکتيکي است که قلعه‌نويي از آن بهره مي‌برد. اين موارد براي ساير مربيان هم به نوعي و شکلي ديگر تکرار شده است، رويارويي مديران فوتبالي با رسانه‌ها هم اصلاً خوب نيست چون بسياري از مديران حتي حاضر نيستند به سئوالات معمولي خبرنگاران جواب دهند. چون معتقدند خبرنگاران فقط سئوال تکراري و حاشيه‌اي مي‌پرسند و به امور کلان و کارهاي اجرا شده کاري ندارند.

اين همه تنش و اختلاف نتيجه‌ چيست؟ آيا واقعاً رسانه‌ها تنها به امور پيش پا افتاده و تکراري مي‌پردازند؟ آيا تنها اهالي فوتبال مقصر اين اتفاقات حاشيه‌اي هستند يا رسانه‌ها هم مقصرند اما به دليل قدرت رسانه‌اي و چگونگي پردازش اين اختلافات در ذهن هواداران جا انداخته مشکل فوتبال هستند که اين همه تنش و درگيري در کنفرانس‌هاي مطبوعاتي به وجود مي‌آيد چون وقتي از آنها در مورد ضعف‌ها سئوال مي‌شود به هم مي ريزند و به فکر فرار و عدم پاسخگويي هستند، آيا لازم نيست اهالي رسانه‌ها هم گاهي کلاه خود را قاضي کنند و حداقل به نوع پرسش و سئوالاتي که در ذهن دارند فکر کنند که واقعاً وارد شدن به يک موضوع خاص که خيلي هم تکراري شده تا چه اندازه لازم است، آيا وقتي از کالدرون در مورد ترابي و استراماچوني در مورد قائدي سئوال مي‌کنيم که چرا فقط اين دو بازيکن در تيم‌هاي شما گلزني مي‌کنند و هرگز به اين موضوع فکر نميکنم که اين دو بازيکن که از کره‌ مريخ نيامده‌اند و زير نظر اين دو مربي کار کرده‌اند و به بلوغ و تکامل دست يافته‌اند؟ پس بهتر نيست سئوال خود را به شکلي ديگر مطرح کنيم. وقتي امير قلعه‌نويي با تاکتيک‌هاي مد نظر خود نتيجه مي‌گيرد و تيمش در صدر جدول قرار دارد و در هر تيمي هم بوده جزو مدعيان ليگ برتر بوده است چگونه از سئوال خبرنگاران به هم نريزد وقتي او متهم به نداشتن علم فوتبال مي‌کنند و يا پيروزي و موفقيت‌هاي او را به مسائل حاشيه‌اي و غير اخلاقي ربط مي‌دهند. قابل توجه اهالي محترم رسانه، وقتي به ديگران جوال دوز مي‌زنيم به خودمان هم سوزنکي بزنيم تا درک بهتري از شرايط موجود در فوتبال ايران داشته باشيم. هميشه خود را محق دانستن و ديگران را باطل خطاب کردن هم خوب نيست و يا نبايد به بهانه‌ نماينده‌ اذهان عمومي بودن به هر دليلي براي خراب کردن ديگران متوسل شويم‌‌. سئوالات پر مغز و نو قطعاً با پاسخ‌هاي نو و جديد روبه رو خواهد شد پر بار شدن کنفرانس‌هاي مطبوعاتي تنها به عهده‌ مربيان نيست بلکه بايد سئوال کنندگان هم از مسائل کليشه‌اي و تکراري عبور کنند و وارد مقولات تازه‌اي شوند و اميدوار باشند در مورد ارتباط رسانه و اهالي فوتبال و ورزش اتفاقات خوبي رخ دهد.