نصف جهان: اولين مسابقه آبي‌پوشان پايتخت در ليگ برتر فصل نوزدهم در شهر تبريز با اولين باخت استراماچوني با استقلال در يک بازي رسمي همراه شد. پس از آنکه بازي به پايان رسيد استراماچوني به شدت از عملکرد و رفتار مديران باشگاه ناراحت بود که نتوانسته يا نخواسته بودند مترجم مورد اطمينان او را در کنارش قرار دهند، با وجود اينکه بازي با باخت استقلال همراه شد اما مربي جوان و محبوب ايتاليايي آبي‌ها موفق شد با سخنان خود دل هواداران استقلال را مال خود کند او گفت مي‌ماند و استقلال را مي‌سازد حتي اگر نخواهند و دوست نداشته باشند. همين جملات کوتاه کافي بود تا استراماچوني براي هواداران استقلال به يک سرمربي خاص و ويژه تبديل شود. اعتماد بين او و هواداران شکل گرفت و استقلال با استراماچوني راه خود را در ادامه‌ مسابقات پيدا کرد. همين موضوع باعث شد تا هواداران حساب مديران باشگاه را از کادر فني جدا کنند و در تمام مدت حضور استراماچوني در استقلال خواهان استعفا و برکناري فتحي و اعضاي هيئت مديره باشگاه باشند. در حالي‌که نبايد اينگونه مي‌بود چون مديران استقلال هم براي رسيدن استقلال به چنين شرايطي کارهايي انجام داده بودند، اما عملکرد ضعيف مديرعامل استقلال به دليل کارنابلدي و اشراف کامل بر روند مديريت باشگاهي چون استقلال باعث شده بود تا هواداران سهمي براي او در کسب پيروزي‌ها و موفقيت‌هاي تيم قائل نباشند. فتحي تنها وعده مي‌داد و در انجام آن وعده‌ها نااميدکننده ظاهر مي‌شد، اما در اين سوي ماجرا استراماچوني نشان داده بود که حرفه‌اي و کاربلد است و در کنار اين موضوع متعهدانه به قرارداد و کارش عشق مي‌ورزيد، و همين موضوع کار را براي مديران استقلال سخت و سخت‌تر مي کرد. ايراد بزرگ مديران باشگاه عدم آشنايي به آداب و مناسبات مديريت در فوتبال حرفه‌اي و چگونگي برخورد با يک مربي حرفه‌اي بود. در واقع استراماچوني خواسته‌هاي زيادي نداشت او يک زمين تمرين مناسب، عمل کردن به تعهدات در موعد مقرر و توجه به نيازهاي واقعي تيم را از سوي مديران باشگاه مي‌خواست. در تمام مدت حضورش در ايران حتي براي يکبار مرخصي خارج از عرف و برخلاف قراردادي که به امضا رسانده بود نرفت. اين تعهد کاري و حساسيتي که اين مربي ايتاليايي روي کارش داشت تنها مي‌توانست با يک بي تدبيري و بي توجهي از سوي مديران کارنابلد استقلال خدشه‌دار شود که بالاخره هم اين‌گونه شد. بحث اصلي ما در بيان اين مطالب اين است که اگر ما بعضاً رفتارهاي خارج از عرف و برخلاف تصور از سرمربيان خارجي تيم‌هاي فوتبال و حتي ساير رشته‌هاي ورزشي مشاهده مي‌کنيم در واقع مقصر اصلي اين اتفاقات ندانم کاري و عدم اشراف کامل مديران باشگاه‌ها بر روند مديريت و عملکرد درست در يک همکاري حرفه‌اي است.

اين دوستان هرگز نتوانسته‌اند با طرف مقابل يک قرارداد درست و درمان منعقد کنند و هميشه در بستن قرارداد طوري عمل کرده‌اند که طرف خارجي بتواند به آساني نقش آفريني بيشتري در برخورد با اجراي مفاد قرارداد منعقده داشته باشد. مگر مي‌شود که يک سرمربي که تحت قرارداد با يک باشگاه است به راحتي از فسخ قرارداد و عدم همکاري در هر مقطع زماني سخن به ميان آورد. به عبارت ساده‌تر جاي کارفرما و مستخدم عوض مي‌شود.

استقلال استراماچوني را از دست داد و هر آن امکان دارد که کالدرون هم همان راهي را برود که همتاي ايتاليايي‌اش در استقلال رفت. تا زماني که مديران ما خود را به دانش روز براي مديريت نوين و چگونگي انعقاد قرارداد با مربيان و بازيکنان خارجي و حتي داخلي مسلح نکنند آش همين آش و کاسه همين کاسه است.

اين مطلب باعث شده تا هواداران هم هيچگاه حرف مديران باشگاه‌هاي خود را باور نکنند حتي اگر حق با آنها باشد چون مديران باشگاه‌ها با ندانم کاري، تعلل و سهل‌انگاري در انعقاد قرارداد و چگونگي مديريت درست باشگاه‌هاي تحت مديريت خود را با چالش و معضل روبه رو کرده‌اند تا هيچکس حرف آنان را باور نداشته باشد.