قهرمان ووشوی ایران:
کد خبر: ۲۱۴۱۴۱
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۰

نصف جهان: کم و بیش همه داستان زندگی سخت خانواده منصوریان به ویژه شهربانو را شنیده‌ایم. شهربانو از همان کودکی زندگی پرتلاشی را از سر گذرانده است. سیب چینی در باغ‌های مردم، مستخدمی و لاستیک جمع کردن از کف خیابان، کارهایی بوده که او برای معاش زندگی و رسیدن به هدف‌اش انجام داده است. اما او می‌گوید این کارها را با لذت انجام داده است.

او در ابتدای پانزدهمین قسمت برنامه «نفس» درباره دوران نوجوانی و شروع فعالیت ورزشی‌اش گفت: من در دوازده سالگی به عنوان مستخدم وارد یک خانه‌ای در شیراز شدم. نزدیک مهر بود و آن خانواده به من پیشنهاد دادند که به مدرسه بروم اما از آنها خواستم به جای مدرسه به باشگاه بروم؛ نزدیک آن‌جا یک باشگاه برای ورزش کاراته بود، زمان‌هایی که برای خرید خانه به بیرون می‌رفتم، یواشکی می‌رفتم و از پشت در آن‌ها را نگاه می‌کردم؛ هر وقت در تلویزیون می‌دیدم که دخترها مدال طلا می‌گیرند با خودم می‌گفتم، اگر من آن‌جا بودم همه آن‌ها را می‌زدم و همین اتفاق هم افتاد. وقتی در باشگاه ثبت نام کردم طی هفته اول توانستم خودم را به مربی ثابت کنم.

او ادامه داد: هیچ وقت نگفتم چرا جایگاه من این‌جاست؛ من از کارم، این‌که روی پا خودم ایستاده بودم و خرج خانواده را می‌دادم، لذت می‌بردم. بعد از چند سال خسته شدم، دلم می‌خواست کنار خانواده‌ام باشم و با خواهرهایم بزرگ شوم؛ بنابراین تصمیم گرفتم به سمیرم برگردم.

این قهرمان جهان ضمن تاکید بر شرایط مالی زندگی‌شان و هزینه‌های زیاد ورزشی‌اش، بیان کرد: این را شاید در هیچ برنامه‌ای نگفته باشم، هفته‌ای سه جلسه به یک باشگاه در اصفهان می‌رفتم؛ در آن‌جا مربی هر دفعه من را برای هوگو و دستکش نداشتن دعوا می‌کرد یا من شهریه را نداشتم که بدهم و از دست منشی فرار می‌کردم، او هم جلو همه من را دعوا می‌کرد. همیشه با استرس وارد باشگاه می‌شدم البته آن‌ها شرایط مالی من را نمی‌دانستند؛ گاهی اوقات یک گونی از خانه برمی‌داشتم، لاستیک‌ها را جمع کرده و می‌فروختم تا کرایه اتوبوس را بدهم؛ شرایط سختی داشتم اما به هدفم نگاه می‌کردم.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو