پ
وقتي بازيگران مجبور به بازي در سکانسي مي شوند که به آن علاقه ندارند
کد خبر: ۱۱۳۲۵۱
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۵

نصف جهان: گاهي بازيگران براي سنگ تمام گذاشتن در يک سکانس، حاضرند هر کاري را انجام دهند. اما اگر آن کار نامناسب باشد و آن سکانس در تاريخ سينما ماندگار شود چيزي جز پشيماني براي بازيگر باقي نمي گذارد. گاهي بازي در بعضي سکانس ها تبديل به کابوس يک بازيگر مي شود و ممکن است او تا پايان عمر از ايفاي نقش در آن سکانس احساس پشيماني کند. مثل سکانس هاي خشونت خانگي در سريال «دروغ هاي کوچک بزرگ» که «نيکول کيدمن» از بازي در آن ابراز پشيماني کرده است. در اين مطلب، چند مثال از اين سکانس ها را خواهيد ديد.

برت رينولدز/ «بازماندگان»

فيلم سينمايي «بازماندگان» يک درام کلاسيک درباره انسان در برابر طبيعت (يا ديگران) است. در صحنه اي، «برت رينولدز» سوار بر يک قايق در حال نزديک شدن به آبشار است و قرار است از آن آبشار سقوط کند.

کارگردان در نظر داشت از يک مانکن براي اين سکانس استفاده کند اما «رينولدز» اصرار داشت خودش بازي کند. نتيجه آنکه در اثر سقوط از آبشار، استخوان لگن او به طرز وحشتناکي شکست و بدتر آنکه در اين صحنه اصلا مشخص نيست يک انسان واقعي در حال افتادن است. به گفته خودش، سر و شانه اش به صخره ها مي خورد و لباس هايش پاره شدند و ديگر چيزي متوجه نشد تا در بيمارستان به هوش آمد.

جيم کري/ «کيک اَس»

«کيک اَس2» يک فيلم اکشن-کمدي است که سال 2013 اکران شد. «جيم کري» دراين فيلم نقش «سرهنگ استارز اند استريپ» را بازي کرده است. او مدتي بعد از اتمام فيلمبرداري، از خشونت زياد فيلم ابراز ناراحتي کرد. «جيم کري» که از فاجعه تيراندازي دبستان «سندي هوک» بسيار متأثر بود؛ ضمن عذرخواهي از همه عوامل فيلم گفت که از بازي در اين فيلم شرمسار نيستم اما حوادث اخير، تغييراتي در من ايجاد کرده است.

بروس کمپبل/ «مرده شرير2»

فيلم «مرده شرير2» يک حمام خون به تمام معناست و بازيگر نقش اول «بروس کمپبل» تمام مدت غرق در خون است. در يکي از سکانس هاي فيلم که خون زيادي روي او ريخته مي شود، به گفته خودش تمام مدت احساس خفگي داشته است. ظاهراً کارگردان از 55 گالن خون مصنوعي براي آن سکانس استفاده کرده بود. «کمپل» اظهار کرد تا هفته ها از بيني اش لخته خون بيرون آورده است. او مي گويد از اينکه تمام مدت خون مصنوعي روي بدنم بود احساس بيچارگي مي کردم ولي تقصير خودم بود که نقش را پذيرفته بودم.

دنزل واشينگتن/ «اکولايزر»

در فيلم «اکولايزر» محصول سال 1980 «دنزل واشينگتن» در نقش يک مأمور سابق «سي آي اِي» به نام «رابرت مک کال» است که در يک ابزارفروشي کار مي کند. «دنزل واشينگتن» در مصاحبه اي گفت که تصويربرداري درگيري هاي فيلم سه روز متوالي به مدت 13 ساعت بود و براي او ايفاي نقش يک قهرمان که در باران کاملاً خيس شده و عوامل فيلم را مي بيند که همگي با کت و باراني آسوده نشسته اند، دشوار بوده است.

کرت راسل/ «8نفرت انگيز»

فيلم «8نفرت انگيز» به کارگرداني «کوئنتين تارنيتو» پر از لحظه هاي خشم و خشونت است. بعضي عقيده دارند که فيلم ضد زن است، بعضي آن را پر از ديالوگ هاي تحقيرآميز و نژادپرستانه ديدند و بعضي نمي توانند با ميزان خشونت آن کنار بيايند. در اين فيلم، «جنيفر جيسون لي» در نقش زني به نام «ديزي» است که وقتش را با نواختن گيتار و خواندن تصنيف هاي قديمي سپري مي کند. در سکانسي از فيلم، «کرت راسل» با عصبانيت گيتار را از دست او مي گيرد و آن را مي شکند. اما «راسل» نمي دانست که گيتاري که شکسته، يک گيتار آنتيک گرانقيمت مربوط به دهه 60 ميلادي است و ارزش آن حدود 40 هزار دلار است. «جنيفر جسيون لي» در مصاحبه با «بيلبورد» گفت که «راسل» وقتي قضيه را فهميد خيلي ناراحت شد و اين سکانس براي اين فيلم خيلي گران تمام شد.

مارگو رابي/ «جوخه خودکشي»

شخصيت «هارلي کويين» با بازي «مارگو رابي» بهترين قسمت اين فيلم است. اما خودِ «مارگو» اوقات بدي را در روند فيلمبرداري پشت سر گذاشته است. به گفته خودش، لباس نامناسب و دستبند و بازوبندش برايش ايجاد مزاحمت کرده است. او در مصاحبه اي با «واشنگتن پست» در پاسخ به اين سئوال که از کدام سکانس ناراضي است بي وقفه گفت سکانسي که در آن «هارلي» به درون يک مخزن پر از مايعات سفيد مي پرد و تمام بدنش پوشيده از آن مي شود. او افزود: «اين کار، ناخوشايندترين کاري بود که در زندگي ام انجام دادم زيرا آن مايع چسبناک بود و در گوش و بيني ام فرو رفت و احساس خفگي مي کردم. و وقتي چشم هايم را باز کردم يک لايه سفيد روي کره چشمم را پوشانده بود و هيچ چيز نمي ديدم.»

زوئي دويچ/ «نقشه ريختن»

ژانر کمدي-رمانتيک اين روزها کمرنگ شده است. با آمدن فيلم(Set It Up) از «نتفليکس»، نظر منتقدان و بينندگان به دو کارمند که در تلاشند براي پيشرفت شغلي خود، مديرانشان را به هم نزديک کنند، جلب شد. کارمندهايي که در نهايت خودشان عاشق هم مي شوند. در يکي از سکانس ها که «زوئي» و «گلن پاول» قرار است با هم پيتزا بخورند؛ «زوئي» در يک چشم به هم زدن چهار برش پيتزا را مي خورد و در سکانس هاي بعد حالت تهوع مي گيرد. او در مصاحبه اي گفت که فکر کردن به اينکه «گلن» چقدر آرام و بادقت غذا مي خورد و من چقدر با عجله غذا را بلعيدم خجالت آور بود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰