سعید حدادیان در واکنش به شایعه صدور چک‌های ۲۰ میلیونی به نام مداحان گفت: از سال ۷۲ تاکنون، برای مداحی صحبتی از پول نکرده‌ام. همچنین اگر چکی به نام سعید حدادیان باشد به من نمی‌دهند، چون اسم من در شناسنامه «علی‌اصغر» است!

به گزارش انتخاب سعید حدادیان می گوید: برای اطلاع آنهایی که این شایعه را دست به دست می‌کنند، باید بگویم در حال حاضر، کل موجودی بنده در بانک تجارت حدود شش میلیون و 500 هزار تومان و در بانک ملی ایران هم یک میلیون و 800 هزار تومان است. وی اظهار داشت: بنده از سال 1372 تاکنون، برای مداحی در دستگاه امام حسین(ع) نه صحبتی از پول کرده‌ام و نه پولی بابت این امر گرفته‌ام. علاوه بر این به شایعه سازان عرض می‌کنم اگر چکی به نام سعید حدادیان باشد به من نمی‌دهند، چون اسم من در شناسنامه «علی‌اصغر» است!

این مداح ابراز داشت: بنده کارمند هستم و با همان حقوق کارمندی زندگی‌ام را می‌گذارنم و از اعتباری که دارم در مجالس خرج می‌کنم، حتی از جیبم هم خرج می‌کنم. محرم امسال هم فقط یک جلسه رزمندگان اسلام غرب تهران در مهدیه امام حسن مجتبی (ع) می‌روم که این بزرگواران اگر پولی از من نگیرند، خیالتان راحت که پولی هم نمی‌دهند!

وی گفت: گفته‌اند این پول را برای کمک به هیئت داده‌اند! من عرض کردم به دست ما نرسیده است. اگر می‌خواهند از لحاظ مالی به هیئت‌ کمک کنند باید به مسئولان هیئت بدهند و ربطی به من ندارد و روح و جسم و جان من از چیزی تحت عنوان چک 20 میلیون تومانی بی‌خبر است.

حدادیان عنوان کرد: بنده واقعاً از مال و جان و خانواده‌ام برای برپایی جلسات امام حسین (ع) مایه می‌گذارم و خدا را خوش نمی‌آید که با این خستگی و کوفتگی، این شایعه‌ها برای ما ساخته شود.

وی با بیان اینکه تلاش این شایعه پراکنان فقط به اینجا ختم نمی‌شود، خاطرنشان کرد: یکی از آقایان مداح اهل اصفهان که 20 سال از من کوچک تر است، ترانه‌ای را که قبلاً یکی از خواننده‌های خانم زمان طاغوت خوانده، بازخوانی کرده است بعد در زمان فتنه 88 شبکه‌های ماهواره‌ای عکس مرا نشان دادند و این صدا را پخش کردند و گفتند حدادیان است!

وی ادامه داد: داشتم برای حضرت قاسم(ع) شعری می‌گفتم که این خبر به من رسید و حقیقتاً به لحاظ روحی اذیت شدم، نه فقط برای خودم بلکه برای اینکه چطور یک عده در محرم دلشان می‌آید دست به چنین کارهایی بزنند. من یکبار به اشرافیگری مسئولان رده بالا اعتراض کردم، رفتند یک عکس پیدا کردند که در هتل درویشی مشهد دارم قهوه می‌خورم، در حالی که بچه‌های شاعر شهرستان ادب داشتند مرا به جلسه‌ای می‌رساندند در مسیر گفتند حاج‌آقا اجازه بده یک قهوه هم به شما بدهیم. بعد عده‌ای عکس آن قهوه خوردن را گذاشتند به عنوان اشرافیگری بنده.