روايت کمال تبريزي از تسخير لانه جاسوسي به دست دانشجويان پيرو خط امام(ره) در سال 1358
کد خبر: ۱۴۴۸۸۸
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۲

نصف جهان: کمال تبريزي را همه با برند سينمايي اش مي شناسند اما او در ماجراي اشغال سفارت آمريکا هم حضور داشته است. تبريزي مي گويد حضورش در اين ماجرا بابت انعکاس تصويري رويداد در قالب فيلم و عکس بود و جنبه سياسي نداشت و گردانندگان اصلي هم در همين حد از او انتظار داشتند. اما به هر حال او مشاهدات دست اولي از داخل سفارت وقت آمريکا در تهران دارد. اين کارگردان مشهور سينما درباره رويداد اشغال سفارت آمريکا در 13 آبان 58 با «خبرآنلاين» گفتگوي مفصلي انجام داده است که بخش هايي از آن را مي خوانيد.

* عده‌اي از دانشجويان دانشگاه‌هاي مختلف اعم از صنعتي، پلي تکنيک، تهران، بسياري از دانشگاه‌هاي معروف در قالب انجمن هاي اسلامي ايده اي را طراحي کردند که در روز 13 آبان سفارت آمريکا را اشغال کنند. البته در اين ماجرا تنها دانشگاهي که همراهي نکرد دانشگاه علم و صنعت بود که آقاي احمدي نژاد در انجمن اسلامي آن دانشگاه بود زيرا آنها بر اين باور بودند بايد از سفارت شوروي شروع کنيم. البته آقاي عزت‌ا... ضرغامي هم با اينکه جزو بچه هاي پلي تکنيک بود مخالف اين حرکت بود، مي گفت اين کار درست نيست و حاضر به شرکت در ماجراي اشغال سفارت نشد.

* تصميم دانشجويان در زمينه اشغال سفارت آمريکا از اين قرار بود که طبق برنامه‌ريزي قبلي صبح زود روز 13 آبان همه دانشجويان به دانشگاه پلي تکنيک آمده بودند، دانشگاه پلي تکنيک سلف سرويسي داشت که در قسمت بالاي آن محوطه بزرگي بود که همه دانشجويان آنجا تجمع کرده بودند و توضيحاتي از سوي اعضاي شوراي مرکزي دانشگاه‌هاي مختلف شامل آقاي ميردامادي از پلي تکنيک، آقاي سيف از صنعتي شريف و بيطرف از دانشگاه تهران و... به دانشجويان ارائه مي شد با اين مضمون که «براي اشغال سفارت از خيابان طالقاني حرکت و به سمت سفارت مي رويم به آنجا که رسيديم از ديوار بالا مي رويم، قفل و زنجير سفارت را با قفل شکن مي شکنيم، وارد سفارت مي شويم، احتمالاً به دليل مقاومت‌ها درگيري‌هايي مي شود زيرا تفنگداران دريايي آنجا مستقر هستند که احتمالاً شليک و تيراندازي مي کنند، يک عده اي از بچه ها شهيد مي شوند و ما  شهدا را روي دست بر مي داريم و مي گوييم اين سند جنايت آمريکاست و از سفارت بيرون مي‌آييم و تمام». اصلاً بنا نبود دانشجويان در سفارت بمانند چون اين ذهنيت در دانشجويان وجود داشت که ما با دست خالي در مقابل تفنگداران آمريکايي کاري از پيش نخواهيم برد ضمن اينکه سفارت بخشي از خاک آمريکاست و امکان ورود به آن وجود ندارد.

* وقتي دانشجويان وارد سفارت شدند با اتفاقي رو به رو شدند که خيلي عجيب بود چون آمريکايي‌ها از داخل سفارت با واشنگتن در تماس بودند و به آنها گفته شده بود که اصلاً مقاومت نکنيد، فقط هر چه مدرک و سند وجود دارد از بين ببريد که آنها هم همه اسناد را داخل دستگاه خردکن ريخته بودند و بعد از آن تسليم شدند، البته اين موضوع را وقتي با گروگان ها صحبت کردند متوجه شدند.

* دانشجويان اصلاً فکر نمي کردند که تفنگداران سفارت مقاومت نکنند، آمريکايي ها بعد از اينکه همه چيز را از بين بردند و تقريباً همه اسناد را خرد کردند، درهاي بسته اي را که دانشجوها نمي‌توانستند باز کنند باز کردند. نکته جالب اين بود که تفنگداران دريايي با جثه‌هاي ورزيده وتفنگ هايي که داشتند بيرون آمدند، در آن زمان يکي از عکس هاي جالبي که گرفته شد عکسي بود از يکي از دانشجويان به نام شهيد علي صبوري که قد بسيار کوتاهي داشت در کنار يکي از تفنگداران آمريکايي که دستگير کرده بود که در واقع قدش تا کمر تنفگدار آمريکايي بود که در يکي از مجلات آمريکايي، احتمالاً مجله «نيوزويک» هم چاپ شد.

* اينگونه نبود که گروگان‌ها دست بسته باشند بلکه با دانشجوها تخته نرد بازي مي کردند، کتاب‌هاي دکتر شريعتي را مي‌خواندند، مثلاً يکي از دانشجويان را به خاطر دارم که براي يکي ازگروگان‌ها کتاب دکتر شريعتي را مي خواند و تحليل مي کرد. حتي با هم نقاشي مي کشيدند و غذا مي خوردند و در واقع گروگان ها و دانشجويان کاملاً با هم رفاقت و همنشيني داشتند.

* دانشجويان هيچ تجهيزاتي نداشتند و حتي بلد نبودند چگونه از اسلحه استفاده و از خود دفاع کنند. در واقع همه چيز در سفارت نمايشي بود و واقعي نبود، هيچ نيروي نظامي در سفارت نبود فقط دانشجويان بودند که به همين دليل بعد از ماجراي طبس همه گروگان ها را به شهرستان ها منتقل کردند.

*جالب است بدانيد که دانشجويان حتي بلد نبودند از دوربين استفاده و عکاسي کنند به همين دليل بود که براي طراحي ماجراي حمله به سفارت، دانشجويان سوار اتوبوس دو طبقه مي شدند و به داخل سفارت نگاه مي کردند و هرچه مي ديدند را روي کاغذ مي کشيدند تا مختصات سفارت را داشته باشند.

* البته داخل سفارت هم فضاي جالب و عجيبي و در واقع براي خودش دخمه اي بود. اتاقي به نام اتاق شيشه اي وجود داشت که دور تا دور آن شيشه بود و وقتي وارد آنجا مي شديم همه چيز از کار مي‌افتاد و وقتي حرف مي زديد هيچ صدايي بيرون نمي آمد البته کساني که داخل اتاق مي نشستند از بيرون قابل مشاهده بودند ولي وقتي وارد اتاق مي شديد ارتباط با بيرون قطع مي شد و کارکرد آن ضدجاسوسي بود و در آنجا مطالب و مکالمات top secret مطرح مي شد.

* در زيرزمين سفارت هم لابراتواري پيدا کرديم که بسيار مجهز و در نوع خود منحصر به فرد بود، آرشيو فيلم بسيار جالب همراه با پروژکتور داشتند که فيلم هاي روز دنيا را آنجا مي ديدند، لابراتوار عکاسي و تجهيزات مرتبط با آن هم در دوران خودش به قدري پيشرفته بود که ما تا آن زمان نمونه اش را نديده بوديم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار