«توفيق العاني» عضو فرماندهي حزب بعث عراق اسراري را از زمان بازداشت صدام (ديکتاتور معدوم عراق) در زندان کوبر عراق و وضعيت وي در اين زندان افشا کرد.

شبکه خبري روسيا اليوم، درباره نحوه دستگيري و مکان بازداشت صدام مي نويسد، صدام پيش از اعدام خود اعلام کرد که آمريکايي ها پس از دستگيري او، وي را مورد ضرب و شتم قرار داده و آثار ضرب و جرح در روي پاهاي او هويدا بود و با روش هاي خشونت آميزي به او مراقبت هاي پزشکي ارائه مي دادند.

اين منبع افزود: صدام بارها از ضرب و شتم خود در زمان جلسات استراحت و يا در خلال جلسات دادگاه الانفال سخن گفته بود؛ او همچنين از شخصي که آمريکايي ها را از مکان پنهان شدن او باخبر کرد، سخن گفت.

عمليات انفال، عملياتي در سال 1988 تا 1989 بود که در جريان آن نيروهاي رژيم بعث عراق که به طور مستقيم از صدام فرمان مي‌گرفتند، بيش از 180 هزار نفر شامل 80 هزار کرد عراقي را قتل‌عام کردند.

شخصي به نام صابر الدوري که مکان پنهان شدن صدام را فاش کرده بود، درباره پناه بردن وي به او گفت: من بسيار متعجب هستم که چرا صدام به منزل آن شخص (يک کشاورز) رفته در حالي که او هيچگاه اين شخص را به جشن ها و مهماني هاي خود دعوت نمي کرد.

صدام قبل از بازداشتش نگراني را در چهره کشاورزي که او را در مزرعه خود مخفي کرده بود مشاهده نموده بود و به او گفته بود، آيا چيزي تو را نگران و مضطرب مي سازد و اگر خطري را حس مي کند، او مي تواند اين مکان را تغيير دهد، اما کشاورز گفته بود که نگراني ندارد. صدام نيز گفته بود که الدوري خبرچيني نکند امکان ندارد حتي شيطان مکان مخفي شدن او را کشف کند.

شخص خبر چنين در واقع مدير دفتر عبدالحميد منشي صدام بود که به اجبار پيش از اشغال عراق بازنشسته شده بود.

اين منبع گزارش داد که آمريکايي ها در هنگام بازداشت و بازجويي صدام از روش هاي پيشرفته و جهنمي اعتراف گيري و دستگاه هاي دروغ سنج و غيره استفاده مي کردند و هيچ گونه حقوق انساني را رعايت نمي کردند. اين منبع همچنين گزارش داد: در ايام بازداشت صدام به جز ايام قبل از اعدامش با او به شدت و خشونت رفتار مي شد و اين تغيير سلوک نيز به دليل يک مترجم او به نام جرج از لبنان بود که با صدام دوست شده بود.

اين مسئول در دستگاه حزب سابق بعث عراق همچنين گفت: صدام در يکي از روزها پس از بازگشت از جلسه صدور حکم اعدام، احساس درد شديد در يکي از دستانش مي کرد به اين دليل که مأموران جلسه دادگاه با خشونت دست او را گرفته تا او را از فرياد زدن در جلسه در اعتراض به حکم دادگاه الدجيل منع کنند.روزي که دادگاه حکم اعدام صدام را صادر کرد هوا طوفاني و باراني بود و صداي رعد و برق شنيده مي شد و او گمان مي کرد که اينها صداي انفجارهاي عمليات نيروهاي عراقي و وفادار به او در اعتراض به حکم اعدام بود و از من و صابر الدوري پرسيد آيا صداي انفجارها را مي شنويد؟ اما پس از صدور حکم اعدام صدام، عمليات گروه هاي عراقي کاهش يافته بود، چرا که سازمان القاعده از انجام عمليات به نفع بعثي ها مي ترسيد.