پ
کد خبر: ۱۹۷۶۱۵
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۷

نصف جهان: مهران مدیری از ابتدای سال۱۴۰۰در نقطه شروع ورود به چهارمین دهه فعالیت به عنوان یک کارگردان و بازیگر کمدی، با فصل دوم سریال «هیولا» به میدان آمد.

«هیولا» مهمترین سریال مدیری در دهه ۹۰ نام گرفت، سریالی که هم به لحاظ فیلمنامه اثر قابل قبولی بود و هم به لحاظ شخصیت پردازی و انتخاب بازیگران موجه به نظر می رسید.

در عین حال نگاه انتقادی منحصر به فردی داشت. مجموع این شرایط باعث شد با اقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه رو شود.

طبیعتا انتظار می رفت مدیری با همان دست فرمان پیش رود و «دراکولا» را به عنوان مکملی جذاب برای «هیولا» به میدان بیاورد.

در حال حاضر فقط چهار قسمت از «دراکولا» توزیع شده و راه زیادی دارد تا خودش را اثبات کند اما در چهار قسمت ابتدایی، هنوز به اندازه کافی قدرتمند ظاهر نشده است.

 

فیلمنامه

یکی از مهمترین دلایل موفقیت «هیولا» به فیلمنامه دقیق و حساب شده آن برمی گشت. مهران مدیری و پیمان قاسمخانی ۱۱ سال بعد از آخرین همکاریشان در «مرد هزار چهره»، برای ساخت «هیولا» مجددا در کنار هم قرار گرفتند.

داستان هیولا یک کل منسجم معنادار بود كه در ابتدا، میانه و پایان، کاملا حساب شده پیش می رفت.

در چهار قسمت ابتدایی دراکولا اما هنوز نمی دانیم قرار است با چه داستانی روبه رو باشیم. مرگ کامروا، دستگیری هوشمند، کشف راز ازدواج دوم کامروا یا شوآف او در مهرورزی به کودکان، وقایعی پراکنده اند که بدون انسجام و یک خط فکری مشخص پیش می روند.

 

موقعیت

جذابترین موقعیت پیش برنده سریال «هیولا»، قرار گرفتن شخصیت با شرافتی مثل هوشنگ شرافت در جایگاهی کاملا متضاد با عقاید و سبک زندگی اش بود.

او به عنوان معلمی ساده حالا باید پا روی شرافتش می گذاشت و پول های تقلبی خرج می کرد، کتاب های کمک آموزشی را با موسیقی های جلف تبلیغ می کرد یا کاری می کرد که پسر خنگی مثل هوشمند در کنکور با رتبه خوب قبول شود.

 

زوج سازی

مهران مدیری در سریال هایش بارها از زوج های کمدی استفاده کرده است. در هر مورد این زوج ها ویژگی هایی داشــتند که خأل های شخصیتی یکدیگر را پر می کردند و اگر هرکدام را روی یک کفه ترازو می گذاشتیم، به لحاظ ویژگی های شخصیتی و جذابیت در یک سطح قرار می گرفتند.

درواقع زوج هایی بودند که در کنار هم یک کل واحد جذاب را تشکیل می دادند و بخش مهمی از جذابیت سریال به واسطه آنها پیش می رفت؛ اتفاقی که در«هیولا» هم شاهدش بودیم.

در «دراکولا» چمچاره و کامروا را کنار هم به عنوان زوج می بینیم. چمچاره شخصیت احمق بامزه ای است، اما نمی تواند با کامروا در یک سطح قرار بگیرد. از این روست که این زوج نمی توانند پرقدرت و جذاب باشند.

 

نگاه انتقادی

«هیولا»یک سریال تماما انتقادی بود. با ماجرای اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان و آسیبی که به قشر فرهنگی وارد شده شروع میشد و بعد کم کم به دست های پشت پرده این اختلاس می پرداخت.

کامروا به عنوان نماینده دست های پشت پرده معرفی می شد که ظاهرا زندگی موجه و ساده ای داشت، اما دم ودستگاهش تا چندین طبقه زیر زمین ادامه داشت و با اختیاراتش می توانست دست به هر اقدامی بزند. او به راحتی مناصب مهم را بین پسرش و دوستانش تقسیم میکرد و آب هم از آب تکان نمیخورد.

«دراکولا»هم در ادامه همین نگاه انتقادی ساخته شده است. کامروا بعد از آزادی مجددا سر زندگی قبلی اش برمی گردد و حالا با ورود به سایت های شرطبندی و ازدواج با زنی ثروتمند بر قدرتش اضافه کرده است.

نگاه های انتقادی یکی است، اما مسئله اینجاست که درهیولا این موارد در بستر یک داستان جذاب ارائه می شدند و در چهار قسمت اول دراکولا، مستقیم پیش روی مخاطبان گذاشته شده و ازاین روست که اثرگذاری هیولا را ندارد.

از طرف دیگر تضاد میان هوشنگ و کامروا بود که موقعیت های جذاب سریال را می ساخت. در سه قسمت ابتدایی سریال «هیولا» این موقعیت ها کاملا ساخته شده بود.

در سریال «دراکولا»، مدیری هنوز موفق به ساختن موقعیتهای جذاب و خنده دار نشده است. او به جای ایجاد چنین موقعیت هایی، صرفا تلاش کرده است با سکانس های شلوغ و کاریکاتوری نشان دادن شخصیتها ایجاد جذابیت کند.

مهمترین نقص دراکولا بعد از نداشتن یک داستان منسجم، نبود موقعیتهای کمدی بامزه است. شاید این نقص رفته رفته در سریال برطرف شود و کم کم به سمت وسوی بهتری حرکت کند، اما در چهار قسمت اول، چنین اتفاقی نیفتاده است.

 

کاراکترها

در سریال«هیولا» با چند کاراکتر جذاب روبه رو بودیم. درست است که شخصیت هوشنگ شرافت تا حد زیادی به شخصیت های ساده و درستکار آثار قبلی مدیری شباهت داشت، اما شخصیتی دوست داشتنی بود و تکلیف مخاطب از ابتدا با او روشن بود.

علاوه بر هوشنگ، شخصیت خود کامروا هم جذابیت و پیچیدگی زیادی داشت؛ مردی که در ظاهر سوار پژو می شد و خانها ش ظاهری مشابه سایر خانه ها داشت، اما در پشت این ظاهر ساده، همه کاره بود.

در کنار این ها شخصیت هایی مثل همسر و مادر هوشنگ یا خانواده چمچاره هم مکمل خوبی به حساب می آمدند. در «دراکولا» هنوز تکلیفمان با شخصیت محوری مشخص نیست.

ظاهرا ژاله به عنوان شخصیت محوری، معرفی می شود، اما رفتارهایش به قدری اغراق شده است که نمیدانیم چه طرز فکری دارد و قرار است چه داستانی را پیش ببرد.

به عنوان محور داستان ملموس و قابل درک نیست. خود شخصیت کامروا هم در فصل دوم مبهم است. با هلی کوپتر رفت و آمد می کند و خبری از زندگی با چراغ خاموش قبلی نیست، اما فعالیت های قبلی را ادامه می دهد.

 

 

برچسب ها: دراکولا ، هیولا ، مهران مدیری ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰