يک گفتگوي کاملاً متفاوت با محسن مسلمان
کد خبر: ۲۱۱۸۵
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۰

هافبک تيم پرسپوليس قبل از ده سالگي پا به توپ شده ولي نه از زمينهاي خاکي، که با تيم ملي نونهالان ايران. بازيکن سرخپوشان چندي پيش مقابل لنز دوربين «سرويس سه» حاضر شد و مصاحبه جالبي انجام داد که بخشي از آن را ميخوانيد.

دربي 4-2 چي شد که مهدي رحمتي با تو درگيري داشت؟

ما 2 بر صفر جلو بوديم و با فرشاد پا شديم و زديم به هم؛ بين دو نيمه که شد، ديدم مهدي رحمتي به سمت من مي آيد و يک چيزهايي هم در حالي که مي آمدمي گفت. وقتي جلو آمد به من گفت که چرا اين کار را انجام مي دهي و من هم در جواب گفتم خوشحالي مي کنم خب؛ بعد از اين صحنه يکسري حرف ها پيش آمد و بعد آقا کريم و نوازي آمدند.

ما مي خواهيم حرف هايي که زده شده را بدانيم؟

(مسلمان طفره مي رود).

بعد چه اتفاقي افتاد که عذرخواهي کردي؟

بعد از اين صحنه به رختکن آمديم و چون يکسري حرف ها بين من و مهدي رحمتي رد و بدل شده بود، خيلي اعصابم به هم ريخته بود. وقتي به بازي وارد شديم آقاي ترکي گفت که بخاطر شرايط ورزشگاه و اينکه هواداران آرام بشوند از مهدي رحمتي عذرخواهي کن و البته من هم عليرغم اينکه کار بدي نکرده بودم پيش آقاي رحمتي رفتم و از اوعذرخواهي کردم؛ البته در ادامه خدا کمک کرد تا گل چهارم را بزنم.

تو جوان ترين گلزن ليگ به پرسپوليس بودي.

در تيم ملي زير 14 سال بودم و مربي ما آقاي ياوري بود؛ آقاي ياوري در تيم نوجوانان ذوب آهن هم مربي بود و به من گفت که مي تواني به اصفهان بيايي و با اينکه شرايط سختي بود به اين تيم رفتم و در پايان همان سال هم قهرمان شديم. بعد از آن هم آقاي جرجويچ آمد و گفت به بزرگسالان بيا.

جورجويچ چطوري بود؛ يک مقدار راجع به او بگو؟

يک ذره خل و چل بود؛ شيش و هشت مي زد؛ خارجي هايي که آورده بودند همشون خوب بودن.

از اين خارجي هاي هپاتيتي نبودن؟

نه؛ اوکرايني نبودن (باخنده).

خاطره اي از هر کسي دوست داري بگو؟

در بازي هاي گوانگجو ما سه بازيکن بزرگسال داشتيم؛ مهدي رحمتي، سيدجلال حسيني و غلامرضا رضايي. فکر مي کنم از تمام بازيکنان اين سفر هم که بپرسيد اين سفر را بهترين خاطره و مسافرت ورزشي خود بدانند. آقاي غلام پيرواني در اين سفر مشکل ميگرن داشت و عاشق بستني هم بود. ما براي خوردن غذا به رستوران بزرگي مي رفتيم که يک يخچال بزرگ بستني هم داشت که فوتباليست ها بعد از غذا بستني بخورند. آقا غلام هم بستني که مي خورد ميگرن او عود مي کرد ولي عاشق بستني بود. از آقا اميرحسين خيلي حساب مي برد و بخاطر همين به بچه ها مي گفت که جلوي من بايستيد تا بستني بخورم. بعد يک بستني مگنوم بر مي داشت و تمام بستني مگنوم را در دهانش قرار مي داد و چوب آن را بيرون مي کشيد؛ فکر مي کنم عصب هاي سرش مي ترکيد(با خنده).

کتاب چي مي خوني؟

اصلاً صحبتش را نکنيد. آخرين کتابي که خوندم زمان مدرسه بوده فکر مي کنم.

اوقات فراغتت را چکار مي کني؟

يک دوستي دارم که 24 ساعته پيش من است.

محمد انصاري پرسپوليس؟

نه اون بيشتر شاه عبدالعظيم(ع) و امامزاده صالح(ع) است.

يعني در پرسپوليس محمد انصاري با کسي جور نيست؟

چرا با همه خوب است و همه دوستش دارند.

تو با فرشاد و کمال راحتي؟

فرشاد و کمال و مهدي ولي اين روزها بيشتر با مهدي طارمي هستم.

فرشاد و کمال رفتند کنار؟

نه اين روزها چون بيشتر دنبال مهدي مي روم بيشتر با مهدي ام. هنوز هم عروسي نگرفتم که برم زير يک سقف.

کت شلوار نامزديت رو خيلي مسخره کردند؟

ديگه لطف دارند مردم؛ گوني بايد مي پوشيدم فکر کنم ولي من هر چي دوست داشته باشم مي پوشم.

مثل سوشا؟

سوشا خيلي خوش تيپه.

تو اون شلوار باب اسفنجي رو مي پوشي؟

اون شلوار فکر مي کنم 20 ميليون قيمت داره. فرهنگش در ايران جا نيافتاده ولي سوشا بازيکني است که همه لباس هاش مارکه.

لباس محمد انصاري چي؟

پيراهن مي پوشه با کاپشن جيووا؛ محمد انصاري افتضاحه؛ به قرآن دارم مي گم افتضاحه؛ همين الان اگر ديد اين صحبت ها رو يک تغييري در خودش ايجاد کنه.

شايد سليقه اش اينطوري است؟

يک کتاني دارد که مال بروسلي است و با همه شلوارهايش(کتون، جين، پارچه اي) مي پوشد؛ خودش مي گويد که با آن راحت است ولي ما خدايي ناراحتيم؛ تو رو به خدا عوضش کن.

با کداميک از استقلالي ها راحتي؟

با مهدي رحمتي. من سالي که مهدي سپاهان بود 24 ساعت پيش او بودم. اصلاً از کار او نمي شود سر در بياوري؛ حتي خانمش هم نمي داند مهدي چه کار مي کند. ولي حد خودش را مي داند و اصلاً نمي گذارد با او درگير بشوي.

نظرت درباره عليرضا بيرانوند چيه؟

اگر يک ذره روي خودش بيشتر کار کند مي تواند در بهترين تيم هاي دنيا بازي کند.

گلري اش که حرف نداره؛ در مورد چيزهاي ديگر صحبت کن؟

فقط سر شام همه ساکت هستند و علي حرف مي زند. چون اين طرف ميز يک مقدار خطري است.

کيا خطري هستند؟

من و کمال، مهدي، فرشاد و رامين؛ سه رديف خاليه و بقيه يک طرف ديگر هستند.

شما علي بيرانوند رو اذيت مي کنيد؟

مگه حريفش مي شويم .

فکر مي کنم از اين آدم هايي باشد که دستش را به دستت قفل مي کند ...؟

نه بابا زبونش...

کم نمياره؟

نه اصلاً ... يک دفعه يک چيزهايي ازت مي گويد که آبرويت مي رود...

چي مثلاً؟

آدم نرمالي نيست ديگه؛ الان مثلاً به هيچکسي نگفت و دستش را گچ گرفت. خب دو روز قبل تمرين کرده بود.

شما پنج تا از کي حساب مي بريد؟

از آقا کريم.

سيدجلال چي؟

سيدجلال که احترامش و بحثش جداست و کاپيتان تيم ماست.

چطوره شخصيت سيدجلال؛ باهاش شوخي نمي کنيد؟

آخه شخصيتش طوري است که نمي شه باهاش شوخي کرد.

با چه کساي ديگه اي شوخي نمي کنيد؟

فقط سيد جلال؛ با وحيد هم شوخي نمي کنيم. شخصيتش خيلي خوب است و نمي شود با او شوخي کرد؛ خيلي پسر خوبي است.

در تيم ها معمولاً کساني هستند که اداي بقيه را در مي آورند؛ در تيم شما چه کسي اين کار را مي کند؟

زياد داريم؛ فرشاد، من، علي؛ (محسن اداي علي عليپور را در مي آورد هنگام سر زدن که دندان هايش ديده مي شود).

اداي برانکو را کسي در مي آورد؟

نه با برانکو شوخي نمي کنيم.

پاناديچ و کمک مربي ها چي؟

اونها رو که مي ترکونيم...

اداشون روهم در مياريد؟

ادا، کشتي؛ همه کار...

آدم هاي باحالي هستن؟ چه جور شخصيتي دارند؟

خيلي خوبن و مثل بعضي ها نيستند که خبر ببرند و بيارند؛ مثلاً شده ما رفتيم پيش آنها و يک چيزهايي در مورد يک شخصي گفتيم ولي پيش خودشون نگه داشتن.

قليون مي کشي ديگه؟

همه مي کشند و اينکه کسي بگويد نمي کشم دروغ است؛ ولي من نمي کشم. دو سه تا خبرگزاري خيلي به من لطف دارند و تا حوصله شان سر مي رود راجع به من مي نويسند؛ يکي که پارسال زده بود من معتاد هستم چون چشم هايم اول فصل عفونت کرده بود و گفته بود چرا پرسپوليس اين بازيکن را گرفته است.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار