«سميرا» مدتي بود با پسر جواني در کانال تگرامي آشنا شده بود و اين دوستي تا جايي پيش رفت که دختر جوان به «ايمان» علاقه پيدا کرده و پس از مدتي ماجراي ازدواج آنها مطرح شد و خيلي زود با هم نامزد شدند.

در اين مدت ايمان به بهانه هاي مختلف از نامزدش پول قرض مي گرفت و سميرا که فکر مي کرد همسرش به پول نياز دارد و قرار است آينده شان را با هم بسازند بدون هيچ بحثي هر چند وقت يک بار پول درخواستي را به نامزدش مي داد.

اين سناريوي پول قرض گرفتن ادامه داشت تا اينکه سميرا متوجه اعتياد نامزدش شد اما بخاطر علاقه زيادي که به او داشت فکر مي کرد مي تواند پس ازدواج او را ترک دهد و اين ماجرا را نزد خودش پنهان کرد اما وقتي ماجراي آدم ربايي و برداشت ميليوني از حساب سميرا کليد زده شد سکوت شکسته شد و دختر جوان پاي در دادسراي امور جنايي تهران گذاشت.

سميرا پيش روي بازپرس پرونده در حالي که اشک مي ريخت گفت: «در اين مدت بخاطر علاقه اي که به ايمان داشتم در برابر رفتارهايش سکوت کردم تا اينکه ايمان و يکي از دوستانش که 17 سال داشت با خودروي پرايد به سراغم آمدند.»

ساعت 9 صبح بود که سوار خودروي آنها شدم ، دوست ايمان رانندگي مي کرد و من در صندلي عقب بودم که ايمان از من درخواست پول کرد که مخالفت کردم.

سميرا ادامه داد: «تا ساعت 5 بعدازظهر مرا در خيابان ها مي چرخاندند تا اينکه ايمان با گرفتن کارت بانکي و رمز آن مرا از خودرو پياده کرد و پا به فرار گذاشت.»

مأموران در ادامه ايمان را هدف تحقيق قرار دادند او گفت: «با دوستم سوار بر خودروي پرايد در خيابان ها پرسه مي زنيم و پس از شناسايي طعمه هايمان در اقدامي غافلگيرانه دست به کيف قاپي مي زنيم.»

وي افزود: «چندي قبل با سميرا در تلگرام آشنا شدم و پس از مدتي وبا اعتمادسازي به بهانه هاي مختلف از او پول قرض مي گرفتم. »

وي افزود: «پس از چند روز با دوستم براي کيف قاپي در خيابان پرسه مي زديم و زماني که براي سرقت کيف زن جواني دست به کار شديم پليس سر رسيد و دستگير شديم.»