کد خبر: ۲۲۸۷۸
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰

متهم به قتل فراري که روي باند فرودگاه از سوي مسئولان حراست شناسايي و بازداشت شده بود، پاي ميز محاکمه رفت و از اوليايدم درخواست بخشش کرد.

به گزارش شرق،يکسال قبل به مأموران پليس خبر دادند مردي در خانهاش به قتل رسيده است. اين خبر از سوي مرد موتورسواري به پليس داده شد. او گفت: «قرار بود براي مردي که از مشتريانم بود 30 هزار دلار ببرم و به جايش ريال بگيرم. وقتي وارد خانه شدم، جواني که ميگفت همخانه "صمد" است در را باز کرد و گفت که صمد فعلاً در خانه نيست و بهزودي ميآيد. من در خانه منتظر نشسته بودم و از آنجايي که صمد با من قرار داشت، همخانهاش نتوانست بگويد که او نيست اما خيلي اضطراب داشت و مرتب رفتوآمد ميکرد.به او مشکوک شدم، وقتي دنبالش رفتم تا ببينم چه اتفاقي افتاده، صمد را ديدم که روي تخت غرق در خون است. مرد جوان تا ديد من متوجه اين مسئله شدهام، سلاحش را سمت من گرفت و گفت: "اگر نگذاري بروم، تو را ميکشم." او دست و پاي من را بست و گفت: "من از کاري که کردم پشيمان هستم، اين يک اتفاق بود." بعد هم 30 هزار دلار و وسايلش را برداشت و رفت.»

پليس نام «کاوه» را ميان متهمان تحت تعقيب قرار داد و بررسيهايش را براي روشنشدن ديگر ابعاد اين پرونده آغاز کرد. کارآگاهان فهميدند صمد، همسر و فرزند داشته اما بنابر دلايل شخصي تصميم داشته مدتي را دور از خانوادهاش زندگي کند و براي اينکه تنها نباشد، با مرد جواني همخانه شده است. يکماهونيم بعد مأموران حراست فرودگاه به پليس اعلام کردند مردي را که تحت تعقيب بوده روي باند فرودگاه دستگير کردهاند. آنها به کارآگاهان گزارش دادند که اين مرد حتي از گيت فرودگاه نيز عبور کرده و هنگامي که روي باند بوده و قصد سوارشدن به هواپيما را داشته، حراست متوجه تحت تعقيببودن او شده و دستگيرش کرده است. کاوه بلافاصله بعد از بازداشت به قتل اعتراف کرد و گفت: «من اين اتهام را قبول دارم اما نميخواستم عمداً قتلي مرتکب شوم و مرگ صمد يک اتفاق بود.»

او گفت: «من با همسرم مشکل داشتم و جداي از او زندگي ميکردم. وقتي که آگهي درخواست همخانه را ديدم، با صمد تماس گرفتم و با هم به توافق رسيديم و قرار شد من بهعنوان همخانه او باشم. مشکلي هم با هم نداشتيم. تا اينکه روز حادثه من يک اسلحه شکاري خريده بودم و داشتم با آن بازي ميکردم و ميخواستم کارکردن با اسلحه شکاري را ياد بگيرم که يکدفعه گلولهاي از آن شليک شد و به صمد برخورد کرد. خيلي ترسيدم و وحشت کردم، نميدانستم بايد چهکار کنم. بلافاصله جسد صمد را برداشتم و روي تخت گذاشتم. در همين حين زنگ در خانه به صدا درآمد، اول فکر کردم همسايهها هستند که صداي گلوله را شنيده و آمدهاند. گفتم در را باز نکنم ميروند اما کسي که پشت در بود دستبردار نبود و مرتب زنگ ميزد. در را بازکردم ديدم جواني است که براي صمد دلار آورده است. سراغ او را گرفت، گفتم نيست اما باور نکرد و گفت با او قرار داشته است. وقتي که اين اتفاق افتاد، من ديگر نميدانستم بايد چه کنم، اضطراب زيادي داشتم و همين هم باعث شد آن جوان شک کند و دنبالم بيايد.» متهم افزود: «من مهندسي هستم که زندگي آبرومندي داشتم و آدمکش نيستم، اين يک اتفاق بود و من نميخواستم چنين کاري بکنم.»

با پايان جلسات بازجويي و صدور کيفرخواست، پرونده براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان تهران رفت.


برچسب ها: قتل ، هم خانه ، مهندس جوان ، اعتراف ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار