تالار هنر میزبان عاشقانه های «لیلی و مجنون» در قالب یک اپرا تئاتر است
کد خبر: ۲۴۶۴۵۲
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۷

دریا قدرتی پور: «لیلی و مجنون» برگرفته از تاریخی کهن است. کهن الگویی که این بار در قالب نوعی پرفورمنس متفاوت در تئاتری به کارگردانی عرشیا شفیعیون به نمایش درآمده است و نشان می دهد که این کارگردان با هنر سنتی و مدرن و تلفیق آن با یکدیگر بیگانه نبوده است. او این بار به سراغ گنجینه غنی ادبیات رفته‎ تا عناصر داستانی دراماتیک را با اپرا که آمیزه ای از موسیقی و نمایش امروز است به تصویر بکشد و به خوبی توانسته پدیده ای در خور تحسین ایجاد کند.

او با این کار به شکل تازه ای نمایشی از حقیقت عشق را به میان آورده است و در نگره ای دراماتیک و کهن با تلفیقی از اندیشه و تخیل خودش به صورت مدرن، قصه ای را به نمایش گذاشته که مخاطب را تا پایان درگیر می کند.

گرچه پاشنه آشیل این نمایش طولانی بودن آن است و اگر کمی کوتاه تر بود از خستگی مخاطب می کاست اما تراژدی ای که در تالار بزرگ هنر به روی صحنه رفته است آنقدر جذاب روایت شده که مخاطب را تا پایان بر روی صندلی ها می نشاند.

در واقع عرشیا شفیعیون، با این نمایش، رویدادی را به صحنه آورده که اگرچه همگان آن را شنیده اند و به انحای مختلف دیده اند اما این بار قرار است فراز و نشیب عاشقانه ای را مشاهده کنند که با نگاهی فانتزی توأم شده است.

او در بخش هایی از این نمایش از عشقی حرف می زند که تاریخ انقضاء ندارد و می تواند حس شیدایی به فرد بدهد. عشقی عظیم و جاودان از قرن ششم که در دنیای تکنولوژی امروز برجسته می شود و نقاطی پر از شور و غم را توأماً به صحنه می آورد.

تم اصلی نمایش اپرای «لیلی و مجنون» همین عشق است که مخاطبان امروز را با مرور تاریخی گذشته گره می زند و می گوید عشق هر جا باشد تاریخ انقضاء ندارد.

گرچه عرشیا شفیعیون در نوشتن و اجرای «لیلی و مجنون» قدری از دانسته های شیرین فانتزی و تخیل و اندیشه خودش نیز استفاده کرده اما با آگاهی از اصل ماجرا نخواسته ماجرای اولیه داستان را تغییر دهد. او با بازنمایی بصری و دراماتیک ماجرا، «مجنونی» را روایت می کند که به عشق لیلی، دل می بازد، دیوانه می شود و در پایان با همان عشق می میرد.

این کارگردان، با به تصویر کشیدن اتفاق بزرگی که در منظومه نظامی گنجوی آمده، آن را با  موسیقی و شعر در هم آمیخته تا تأثیرگذاری این نمایشنامه را به غایت برساند.

تم تراژیک داستان زمانی ملموس تر و غلیظ تر می شود که با سایه روشن ها، رنگ ها و آدم ها گره می خورد، حرکاتی که با تار و سه تار و دف همنوازی جذابی را ایجاد می کند تا نور و حرکت و موسیقی با هم متحد شوند و به جنبه دراماتیک ماجرا هویت بخشند. برهه ای از زندگی لیلی و مجنون که با عشقشان به بالاترین درجه عرفان می رسند و خمیره وجودیشان می شود، عشقی که فراتر از هر چیزی است. شفیعیون این موضوع را نیز از یاد نبرده و با صحنه آرایی از نمادی از کعبه، به خاک افتادن مجنونی را نشان می دهد که از عشق لیلی به لیلایش رسیده است.

او در ادامه همچنین تصویری از بازیگران را نشان می دهد که این بار نه تنها چهره هایشان مشخص نیست، بلکه با وجهه ای ترسناک به صحنه آمده اند و با موسیقی مدرن به بخش های کهن ماجرا آمیخته اند تا شاید گوشه ای از مبارزه خیر و شر را نشان دهند.

اینجاست که مشخص می شود، کارگردان با اندیشه ای متفاوت با فرم و معنا میانه خوبی گرفته و توانسته این فرم مدرن را با متن اصلی داستان که گاه با موسیقی ایرانی و گاه با موسیقی ای شبیه موسیقی عربی تلفیق می شود نشان دهد. او می خواهد مخاطب ایرانی را به داستانی نزدیک کند که از اصل عربی است اما در آن واژه ای است که نه عرب می شناسد و نه عجم و نه نژاد و مذهب. اینجاست که موسیقی کهن عرب به ترانه های پاپ ایرانی گره می خورد تا هنرش نقیصه ای نداشته باشد و از درون به بیرون حل شود و مخاطب با عشق لیلی و مجنون همذات پنداری کند؛ جستاری خوشایند برای عبور از مرزها.

در تئاتر شفیعیون ارتباط لیلی و مجنون و عشق آن دو از جنس شهودی و معنوی است که در موقعیت های مختلف به چالش کشیده می شود و جریان سیال ذهن را بر بستر نمایش قرار می دهد. تصاویری که در خواب و بیداری مجنون نشان داده می شود (حالا می خواهد زمانی باشد که مجنون دچار تب و هذیان می شود یا صحنه ای که لیلی با حسرت از او دور می شود) او این عناصر داستانی را با کاراکترهای خیالی یا واقعی با رنگ و نور به هم می آمیزد. این روال در جریان بازی در بازی و نقش در نقش رفتن‌های بازیگران سرانجام می‌یابد. بازیگران باید مدام در حالت‌های مختلف فیگور و پوزیشن در خوری بگیرند که لیلی و مجنون را در موقعیت‌های چندگانه قرار دهند. در واقع بازیگران آمده اند تا با پررنگ کردن نقش لیلی و مجنون، به عشق ماندگار آنها ضرباهنگی دقیق تر بدهند که از ریتم نمی افتد و ناکوک نمی شود.

به این خاطر که عرشیا شفیعیون در کنار وجه تصویری کارش تعمدانه با نورپردازی، گریم، طراحی لباس و صحنه رخ دیگری از نمایشش را نشان مخاطب می دهد که خلاقانه و نو است.

این نمایش از این جهت قابل تأمل است که مخاطب را در سالن نمایش جا نمی گذارد؛ بلکه شاید او را روزها و روزها به خود مشغول کند و به تفکر وا دارد. نمایشی که جزئی ترین اتفاقاتش هم از دید مخاطب دور نمی ماند. این تئاتر با صحنه پردازی های کمی پیچیده و طراحی لباس هایی که هماهنگ با زمینه داستان است، بدون اینکه اضافاتی داشته باشد، خیلی خوب از پس خودش برآمده و به نوعی کیفیتش را تضمین کرده است تا شاید در پس این ماجراها سفری را نشان دهد که مجنون باید از لیلی برون شود و به لیلایش برسد و سرانجام با مرگی خودخواسته برای هر دو آنها تمام شود.

بهتر است که تماشای این نمایش را که تا بیست و هفتم خرداد ماه روی صحنه است از دست ندهید، تئاتری که به کارگردانی عرشیا شفیعیون، انصافاً خوب از آب درآمده است.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار