بازیگر نقش «لیلی» در اپرا تئاتر «لیلی و مجنون» در گفتگو با «نصف جهان»:
کد خبر: ۲۴۷۰۱۱
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۴

دریا قدرتی پور: به نظر خودش این نادرست است که خانواده ها خط کشی شده با فرزندانشان رفتار کنند و پیشرفت را تنها در رشته هایی مثل دکتری و مهندسی ببینند. همین هم باعث شد که «خورشید لطفی» به رغم مخالفت های خانوادگی، بالاخره بتواند موسیقی را ادامه دهد و به تدریج به خانواده تئاتر هم پا بگذارد، علاقه اش را بارور کند و به قول خودش به صحنه و مخاطب اعتماد کند. او حالا در 27 سالگی توانسته شروعی تازه را بعد از موسیقی داشته باشد و نقش «لیلی»را به عنوان اولین نقش خود در وادی دیگری به غیر از موسیقی به ظهور برساند. به گفته این هنرپیشه تازه کار تئاتر، او از 9 سالگی به موسیقی علاقه مند شده و در این مسیر فراز و نشیب های زیادی را تجربه کرده اما چون علاقه قلبی او هنر بوده، در این سال ها توانسته به ندای قلبش پاسخ دهد.  

چرا از میان نمایش هایی که تا کنون روی صحنه رفته، «لیلی و مجنون« را برای اولین کار صحنه ای خود انتخاب کردید؟ چه چیزی در «لیلی»یافتید که شما را مجذوب کرد نقش او را بازی کنید؟           

داستان «لیلی و مجنون» داستان جذابی است که همه به آن علاقه مندند چرا که در دنیا همه دنبال عشق هستند. «لیلی و مجنون» هم نماد عشق ناگزیر و غیر ممکن هستند. انتظار عشق در وجود تک تک ما هست و همین باعث می شود که همه چنین داستانی را دنبال کنند. با اینکه داستان ریشه عربی دارد ولی نظامی آن را به یکی از شاهکارهای ادبیات ایران تبدیل کرده است. در واقع این داستان ابعاد نمایشی فوق العاده ای دارد. من از دوره راهنمایی به جز موسیقی به بازیگری هم علاقمند شدم، در آن زمان ها مثل اکنون وارد شدن به صحنه تئاتر راحت نبود و باید با آزمون های مختلف و تست های متفاوت وارد می شدی؛ بنابراین من هم در آن زمان تست دادم و قبول شدم اما نهایتاً نرفتم تا اینکه با گروه آقای شفیعیون آشنا شدم و در  تئاتر «اسکیزوفرنی» در بحث موسیقی با ایشان کار کردم. بعد از این تئاتر ایشان به من پیشنهاد نقش «لیلی»را دادند و سرانجام قبول کردم و در این یکسال که کار کردم حس بودن در جمع خانواده را در گروه ایشان داشتم و توانستم به مخاطب و صحنه اعتماد کنم و بفهمم بسیاری از آدم هایی که در عرصه هنر کار می کنند با اشتیاق خاک صحنه را خورده اند و کار کرده اند.

به عنوان کار اول از حضور در این تئاتر راضی بودید؟

همانطور که خودتان هم گفتید«لیلی و مجنون» اولین کاری است که در آن روی صحنه بوده ام و رزومه قوی در زمینه تئاتر ندارم ولی از این موضوع خوشحالم که توانستم مخاطبم را راضی نگه دارم. این داستان انسان را به شادی، رهایی، مهربانی، گذشت و بخشش دعوت می کند. به نظر من هنر کلید درهای بسته است و دقیقاً طی این یکسال که درگیر تمرینات برای نقش «لیلی» بودم توانستم با اوکه همانند خودم بود ارتباط برقرار کنم و به این رهایی برسم.

چطور  به خود نقش رسیدید؟

«لیلی» سعی کرد که از محدودیت ها بگذرد. گیاهی که گرچه نتوانست رشد کند اما ریشه هایش سخت تر شد. به نظر من به «لیلی» در تاریخ بی انصافی شده و او را مقصر اصلی این تراژدی شناخته اند، در حالی که این طور نبود. «لیلی» را در سن بسیار کم شوهر دادند و در آن سن و سال متوجه نمی شد که چه اتفاقی در حال افتادن است و او در مثلث عشقی بین شوهرش و مجنون گرفتار شد. در تاریخ شخصیت «لیلی» را از بین برده اند در حالی که «لیلی»زن قدرتمندی بود که نسبت به شرایطش کوتاه نیامد ولی سوخت. من خودم را در «لیلی»دیدم و آن را انتخاب کردم.

از ویژگی های این نمایش موسیقی آن است. در واقع حرکت موزون محور نمایش «لیلی و مجنون» است با توجه به اینکه شما هم در موسیقی دستی دارید آیا این جذابیت برای شما بیشتر شد؟

دقیقاً.  شعر، یک نوع موسیقی است و در آن حرکت وجود دارد. در شعر فارسی حرکتی جادویی وجود دارد. این حرکت جادویی شعر را می توان با موسیقی و بیان بدنی به دیگران رساند. زمانی که اثری را به نمایش در می آورید، باید از تمام امکانات استفاده کنید تا قدرت نمایشی آن بیشتر شود. حرکت یکی از این قدرت ها است. حرکات باید در کنار هم، درست در لحظات دراماتیک به نمایش درآیند. اگر غلط عمل کنید تماشاگر را پس خواهید زد. در این نمایش هم موسیقی و بیان و شعر باهم آمیخته بود و چون خودم هم سه نوع ساز گیتار را می زنم به هر حال جذابیت داشت و خوشحالم که مخاطبان هم با نقش من همذات پنداری کردند.

شاید یکی از انتقاداتی که به نمایش «لیلی و مجنون» وارد است این بود که بیشتر به شخصیت مجنون پرداخته و عشق و سرگردانی های او را به نمایش گذاشته است. داستان هم حول مجنون می گردد تا «لیلی». آیا این به دلیل همان محدودیت هایی است که گفتید؟ به نظر شما چه کسی قربانی عشق می شود؟ «لیلی»، «مجنون»یا «ابن سلام»؟

شاید صدها بار داستان«لیلی و مجنون» را خوانده و شنیده باشیم ولی حتی یک بار هم به ما نگفته اند که پدر و مادر «لیلی» او را به زور شوهر داده اند که از عشق مجنون صرف نظر کند. رفتاری ناسازگارانه و نسنجیده که گاهی پدر و مادر ها برای مقابله با عشق فرزندانشان انجام می دهند. به راستی چرا ما این قدر افسانه هایمان را تحریف می کنیم؟ شاید واقعیت هایی را برملا می کنند که نمی خواهیم بشنویم و بپذیریم. «ابن سلام» داستان مشترک بسیاری از جوان های جامعه امروز ماست. مردی از همه جا بی خبر که به صورت سنتی به خواستگاری دختری می رود که او عاشق دیگری است. خانواده دختر هم به هر حال از این وصلت استقبال می کنند. یا در جریان عشق دخترشان نیستند یا اگر هم هستند با این انگیزه که اگر دخترمان ازدواج کند هوس عشق از سرش می پرد او را تشویق به ازدواج می کنند. «لیلی»در برابر ابن سلام می ایستد و تن درنمی دهد. سرانجام مجنون هم از ازدواج «لیلی» باخبر می شود. «لیلی» بعد از مرگ ابن سلام به مجنون نامه ای می نویسد و به او اطمینان می دهد که در عشقش پابرجا و متعهد بوده است. اما این ازدواج اجباری تاثیرآسیب رسان خودش را روی رابطه «لیلی و مجنون» گذاشته و داستان با مرگ آن دو تمام می شود. داستانی غم انگیز که دردناکی آن زمانی بیشتر می شود که بدانیم داستانی ادامه دار است و تنها چیزی مربوط به افسانه های گذشته نیست. با یک رفتار ناسنجیده همه شخصیت های داستان قربانی می شوند. تر و خشک با هم می سوزند. شاید«لیلی»را بتوان نمادی از رفتن به سوی عشقی که آدم به سختی به آن می رسد، تعبیر کرد و برای همین کمتر دیده می شود. من «لیلی»را از درون حس کردم چون برای خودم هم در وصال به هنر چنین اتفاقی افتاد ولی چون به کاری که می کردم اعتقاد و ایمان داشتم نخواستم که از آن دست بکشم. «لیلی» هم به همین ترتیب بود اما چون فیدبک جامعه ما هنوز زن گریزی را در خود دارد ما «لیلی» را نمی بینیم یا کمتر او را می بینیم و فقط به مجنون و شیدایی این شخصیت پرداخته می شود. به هر حال وقتی که کاری می کنیم که تعهد قلبی ما است و در برابر افراد مختلف قرار می گیرد به این فکر می کنم که باید به درون خودم وفادار باشم.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار