مرضیه غفاریان: سرنوشت وینگر ایرانی شباب الاهلی در هاله ای از ابهام است. این ابهام از آنجا ناشی می شود که هنوز مشخص نیست باشگاه اماراتی بالاخره تصمیم بر حفظ مهدی قائدی دارد یا او را در لیست فروش قرارداده است.

یک روز همه خبرگزاری ها متفق القول خبر جدایی «باشوی آبی ها» از شباب الاهلی را روی خروجی خود قرار می دهند، روز دیگر همان منابع خبری با 180 درجه تغییر موضع، تأکید می کنند که این بازیکن فصل آینده هم پیراهن الاهلی را بر تن خواهد کرد. شواهد هم نشان می دهد این روالِ گمانه زنی درخصوص آینده فوتبالی هافبک هجومی کشورمان حالاحالاها ادامه دارد. نکته جالب ماجرا آنجاست که پیش از آغاز فصل نقل و انتقالات بود که شایعه قرارگرفتن نام قائدی در فهرست خروجی های شباب الاهلی رسانه ای و سرمربی پرتغالی این تیم نیز به عنوان طراح این پروژه معرفی شد. اما خبر نزدیک شدن «پسر فرهاد» به درب خروج از این باشگاه اماراتی در حالی وایرال می شود که او هنوز چهار سال دیگر با شبابی ها قرارداد دارد!

علت این جدایی زودهنگام هم عملکرد ضعیف قائدی در شباب الاهلی است. بازیکن سابق استقلال به محض ورودش به شیخ نشینِ امارات و در عرض کمتر از یک فصل، از دوران اوجش فاصله گرفت تا ستاره قائدی با همان سرعت که در آسمان فوتبال ایران درخشید، رو به خاموشی برود. علت این امر هم بیشتر از آنکه به مسائل فنی مربوط باشد به حواشی برمی گردد که این وینگر ریزنقش را در امارات در چنبره خودش گرفتار کرده است. هیچکس هم در این اتفاق بیشتر از مهدی و همسرش مقصر نیستند.

تفریحات و شب نشینی های این زوج جوان در حاشیه خلیج فارس باعث شد این بازیکن مستعد با افت فاحشی مواجه شود و از عهده وظایفی که سرمربی تیم از او انتظار دارد برنیاید. این خوشگذرانی های بیش از حد و کارآیی پایین قائدی در مستطیل سبز منجر به این شد که او ابتدا به نیمکت و سپس به سکوها تبعید و در نهایت نیز بحث فروش او به میان کشیده شود.

عمق این فاجعه آنجاست که سرمربی تیم ملی کشورمان هم دیگر اعتقادی به این بازیکن 23 ساله ندارد. دراگان اسکوچیچ در حالی روی نام قائدی برای حضور در آخرین اردوی تیم ملی خط کشید که کمتر از پنج ماه تا آغاز رقابت های جام جهانی زمان داریم. مهدی قائدی اگر با همین فرمان پیش رود باید رؤیای حضور در قطر را از سر بیرون کند مگر اینکه به خودش آید و با دوری از حواشی غیرفوتبالی و تمرکز کافی بر تمرینات و بازی هایش دوباره زمام امور را به دست گیرد. این موضوع برای قائدی با توجه به سن و سال پایین او و کیفیت و توانایی های بالقوه ای که در ذات این بازیکن نهفته است کاری غیرممکن نخواهد بود.

ماجرا اما به همینجا ختم نمی شود و از نقش همسر قائدی در شرایط نه چندان مطلوب این روزهای وینگر ریزنقش کشورمان نباید به سادگی عبور کرد. او می تواند همانطور که در افول قائدی تأثیرگذار بوده با کنترل و مدیریت زندگی فوتبالی همسرش در بازگشت باشو  به روزهای اوج نیز سهیم باشد. سابقه روزهای ابتدایی این پیوند نشان می دهد این اتفاق خیلی هم دور از ذهن نخواهد بود، چه اینکه او یک بار دیگر از عهده این کار به خوبی برآمده است.

کافی است ماجرای تصادف معروف قائدی، افت بازی های او در جمع آبی پوشان پایتخت و فروغ دوباره این ستاره افول کرده را به یاد بیاورید. آن روزها کمتر کسی فکر می کرد هافبک ریزنقش استقلالی ها پس از آن تصادف کذایی و اتفاقات مربوط به آن دوباره به میادین فوتبال برگردد اما پربیراه نیست اگر بگوییم در آن زمان همین که پای این زن به زندگی پرفراز و نشیب قائدی باز شد، دوباره ستاره بخت در فوتبال به او چشمک زد و شاهد تلألؤش در آسمان لیگ بودیم. شاید به همین دلیل بود که در آن فصل باشوی آبی ها همین که پایش به گل باز می شد آن گل را به همسرش تقدیم می کرد. او می خواست با این کار نشان دهد که بی خود نیست که گفته اند «پشت سر هر مرد موفقی یک زن ایستاده است».