پ
کد خبر: ۲۵۴۸۳۷
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۰

نجم الدین شریعتی گفت: فکر نمی کردم یه روزی تو جایی که الان هستم، بایستم، شاید برای شما جالب باشه که نجم الدین شریعتی شاید سه یا چهار ساله بود که وقتی فهمید می تونه حرف بزنه نمی تونست، یعنی من دچار لکنت زبان بسیار بسیار شدیدی بودم.

من می خواستم درخواست آب کنم آ می گفتم مادرم آب رو میاورد و به ب نمی رسیدم، چه اتفاقی افتاد، بعضی از ماها در مواجهه با مشکلات زندگیمون زمین گیر میشیم، ولی من زمین گیر نشدم خانوادم تلاش کردند.

دکترهای مختلف و قرص و… برام گرفتن، یکی از آقایون پزشکا به من گفت وقتی بیکار شدی برو جلو آینه بشین و با خودت حرف بزن. خونمون دوران بچگیم در همسایگی مسجد بود، شب های محرم از اذان و سخنرانی و… رو تو ذهنم میسپردم، بعد می نشستم جلو آینه و سخنرانی می کردم. می گفتم بسم الله الرحمن الرحیم که همین نیم ساعت طول می کشید، ولی کم نیاوردم، یه مادربزرگ پیری داشتم، خدا رحمتش کنه، می گفت چرا جلو آینه بیا برای من حرف بزن، منم یه گوش مفتی گیر آورده بودم می شستم حرف می زدم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰